شما در حوزههای مختلف هنری ازجمله، شعر ترانهسرایی، مداحی و حالا اجرای تلویزیونی دستی بر آتش دارید، آیا این باعث تداخل یا پیچیدگی نشده است؟
نه، من همیشه هنر را دوست داشتم، به همین خاطر به اغلب رشتههای هنری علاقهمند هستم و درگیر شدهام. البته امام حسین (ع) هم به کارهایم برکت میدهد. چنانکه علاوه بر نوشتن، مداحی و ترانهسرایی اخیراً به لطف امام حسین (ع) وارد کار اجرا هم شدم. هرچند مجری نیستم، ولی آقا کمک کرد تا از آن هم بهره ببرم. اصولاً ابایی برای تجربه کردن شیوههای هنری ندارم، زیرا معتقدم پایان یک هنرمند زمانی است که قالبپذیر باشد، لذا سعی میکنم هیجانات مختلف هنری را تجربه کنم، اما اعتبارسوزی نکنم و هیچ وقت پایم را در کفش فرد متخصص نمیکنم.
شما آثار خوب و تأثیرگذاری در حوزه کودک و نوجوان دارید، مثل ترانه «دفتر نقاشی»، «روزه اولیها» و سلام فاطمه. این تجربه چگونه برایتان میسر شد؟
لطف خدا و کمک امام حسین (ع) بود. در آغاز شعر و آهنگ «روزه اولیها» را به انجام رساندم و بعد از آن سجاد شیرافکن، حسین فرزندی، آقای صیادی و دوستان دیگر در ساخت پروژه به صورت سرود کمک کردند که با اقبال خوبی هم مواجه شد. کار برای کودکان را دوست دارم، حتی «لالایی» هم مینویسم، ولی در توزیع مطالب به تقدم و تأخر حساس هستم تا کار خوب و مؤثر باشد، درحالیکه اصلاً در این حوزه متخصص نبودم به لطف خدا کاملاً اتفاقی سرودها بین مردم و بهخصوص بچهها جا افتاد. البته در این زمینه یک تجربه موفق هم داشتم.
چه تجربهای باعث شد با قوت بیشتری در این زمینه وارد شوید؟
شعری به نام «دریای آرامش» سرودم و به آقای هلالی دادم، ایشان خواند و ترانه به دل دوستان ماوا نشست که سرودی از آن ساختند و خیلی اتفاقی مورد استقبال قرار گرفت، برای همین تصمیم گرفتم برای کودکان و نوجوانان کار کنم و بعد از آن شعر «مداد رنگی» را نوشتم و همان توفیق حاصل شد. معتقدم در حوزه کودک باید با تحقیق و مطالعه کار کرد تا مدیون گوش مخاطبان نشویم. متأسفانه بخش زیادی از تولیدات کودک و نوجوان خوب نیست، چون ملاحظاتی که باید رعایت نشده است. البته من نمیتوانم به آقایانی که سابقه زیادی دارند ایراد بگیرم و بگویم بیشتر کارها از لحاظ روانشناسی غلط است و بعضی از کارهای مربوط به کودک و نوجوان خارج از قاب است، اما سعی میکنم حداقل کارهای مربوط به خودم با تحقیق همراه باشد.
سرودههای شما عمدتاً جوششی است یا کوششی؟
هر دو. در سالهای اخیر صرفاً کارها جوششی بوده، اما هرچه جلوتر آمدم این دو را با دانش همراه کردم تا کارها هدفمند و تأثیرگذار باشند.
در کارهای خود توسل هم دارید؟
قطعاً من در زندگی هر چیزی که میخواهم با توسل به اهل بیت بوده است، زیرا به نظرم خیلی از کارها زمانبر و طولانی است، درحالیکه اگر سوار بر کشتی امام حسین (ع) شویم با سرعت و تأثیر بالا میرود. من همیشه در توسلاتم امام حسین (ع) را به دو عزیزشان رقیه خاتون (س) و علیاصغر (ع) قسم میدهم که هرچه دارم از این دو بزرگوار است.
کار زیبای «سلام فاطمه» چطور خلق شد؟
آن روزها که اوج اغتشاشات و بلوای بیحجابی بود، به من گفتند سرودهای درباره حجاب بنویس تا بچههای هیئت آن را بخوانند و دم بگیرند. من با توسل به حضرت زهرا (س) شعری نوشتم و به لطف خدا کار گرفت و با استقبال خوبی نیز مواجه شد و این هم روزی ما بود.
شعرهایی که میگویید بر ریتم مداحی است؟
من براساس ضرباهنگ و ریتم بیان شعر میگویم، اتفاقاً تنظیم خیلی در قالب ترکیب آکاپلاست.
برخی مداحان در تنظیم ریتم سرودههای خود از ترانههای لسآنجلسی گرتهبرداری میکنند، نظر شما چیست؟
به نظرم گاهی قطعهای ناخواسته کار میشود که تعمدی نیست و البته هوش موسیقی، هوش قابل تشخیصی نیست. من خودم کارهایی ساختم که برعکس آنها از ریتم سرودهام استفاده کردند یا مداحان دیگری سبکشان مورد تقلید قرار گرفته است، به نظرم مهم محتوای سروده است.
کدام کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟
کارهایی که بیشتر به دلم نشسته را به حضرت رقیه (س) تقدیم کردهام یا برای حضرت زهرا (س) انجام دادهام، مثل شعر «اگه میشه اسم منو بگو به گوشش بابات...» که دوستش دارم.
در ماه مبارک رمضان شما مجری برنامه «مضیف» بودید، چطور شد که وارد حوزه اجرا شدید؟
پیش از این تجربه اجرا داشتم، ولی در یکی از برنامههای نیمهشعبان میهمان بودم که بعد از اتمام برنامه سعید موسوی به من گفت تو برای اجرا خوب هستی و پیشنهاد مجریگری برنامه «مضیف» را داد، من هم به طمع همجواری امام حسین (ع) با اینکه لیاقت نداشتم، پذیرفتم.
«مضیف» برنامه چالشی بود. این برای شما سخت یا استراسزا نبود؟
نه، چون وقتی انسان استرس دارد و کار برایش سخت است که نداند چه میکند یا اشراف به موضوع ندارد. از طرفی من مداحی کردهام و روضهخوانها خیلی بیشتر از خوانندهها و مجریان تجربه اجرای زنده دارند، برای همین استرس اجرا نداشتم. از طرف دیگر به دلیل اینکه اهل مطالعه و تحقیق هستم دایره واژگان و اطلاعاتم به حدی بود که با مشکل مواجهنشدم.
کدام یک از برنامههای «مضیف» دل شما را تکان داد؟
قسمتهایی که میهمانان خارجی حضوری یا تلفنی از نقاط مختلف دنیا داشتیم، خیلی برایم جالب بود. مثلاً فردی ۲۰ سال دلش میخواست کربلا بیاید، اما نمیتوانست. وقتی به او گفتم از امام حسین (ع) چه میخواهید فقط گفت عاقبت بخیری بچههایم را از امام میخواهم تا حسینی شوند. تماشای این شکوه و عظمت انسان را زیرورو میکرد. به نظرم باشکوهترین بخشهای این برنامه ارتباط با مردم در سراسر دنیا بود.
برای مداحی خارج از کشور هم رفتهاید؟
اینکه صرفاً برای مداحی بوده باشد نه، اما به کشورهای عراق، لبنان و سوریه رفتهام و آنجا از من خواستهاند که مداحی هم داشته باشم. ولی یادم است زمانی بهخاطر تصمیم خانوادگی به امارات رفته بودیم که آنجا اذان در مساجد بدون ذکر اشهد ان علیاً، ولی الله بود تا اینکه شب میلاد امام حسن مجتبی به مسجد شیعیان رفتیم، مؤذن که افغانستانی بود اذان سوزناک و زیبایی خواند، وقتی به اشهد ان علیاً، ولی الله رسید اشک همه در مسجد درآمد، آنجا دیدم که چقدر امام علی (ع) غریب و مظلوم است.
دغدغه شما به عنوان یک فعال فرهنگی و مذهبی چیست؟
دوست دارم کاری کنم مرزها شکسته شود و همه فراتر از مرزهای داخلی باشیم. متأسفانه اغلب کارهای فرهنگی و مذهبی ما خوراک داخلی دارد، درحالیکه باید برای خارج از کشور و ایرانیان خارج تولیدات فرهنگی و مذهبی داشته باشیم، چون شرایط آنها با ما فرق دارد. یکی، دو سال روی این کار تمرکز کردم و الحمدلله جواب هم گرفتم. یکی از آرزوهایم تولید محتوای خاص برای کشورهای اسلامی است.
چرا برخی از مداحان وارد مسائل سیاسی نمیشوند؟
من نگاهم به انقلاب اسلامی است، چون در جمهوری اسلامی هرچند مهم است، اما مسئولان بعضاً اشتباه میکنند، درحالیکه خط و مسیر انقلاب اسلامی هیچ اشتباهی ندارد و جهانی است. ما باید این جریان انقلاب اسلامی را که با خون هزاران شهید به ثمر نشسته است ادامه دهیم و بدانیم زیر چه پرچمی سینه میزنیم. شخصاً اعتقاد دارم که امروز این مسئله خیلی اهمیت دارد.
فکر میکنید مداحی عربی بر فارسی تأثیرگذار بوده یا فارسی بر عربی؟
در حوزه موسیقایی، زبان عربی پیشتاز و سردمدار است، بعد از آن ترکی و فارسی. در مداحی حس من این است، هرچند طی ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته خیلی اقتباس داشتیم، اما در ۲۰ سال گذشته این روند برعکس شده و مداحی فارسی تأثیرگذار و جریانساز بوده است، نه فقط در فرم و محتوا، بلکه به لحاظ ساختاری ما مداحان موفق خوبی داریم که هر کدام به تنهایی ستاره هستند و میتوانند این خلأ را بهطور شایسته پر کنند.
کراماتی هم از اهل بیت (ع) دیدهاید؟
بسیار زیاد. از همان ابتدا یادم است ادبیاتم در کنار سایر دروس اصلاً خوب نبود و ضعیف بودم. از سن ۱۴ سالگی دوست داشتم بنویسم و شعر میگفتم، اما مسخرهام میکردند. یکبار نامهای نوشتم و داخل ضریح امام رضا (ع) انداختم که لطفی بر من کنید. این ماجرا گذشت تا چند ماه بعد در ماه محرم حاج منصور ارضی جلسهای با شاعران داشت، به من گفتند برو شعرت را بخوان. من رفتم و یکی از شعرهایم را خواندم. حاج منصور گریه کرد و بقیه هم اشک ریختند، همان فردی که من را خیلی مسخره میکرد به من گفت یک بیت از شعرت را برای یادگاری به من بده. واقعاً اهل بیت (ع) عنایت کردند و زندگیام را تغییر دادند. از اهل بیت خواستم در این حوزه موفق باشم که اگر مادر صدایم را شنید از من روی برنگرداند. بعدها دوره دیدم و کوشش کردم تا علم به این کار را پیدا کنم.
منبع: روزنامه جوان