سریسازی در فرآیند تولید سریالهای تلویزیونی ایرانی امری مسبوق به سابقه نیست و کارنامه پربار و قابل تأملی ندارد. اگر پایتخت و نون خ را نادیده بگیریم، سریال دیگری نتوانسته از سری سوم بگذرد و فصل چهارم را تجربه کند. اصولا سریسازی الزامات و شرایط خاص خود را میطلبد و کار هر نویسنده، کارگردان و تهیهکنندهای نیست. بیش و کم همه سریالهای تلویزیونی در سری سوم به تکرار و ملال رسیدهاند و مخاطب را یکسره دلزده و خسته کردهاند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، خلاقیت و نوآوری، الزام اولیه و اصلی ساخت دنباله بر سریالهای تلویزیونی است که اگر رعایت شود میتواند یک سریال را به سری پنجم و بالاتر هم برساند که در خصوص پایتخت و نون خ اینگونه بوده است. به عبارت بهتر، سازندگان سریالهای اینچنینی توانستهاند در هر سری با رو کردن یک برگ برنده، اثر مطلوب خویش را از گردنه کلیشه و تکرار به سلامت عبور دهند و به ساحل آرامش برسانند.
سری پنجم سریال نون خ به کارگردانی سعید آقاخانی و نویسندگی امیر وفایی این شبها روی آنتن شبکه یک سیما قرار دارد و قرار است با فاصله خیلی کوتاه از بهار طبیعت و بهار دلها لبخند را بر لب مردم بنشاند. دَرِ «نون خ ۵» هم کما فیالسابق در بر روی همان پاشنه همیشگی میچرخد. نورالدین خانزاده و همولایتیهایش درگیر موضوعاتی میشوند و اتفاقات متعدد و بعضا کمیکی برایشان رقم میخورد. کاراکترها هم همان همیشگیها هستند؛ نورالدین، کاووس، کیوان، سلمان، خلیل، مهیار، وحید، بهنام و... . میتوان گفت تقریبا هیچ شخصیت جدیدی به کاراکترهای سریال اضافه نشده و تیم بازیگران ثابت مانده است. کلیت و روند قصه هم به روال همیشگی است؛ دیگران خراب میکنند و نورالدین درست، مهیار خرابکاری میکند و نورالدین گذشت، سلمان دسته گل به آب میدهد و نورالدین چشمپوشی میکند، کیوان سوتی میدهد و نورالدین وساطت میکند، عمو کاووس تند میشود و نورالدین دعوت به آرامش میکند، خلیل توطئه میچیند و کلک سوار میکند و نورالدین نصیحت و رفع و رجوع.
منظور اینکه، نوع روابط میان آدمها همان است که در سریهای قبلی بوده و حتی قصه در قیاس با فصول ماضی لنگ هم میزند. نویسنده و کارگردان نون خ ۵ اما ابتکاری به خرج داده و خلاقیتی را بهکار زدهاند و برگ برندهای را رو کردهاند که نه تنها خروجی کارشان از گزند تکرار در امان بماند که حتی جانی تازه در کالبد اثرشان دمیده شود. آقاخانی و وفایی بر قومیتهای ایرانی و خردهفرهنگها و آداب و رسوم برساخته اقوام تمرکز کردهاند و سنگ بنای سریال و پیرنگ قصهشان را بر این موضوع استوار کردهاند. سازندگان سری پنجم نون خ در این مسیر از جاذبههای طبیعی و تاریخی محل سکنای این اقوام نیز بهرهها بردهاند و حتی از جزئیاتی مانند نوع پوشش، خوراک و صنایع دستی نیز نگذشتهاند و همه را برای غنای بصری سریالشان به صف کردهاند.
اصولا نون. خ، یک سریال قومیتمحور بهشمار میرود و همه تمرکز ساخته سعید آقاخانی از روز اول بر یک قوم خاص یعنی اکراد بوده است. روستاها و طبیعت چشمنواز مناطق غرب ایران نیز لوکیشن اصلی و ثابت این سریال در همه دورهها بودهاند.
سازندگان سریال احتمالا با توجه به اقبال مردم و بازخوردهای خوبی که بابت پرداخت به کردها گرفتهاند، در سری پنجم به سراغ سایر قومیتهای ایرانی و به طور مشخص، بلوچها هم رفتهاند و البته نیمگاهی هم به مردم کرمان داشتهاند. همین تمرکز ویژه بر قومیتها، برگ برنده نون خ ۵ شده و این اثر نمایشی را محبوب و دلخواسته مردم کرده است. به عبارت بهتر، گروه سازنده نون خ از اقوام ایرانی و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعیشان در جهت غنای محتوایی و بصری سریالشان بهره گرفتهاند، البته به شکل درست و اصولی و بدون آنکه این فرآیند گلدرشت شود و از قاب بیرون بزند.
پرداخت به قوم بلوچ هم از دیگر خوشسلیقگیهای سعید آقاخانی و همکارانش است. پرداخت به قومیتها چه در قالب سریالهای نمایشی و چه در چارچوب آثار مستند همواره با استقبال مخاطبان تلویزیون مواجه شده است. اطلاع از فرهنگ، آداب، رسوم و آیین قومیتهای مختلف ایرانی همیشه برای مردم جالب بوده است. از یک زاویه دید جامعتر، ایران با اقوامش ایران است و این قومیتها در کنار یکدیگر، کهندیاری به نام ایران را تشکیل دادهاند. از سوی دیگر، بلوچها قومیبا فرهنگ، ریشهدار و اصیل اما به شدت مظلوم و مهجور هستند. مهماندوستی و صمیمیت بلوچها زبانزد خاص و عام است و در عین محرومیت، دلها و دستهایی به وسعت و سخاوت دریا دارند.
با وجود همه این ویژگیها و محسنات اما، به بلوچها دستکم در قیاس با سایر قومیتهای ایرانی کمتر پرداخته شده و به نوعی مغفول ماندهاند. متأسفانه برخی از آثار نمایشی بهویژه در سینما هم چهرهای غیرمنصفانه و کلیشهای از این قوم مهربان و اصیل ارائه دادهاند که فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. نگاه سازندگان نون خ به قوم بلوچ اما واقعی و از سر اخلاص و صمیمیت است.
گروه سازنده نون خ با پرداخت زیباشناسانه به بلوچها و به تصویر کشیدن هنرمندانه آداب و سنن این قوم به نوعی درصد جبران و کمکاریهای گذشته برآمدهاند. آنچه از قومیت بلوچ در سری پنجم نون خ به تصویر کشیده شده است فقط محدود به جاذبههای طبیعی بلوچستان و البسه و پوشاک و آداب رسوم بلوچی نمیشود، بلکه خصایص اخلاقی و کرامات انسانی مردمان بلوچ نیز مورد توجه قرار گرفته است که در جای خود قابل تقدیر و ارزشگذاری است.
فارغ از بحث پرداخت به قومیتها، نویسنده و کارگردان نون خ کوشیدهاند در سری پنجم این سریال با اعمال تغییر و تحولات هر چند کوچک در کاراکترها و مناسبات برقرار میانشان، وجههای نو و تازه را به شخصیتها و قصه ببخشند. برای مثال، سلمان (که حالا دیگر خندههای ناگهانی و بیمناسبتش مثل گذشته بامزه نیست) بالاخره توانسته با شیرین ازدواج کند و همین موضوع، هم نوع روابط او با شیرین و نورالدین را عوض کرده و هم به نوع رفتار و بلاهتهای شخصیاش سمت و سویی تازه داده است.
از سوی دیگر، شوخیهای وحید با عمو کاووس که در سری قبلی حسابی جا افتاده بود و برای مخاطب جالب به نظر میرسید، حالا پررنگتر شده و سهم قابل اعتنایی از بار طنز و کمیک سریال بر دوش شوخیها و سر بهسر گذشتنها و جدلهای کلامی میان وحید و کاووس است. یا اوستا غلام که در سریهای پیشین سریال نقش چندان پررنگی در قصه نداشت، حالا و در سری پنجم با ضربالمثلهای نصفه و نیمهاش سهم بیشتری در فیلمنامه دارد و خودش را به عنوان یکی از کاراکترهای اصلی تثبیت کرده است. به احتمال زیاد، این تغییرات نه چندان بزرگ هم برای پرهیز از سقوط در دره کلیشه و تکرار بوده است.
با این حال، همچنان برگ برنده سری پنجم سریال نون خ پرداخت درست و هنرمندانه به اقوام ایرانی است. امتیاز و شاخصهای که باعث شده برخی از کاستیهای این سریال از جمله ضعف قصه و ناتوانی در خلق موقعیتهای جذاب چندان به چشم نیاید و همه امور، تحتالشعاع جاذبه و کاریزمای قومیتهای ایرانی قرار بگیرد.
محسن محمدی