امروز شنبه  ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
«جام‌جم» در پرونده‌‎ای از بایدها و نبایدهای طراحی لباس در سریال‌های تاریخی می‌گوید؛
«جام‌جم» در پرونده‌‎ای از بایدها و نبایدهای طراحی لباس در سریال‌های تاریخی می‌گوید؛

تن‌پوشی از تاریخ بر تن آثار نمایشی

مشاهده ۴۷۹
۱۴۰۲/۱۲/۲۰- ۱۳:۰۵
تعداد بازدید:479

دورتادور عمارت آصف دیوان، مردانی نشسته‌‎اند که شانه به شانه هم و دست به زانو، یک چشم به میدان کشتی پهلوانان دوخته‌اند و چشم دیگرشان به قلیان کشیدن خلیل و دیگران است. چهارزانو نشسته‌اند و دخترانی با پیراهن گل‌دار و با ظروف پذیرایی و چای وارد می‌شوند. برای مخاطبی که در اولین قسمت یک سریال تاریخی مثل سنجرخان، این تصاویر را از قاب جادویی تماشا می‌کند، تاریخ پر است از جزئیاتی که حاضر است برای تماشایش، ده‌ها قسمت پای یک قصه تلویزیونی بنشیند. اصلا سریال‌های تاریخی با همین پیچ و‌خم و رنگ لباس‌هاست که شکل می‌گیرد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، سکانس به سکانس یک اثر تاریخی، روی همین رنگ و پوششی بنا می‌شود که طی ساعت‌ها مطالعه، به یک خروجی نهایی رسیده است. برای همین هم یکی از جذابیت‌‎های تماشای آثار تاریخی، دیدن لباس‌ و ریزه‌کاری‌هاست و مخاطب را با محتوای اثر همراه می‌کند. شاید جزئیات و تفاوت میان لباس مقصودبیک در سریال مهیار عیار با حاکم «مستوران» در چشم مخاطب مشخص نباشد اما خط به خط و رج به رج این جزئیات ساعت‌ها و شاید روزها بررسی می‌شود تا در نهایت به یک طرح کلی مستند و جذاب ختم شود.

اهمیت خلق لباس‌های درست، مستند و البته جذاب، تا جایی است که می‌تواند یک سریال بی‌محتوا را به یک اثر خاص تبدیل کند؛ چیزی که در آثار ترکی به‌وفور یافت می‌شود. جام‌جم در پرونده پیش‌رو، این مسأله را با دو طراح لباس باسابقه در میان گذاشته تا نظر آنها را جویا شود.

آذر نجیبی، طراح لباس، پژوهشگر و مدرس تاریخ لباس است که تاکنون در کار‌هایی مثل نون خ، سنجرخان و شبکه مخفی زنان حضور داشته است. ژاله زکی‌زاده هم این روزها در کنار تیم مهیار عیار حضور دارد تا کار طراحی لباس‌های دوره صفویه را نهایی کند. او پیش از این هم در کارهایی مثل مستوران و آتش و باد حضور داشته است. هر دوی این طراحان لباس معتقدند که باید مرزی را میان استناد به کارهای تاریخی و افزودن خلاقیت رعایت کرد و این نکته را بیان می‌کنند که هنوز جای کار بسیاری برای تولید کارهای تاریخی و استناد به گنجینه کهن ایران داریم.

 تاریخ باشکوه لباس در ایران
از مهم‌ترین مواردی که هر بار صحبت از طراحی لباس در آثار تاریخی می‌شود باید به آن اشاره کرد، مسأله اهمیت تولید این آثار است؛ کما این‌که پیمان جبلی، رئیس رسانه‌ملی هم در بازدید خود از پشت‌صحنه سریال تاریخی مهیار عیار گفته بود که طراحان لباس کار سختی در این تیپ آثار دارند، چراکه خودشان تاریخ را خلق می‌کنند.

آذر نجیبی درخصوص اهمیت پرداختن به لباس در آثار تاریخی به جام‌جم می‌گوید: من وقتی «هزاردستان» را می‌دیدم، احساس می‌کردم مرحوم حاتمی‌با جزئیات و مدلی که برای تولید این اثر تاریخی داشت، کاری کرد که من هنوز هم لباس مفتش و خیلی دیگر از شخصیت‌ها را به یاد دارم. آن‌قدر دوربین با ظرافت، جزئیات آن کار را نشان می‌داد که برای من جذاب بود. قطعا اگر من هم درست کار کنم، در تاریخ می‌ماند و شاید روی افراد تأثیر بیشتری بگذارد. خیلی از افراد نمی‌دانند ما تاریخ لباس داریم. وقتی اسم تاریخ لباس می‌آید، دانشجویان تصور می‌کنند می‌خواهم یک تاریخ خشک از افراد را برای‌شان بگویم. در حالی که تاریخ لباس را باید مجزا دانست. تاریخ لباس ما، یک تاریخ باشکوه، غنی و بی‌نهایت زیرکانه بوده که گذشتگان ما بر اساس نیاز‌های‌شان این لباس‌ها را طراحی می‌کردند. این جزئیات در لباس کردی هم دیده می‌شود، کما این‌که در متراژ شال و مدل بستن آن، معانی بسیاری نهفته است. البته برخی افراد هم با درایتی که به خرج دادند، از این معانی در مد امروز استفاده کرده‌اند.

در واقع بسیاری از برند‌های ایرانی و خارجی از نقوش ایرانی برای خلق یک برند جدید استفاده کرده‌اند. ما گنجینه‌ای از گذشتگان داریم که یک گوشه از آن باز شده و در فرهنگ امروز تجلی پیدا کرده و یک بخش دیگرش مانده و باید آن را نشان داد. باید توجه داشته باشیم هرجایی که از این میراث تاریخی استفاده کردیم، شاهد درخشش آن بوده‌ایم. این میراث، بسیار فاخر و باشکوه است. هر جایی که در اروپا هم از این میراث استفاده شده به مد زیباتر و شیک‌تری رسیده‌اند. تلاش من به عنوان طراح لباس هم همیشه این بوده که این میراث را به زیبایی نشان دهم.

زکی‌زاده هم در این رابطه، خودش را امانتدار تاریخ می‌داند و بیان می‌کند: فکر می‌کنم اهمیت این‌که به تاریخ بپردازیم بسیار زیاد است. خودم را در قامت طراح لباس، امانتدار تاریخ می‌دانم و باید بتوانم برای آیندگان بگویم که در گذشته چطور فکر و رفتار می‌شده. شاید تاکنون برخی اسناد را به‌درستی نگه نداشتیم و از بین رفته باشد اما محققانی بوده‌اند که در این حوزه تحقیق کرده و چیزهایی را مستند کرده‌اند تا بدانیم لباس مردم در دوران گذشته چطور بوده است. من منت‌دار و امانتدار تاریخ هستم.

نحوه مواجهه با اسناد برای یک طراح لباس
اما آنچه مخاطب در خروجی کار ملاحظه می‌کند، با زمان شروع کار و مواجه شدن با اسناد یک دوره تاریخی فاصله بسیاری دارد. طراح لباس باید اسناد بسیاری را بررسی کند تا در نهایت به یک جمع‌بندی برای خروجی کار برسد. نجیبی در این رابطه معتقد است که گاهی طراحان لباس برای نمایش گردن و مو و با رعایت چارچوب‌های رسانه از جایگزین‌های دیگری استفاده می‌کنند تا حس کار به‌درستی منتقل شود.

او در این خصوص می‌گوید: تلاش ما انتقال حس درست به مخاطب است. علاوه بر لباس، آکسسوار هم بخش لاینفک لباس است. چیز‌هایی که به لباس اضافه می‌شود، چشم کار است؛ به‌خصوص در کردستان که زیورآلات فلزی بسیار جلوه دارد. من در بسیاری از این کار‌ها، حتی به مدل دکمه لباس هم توجه کردم و از آن نگذشتم. کما این‌که دستگاه مخصوص سر صحنه بردیم و دکمه را با پارچه مخمل به شکلی که باید، درست کردیم. یا سنجاق‌هایی که دعا را به لباس وصل می‌کردند را فراموش نکردیم؛ تمام اینها برای انتقال حس‌وحال آن دوران بوده. وقتی یک کار تاریخی به من سپرده می‌شود، تمام جزئیات را مورد توجه قرار داده و در ابتدا، یک تحقیق مفصل انجام می‌دهم. البته در مورد لباس کردی به‌واسطه اصالت سنندجی خودم، تسلط بیشتری دارم. اسنادی را هم که درباره کرد‌ها در جنگ جهانی اول بود بررسی کردم و برخی اسنادی که در ایران موجود نبود را برایم ارسال کردند. ساعت‌ها این تصاویر و اسناد را نگاه کردم.

در مرحله بعد، این اسناد را مطابقت دادم و سعی کردم جنسیت‌ها را مشخص کنم. ممکن است در آن روزگار مرد‌ها لباس گل‌دار بپوشند و مخاطب امروز این مسأله را درک نکند. در مرحله بعد سراغ انتخاب پارچه رفتم که برایم لذت‌بخش بود چون معادل چیزی را که در تصاویر دیدم، در بازار پیدا می‌کنم. این‌که تصور کنیم باید دقیقا همان پارچه را بدوزیم یا استفاده کنیم، خنده‌دار است چرا که آن بافت و مدل وجود ندارد. بلکه باید معادل و نزدیک و با حال زیبای آن زمان، کار را بازسازی کرد. خیلی وقت‌ها هم تور‌های معمولی می‌گرفتیم و زیرش را لایه می‌دادیم تا آن حس و حال مد نظرمان را منتقل کند. گاهی پارچه‌ها را کلی بالا و پایین می‌کردم و بلا سرش می‌آوردم ــ مثل اضافه‌کردن مهره‌های رنگی و تکه‌های مختلف ــ تا ابتدا خودم آن حس موردنظر را پیدا و بتوانم به مخاطب هم منتقل کنم.

زکی‌زاده هم با اشاره به مواجه شدن خود با اسناد تاریخی، به برخی کهنه‌کاری‌های افراطی اشاره می‌کند. او به سفرنامه‌های مستند اشاره کرده و می‌گوید: در برخی سفرنامه‌ها این‌طور بیان شده که ایرانی‌ها چون چیزی به نام شوینده نداشتند، هفتگی لباس تعویض کرده و آن را دور می‌انداختند. هرچند معتقدم این از غنی بودن مردم در صنعت پارچه آن زمان بود و ربطی به نداشتن شوینده نداشته. این‌که به شکل افراطی به سمت کهنه کاری برویم، چیز جالبی نیست. مثلا ناصرالدین شاه، هر روز یک جوراب تازه می‌پوشید و قبلی را به خدمه می‌داد. در دوره قاجار هم همین‌طور بوده و در سفرنامه و اسناد قید شده است.

مستند یا براساس تخیل؟
اما وقتی صحبت از لباس در کارهای تاریخی می‌شود و مخاطب حاصل یک تحقیق گسترده را در قاب تلویزیون می‌بیند، این پرسش برایش مطرح می‌شود که چقدر از چیزی که می‌بیند واقعی و منطبق با تاریخ است. در حقیقت این پرسش بنیادی را باید به میان آورد که مرز استناد به تاریخ و استفاده از تخیل کجاست؟

نجیبی در این خصوص می‌گوید: به نظرم حرکت میان وفاداری به تاریخ و جذب مخاطب ــ و زیبایی‌شناسی ــ یک لبه خطرناک و شیرین است. این‌که میان استناد تاریخی و داخل کردن ترکیب رنگ و فرم‌های زیبا در حرکت باشیم، مرز حساسی دارد. به همین دلیل من در قامت طراح لباس، کلیت فرم را حفظ می‌کنم و در کنارش، با توجه به امکاناتی که در اختیار دارم، چیز‌هایی به آن می‌افزایم. در حقیقت فرم کلی حفظ و چیز‌هایی به آن افزوده می‌شود. من لباس تخت و بی‌حجم و یک لایه‌ای را نمی‌پسندم. دوست دارم لباس، لایه‌های رنگی داشته باشد که کنار هم بنشیند و مخاطب دوست داشته باشد.

وی معتقد است در طراحی لباس آثار تاریخی، باید ترکیبی از استناد به تاریخ و افزودن سلیقه مخاطب را در نظر داشت. نجیبی می‌گوید: من معتقدم که در کار تاریخی، مستند نمی‌سازیم. شاید در مستند به شکل دقیق به تاریخ استناد شود اما در کار تاریخی، این‌طور نیست. ما یک سریال تاریخی می‌سازیم که تاریخ در آن مهم است اما قرار نیست به شکل مستندگونه باشد یا روایت شود. چون اگر قرار باشد آن را به شکل کامل مستندگونه بیان کنیم، ممکن است خیلی از مخاطبان را از دست بدهیم و نگاه نکنند. مخاطب امروز سریال‌های تاریخی، باهوش است، همه چیز را می‌داند و می‌خواهد مزه تاریخ را بچشد. من همیشه در کار‌هایی که انجام دادم، تلاش کردم از این پرهیز کنم که بخواهم صرفا یک چیزی را به‌عنوان لباس انتخاب کنم.

حتی برای لباس هنروران هم فکرشده جلو رفتم. جفت و جور کردن لباس همه بازیگران در یک سریال بزرگ، واقعا کار سختی است. تمام تلاشم همیشه این بوده که حس و حال درست را برای بازیگران و حتی هنروران منتقل کنم. این‌که چقدر موفق بوده‌ام، باید مخاطب قضاوت کند اما خودم می‌دانم که صددرصد تلاشم را برای بازسازی تاریخ انجام داده‌ام. برخی مواقع از من درباره سندیت لباس‌هایی که در سریال طراحی کردم، می‌پرسند که من خواهم گفت تمام تلاش‌مان را برای بازسازی حس‌وحال و فرم صحیح لباس کرده‌ام. با زیبایی‌هایی که می‌توانیم در لباس‌ها نشان دهیم، می‌توانیم فرهنگ لباس‌پوشیدن و رفتار آن زمان را احیا کنیم تا دوباره مردم به سمت آن بروند. تلاش من در کار‌هایی که کردم همیشه این بوده که هیچ کاراکتری بی‌حس‌وحال جلوی دوربین نرود. همیشه دلم می‌خواهد تمام جزئیات را بازسازی کنم.

زکی‌زاده هم در این خصوص به امکان باز بودن دست طراح لباس برای افزودن تخیل اشاره کرده و می‌گوید: ممکن است در برخی موارد به سبب ضرورت، علاوه بر استناد به مستندات تاریخی، برخی چیزها را اضافه کنیم. مثلا در دوران صفویه دست‌مان برای استناد به جزئیات باز است؛ چراکه اشاره‌های بسیاری در اسناد به این دوره تاریخی شده است. مثلا در کارهای شاه‌عباس در اصفهان، بسیاری از نگارگری‌ها را داریم که می‌توان به آن استناد کرد. در برخی کارها هم به واسطه اضافه‌شدن افسانه، دست طراح لباس بازتر است. به‌عنوان مثال در مستوران بی‌زمانی و بی‌مکانی داشتیم اما با توجه به اوج‌گرفتن هنر در دوران صفویه، تصمیم بر این شده بود که معماری و نمایش ظروف را بر اساس دوران صفویه انجام دهیم اما به‌صورت مستقیم آن را بیان نکنیم. البته در سریال مهیارعیار قرار است به‌صورت مستقیم بگوییم که دوران شاه‌عباس است. این‌که دوره مشخص نیست، دست طراح را باز می‌گذارد. در عین حال در مستوران به افسانه‌ها اشاره می‌کردیم و این باعث می‌شد من دستم برای استفاده از گذشته‌ها باز باشد.

بایدها و نبایدهای طراحی لباس‌های تاریخی
نکته مهم اینجاست که در استناد به تاریخ و استفاده از خیال، برخی ملاحظات را هم باید در نظر داشت. به‌عنوان مثال، نجیبی این‌طور بیان می‌کند که باید به تاریخ وفادار باشیم اما در عین حال، برای جذب مخاطبی که شبکه‌های اجتماعی دارد و سریال‌های خارجی می‌بیند، به زیبایی‌شناسی هم توجه کنیم. او معتقد است باید در تمام کار‌های تاریخی، بخشی را برای جذب مخاطب قرار داد و او در پرونده خود تلاش کرده این نکته را در نظر داشته باشد. نجیبی می‌گوید: از زمان پخش سنجرخان، بازخورد‌های مختلفی از مخاطبان پیرامون نحوه طراحی و نمایش لباس این سریال داشتم. این بازخورد‌ها برای من، بسیار خوشحال‌کننده است. مخاطبان گاهی می‌پرسند که «آیا این لباس در آن دوره تاریخی بوده؟» به خیلی از آنها پاسخ می‌دهم و می‌گویم که بله، اسنادی در این رابطه وجود دارد. من در تدریسم هم همین را می‌گویم که نباید تاریخ را براساس دل خودمان و چیزی که دوست داریم، روایت کنیم.

اما این پژوهشگر تاریخ لباس، یک نکته ضروری را هم این‌طور بیان می‌کند: نباید بدون درک یک بازه از تاریخ و تنها به دلیل ارزان‌تر شدن اثر، بازیگر را جلوی دوربین برد. انگار امروزه محکوم به پوشیدن لباس‌های بی‌هویت هستیم. در حالی که لباس‌های تاریخی موجود در موزه، هنوز هم برای مخاطب جذاب است. البته زندگی دیروز با امروز متفاوت است و شکی در آن نیست اما می‌توان گوشه‌ای از آن شکوه را بازسازی کرد و نمایش داد. حتی اگر بازسازی نمی‌شود، با احترام به آن نگاه کنیم. لباس اقوام و ملیت‌های مختلف برای من بسیار عزیز و جذاب است و هر نقش یا گلی که روی لباس زنان در سرتاسر ایران می‌بینم، حالم را خوب می‌کند.

زکی‌زاده هم در این رابطه معتقد است که تاریخ کشور ما غنی است و جا دارد بیشتر به آن بپردازیم. او تاکید می‌کند: باید بیشتر از خروجی تحقیق آنهایی که در این حوزه زحمت کشیده‌اند استفاده کرد. در حقیقت تنوع پوششی بالایی در تاریخ داریم. مثلا در مستوران دوال‌پا را نشان دادیم که کلاهش از دوران اشکانیان و شلوارش برای دوره ساسانیان است؛ یعنی ایده آن را از آن دوران گرفته‌ایم. ما در این حوزه غنی هستیم و می‌توانیم به شکل جذابی آن را ارائه کنیم.

او در استفاده افراطی از کهنه‌کاری به عنوان یک تکنیک روایت هم این‌طور می‌گوید: خاطره‌ای در این رابطه به شما بگویم. من در یک اثر سینمایی در خرمشهر حضور داشتم که سال ۵۹ و شروع جنگ را روایت می‌کرد. در بخشی از کار، داخل گلخانه، تلویزیونی به شدت کثیف و خراب گذاشته بودند. خاطرم بود که خودم آن دوران را تجربه کرده بودم و از نظر من، تلویزیون یک وسیله لوکس بود. به همین خاطر اعتراض کردم و گفتم تاریخ را تحریف می‌کنید. خودم در آن زمان بودم و آن سال‌ها تلویزیون تازه وارد بازار شده و سالم است. باید آن را نو نشان دهیم. چرا فکر می‌کنیم هرچه شکسته است را باید به اسم تاریخ نشان دهیم؟ منظورم این است که نباید در این حوزه هم به افراط افتاد. معتقدم که گذشتگان به‌روز زندگی می‌کردند و نباید افراطی سراغ کهنه‌کاری برویم اما ممکن است جایی در قصه به ما چیزی بگوید که نیاز به کهنه‌کاری باشد. مثلا من در سریال آتش و باد (جشن سربرون) از کهنه کاری استفاده کردم تا ایلیاتی‌ها را نشان دهم. چون زندگی و شرایط شست‌وشوهای‌شان سخت بوده و قطعا باید لباس‌شان را مستعمل نشان دهیم. به طور کلی خیلی موافق کهنه‌کاری افراطی نیستم.

وقتی لباس، بازیگر را دگرگون می‌کند
اما بخشی از تلاش یک طراح لباس، در حس و حالی که بازیگر جلوی دوربین به خود می‌گیرد تجلی پیدا می‌کند. نجیبی درباره این‌که طراحی لباس در آثار تاریخی چقدر می‌تواند روی بازی‌های کیفی‌تر تاثیر بگذارد، تاکید می‌کند که وقتی بازیگر لباس درست مربوط به یک بازه تاریخی را می‌پوشد، روی راه رفتنش و نوع نشستن و دیالوگ گفتن هم تأثیر می‌گذارد و عوامل بصری باید برای نمایش کاراکتر به بازیگر کمک کند.
زکی‌زاده هم در این رابطه، به تجربه بازخوردهایی که از بازیگران مختلف داشته اشاره می‌کند: تاکنون بازیگران همیشه دید مثبت به من داده و گفته‌اند طراحی لباسی که انجام می‌دهم، در بازی کیفی و دقیق‌تر آنها کمک‌کننده بوده است. معمولا برای بهتر دیده‌شدن کار، نظرات‌شان را بیان می‌کنند و تا الان راضی بوده‌اند.

چقدر موفق بودیم؟
سال گذشته آثار تاریخی بسیاری از دوره‌های مختلف روی آنتن رفت. پرسش نهایی اینجاست که چقدر در تولید آثار تاریخی و خلق تصویر درست از فرهنگ ایرانی با استفاده از پوشش و لباس موفق بوده‌ایم؟ نجیبی معتقد است که در قیاس با کشورهای دیگر هنوز جای کار بسیاری داریم چرا که فاکتورهای تولید در کشور ما با کشورهای دیگر متفاوت است.

او این‌طور بیان می‌کند: کشورهای دیگر با تولید کار‌های تاریخی درآمدزایی و فروش دارند. آثاری که ما تولید کردیم خوب است اما هنوز خیلی راه داریم. باید یاد بگیریم که اگر یک تیم بزرگ، بخشی از تاریخ را بازسازی می‌کند، به گونه‌ای باشد که کشور‌های دیگر تمایل به خرید آن داشته باشند. من وقتی برای یک پروژه به بغداد رفته بودم، افراد زیادی درباره کار‌های تاریخی از من پرس و جو می‌کردند. مثلا عاشق سریال یوسف پیامبر بودند که نشان می‌داد این کار موفق بوده است. به نظرم خیلی در این حوزه جای کار داریم. شاید حمایت یا بودجه لازم باشد تا کار‌های مؤثری بسازیم که کشور‌های دیگر به سمت آن بیایند.

من یک مثال را سرکلاس می‌گویم که سریال ترکیه‌ای درباره دوره عثمانی فیلمنامه عجیب و غریبی نداشت و به لحاظ دراماتیک خیلی قوی نبود اما با لباس و عوامل بصری کاری کرد که شنیدم اسپانیا هم این سریال را خریده است. هیچ وقت تاریخ لباس به شکلی که روایت کردند نبوده اما به یک برداشت از آن دوره رسیدند و آن برداشت را چنان رنگ و لعاب دادند و به آن اضافه یا کم کردند که من به‌عنوان کارشناس تاریخ لباس برایم جذاب بود و آن را نگاه می‌کردم. درواقع سریال را دوست نداشتم اما ترکیب‌ها و خلق شخصیت با لباس را دوست داشتم. چیزی که شاید در کار‌های ایرانی کمتر دیده می‌شود، جزئیات است. جزئیات باعث جذب و درگیرشدن مخاطب می‌شود. چنین کار‌هایی خودش به الگو تبدیل و بازسازی فرهنگ با آن انجام می‌شود.

اهمیت بازخوانی تاریخ
 «اى بندگان خدا! روزگار در مورد بازماندگان همان‌گونه جریان پیدا مى‌کند که درباره گذشتگان جریان داشت!» این سخنی است که از امام‌علی(ع) نقل شده است و نشان از اهمیت خواندن تاریخ در شکل‌گیری سرنوشت انسان دارد. بازخوانی‌ای که می‌تواند در قالب‌های مختلف ارائه شود. در این صورت است که مردم با یک اثر ارتباط برقرار می‌کنند و می‌توانند با مرور آنچه بر نیاکان‌شان رفته است از اشتباهات‌شان درس بگیرند. این ساده‌ترین و البته مشهورترین تصدیقی است که در اهمیت بازخوانی تاریخ آمده. این مهم آینه‌ای است که مقابل چشم بشر، راه‌های رفته و نرفته نسل گذشته را نمایان می‌سازد و توفیقات و شکست‌های پیشین را آشکار می‌کند تا بشر از دریچه تاریخ به تجارب مردمان پیش از خود پی ببرد و آنها را توشه راه خود کند.

بازخوانی تاریخ در قاب تصویر از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اشکال این مهم است و البته احتمالا چالش‌برانگیزترین آنها. تاثیر را می‌توان در همه‌گیری رسانه‌ای همچون صداوسیما یافت که مخاطبان بسیاری را گرد خود می‌آورد و می‌تواند برد و اثربخشی بیشتری داشته باشد. البته همان‌طور که بیان شد به‌تصویرکشیدن وقایع تاریخی یا روایت قصه‌ای در دل تاریخ چالش‌های خاص خود را هم دارد به‌ویژه وقتی درباره دوره‌ای باشد که بر تاریخ این مرز و بوم موثر واقع شده است.

حرف آخر

آن‌طور که از صحبت‌های این دو طراح لباس برمی‌آید، استناد به تاریخ در کارهای نمایشی باید با لحاظ کردن یک مرز باریک باشد. یعنی هم لباس‌ها را به شکل مستند و براساس تاریخ طراحی کرد و هم سلیقه مخاطب امروز را تا جای ممکن درنظرگرفت چراکه قرار است این آثار تاریخی، محلی برای جذب مخاطب و توجه به آن دوره تاریخی باشد. نکته دیگر این‌که، با وجود کارهای موفق بسیاری که تاکنون ساخته‌ایم که توانسته توجه مخاطبان را به فرهنگ پوششی و لباس‌های آن دوران جلب کند، هنوز با ایده‌آل فاصله داریم و باید به سمتی برویم که کشورهای دیگر هم دست روی آثار تولیدی ما بگذارند. درست مثل «یوسف‌ پیامبر» که هنوز هم بعد از گذشت این همه سال، مخاطبان بسیاری دارد.

سپیده اشرفی - گروه رسانه

 

امتیاز شما