امروز پنج شنبه  ۱ آذر ۱۴۰۳

آدم‌‎های گمشده در هیاهوی جنگ

مشاهده ۲۱۷
۱۴۰۳/۰۸/۰۹- ۱۲:۵۱

«تانک‌خورها» این شب‌ها با روایتی متفاوت از سال‌های دفاع‌مقدس، مخاطبان شبکه سه سیما را با خود همراه کرده است. متن این سریال را که با کارگردانی پرویز شیخ‌طادی و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی به پخش رسیده، محمد‌صادق رمضانی‌مقدم طراحی کرده و سرپرستی نویسندگان را هم بر‌عهده داشته است.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، پیش از این در گفت‌وگویی که با وی داشتیم به شکل‌گیری قصه و تغییراتی که در مسیر تولید داشته، اشاره کرد و از سهم افرادی که نام‌شان به‌عنوان تهیه‌کنندگان فیلمنامه، گروه نویسندگان و...در تیتراژ آمده در قوام متن گفت. مجتبی ابراهیم‌نژاد یکی از همین اسامی و جزو گروه نویسندگان سریال است. او فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی‌ارشد دانشکده صداوسیما در رشته ادبیات نمایشی است. درباره نگارش این قصه تلویزیونی که این شب‌ها، قاب‌های متفاوتی از قهرمانان گمنام سال‌های دفاع را مقابل چشم مخاطبان ترسیم کرده با او گپ زدیم. 
 
سریال تانک‌خورها از‌جمله آثاری است که از حضور گروه نویسندگان بهره برده و به نظر می‌رسد همین موضوع به قوام هرچه بیشتر فیلمنامه کمک شایانی کرده است. چه شد که شما جذب این گروه شدید؟
راستش را بخواهید همکاری بنده با پروژه محترم تانک‌خورها برمی‌گردد به دوره تحصیل من و آقای محمدصادق رمضانی‌مقدم در دانشکده صداوسیما‌‌؛ بنده توفیق آشنایی با ایشان را از دوره دانشجوئی‌مان داشتم و این آشنایی وشناخت، منجر ‌به همکاری‌های متعدد در گذشته شده بود. دراین کارهم ایشان محبت کردند وبه بنده پیشنهاد دادند تا در نگارش این پروژه کنار ایشان و دوست مشترک و عزیزمان جناب آقای سجاد بنکدار باشم. 
 
پس نوشتن را با ورود به دانشکده شروع کردید؟ 
کار نوشتن را از همان روزهای ابتدایی ورود به دانشکده با نگارش فیلم کوتاه برای دوستانم شروع کردم و بعد از آن چندین مستند داستانی نوشتم. تعدادی قصه هم برای یک مجموعه انیمیشنی با یکی از دوستان خوبم به‌نام جناب آقای جواد حبیب‌پور به نگارش در‌آوردیم. بعد از آن نیز یک تله‌فیلم نوشتم که تا مرحله ساخت هم پیش رفت که به کرونا خورد و کنسل شد. بعد از آن هم در سریال تانک‌خورها حضور پیدا کردم. 
 
قصه تانک‌خورها پیش از حضور شما شکل گرفته بود؟
جناب آقای رمضانی‌مقدم چندین سال پیش یک مجموعه مستند به نام ۵۹-۱۳ ساختند. ایشان در آن مجموعه به سراغ افرادی رفته بودند که در ابتدای جنگ بنا به تکلیف، راهی جبهه شده بودند که ابدا سبقه نظامی‌به مفهوم عام کلمه نداشتند و سعی می‌کردند با به‌کارگیری تخصص خودشان در پشت خط‌مقدم به رزمندگان کمک کنند که البته بعضی از این تخصص‌ها بسیار هم گره‌گشای رزمندگان شده بود. ایشان بعد ازصدهاساعت مصاحبه شفاهی با تعدادی از این عزیزان ورصد چندین شغل و تخصص به ایده بکر و بدیع تانک‌خورها رسیدند. 
 
بسیاری از شخصیت‌های سریال چند‌بعدی هستند. از این منظر برای اهالی فن، حضور چند نگاه و چند نویسنده پشت اثر محسوس است. خلق و طراحی هرکدام از شخصیت‌ها چطور انجام شد؟
اصولا خلق و طراحی هر کاراکتر در هر قصه دراماتیک براساس نوع نیاز درام شکل می‌گیرد. این قصه نیز از این امر مستثنی نبوده و نیست. مثلا این‌که بگوییم ما یک شخص ایکسی بوده که نمود آن شخصیت هاشم رُل یک سریال است، نداشتیم. همان‌گونه که عرض کردم آقای رمضانی بعد انجام مصاحبه‌های عمیق میدانی با افراد در مشاغل مختلف آن دوره از تاریخ دفاع‌مقدس به این قصه و نوع نگاه رسیده بودند که‌هاشم دست‌طلا، مکانیک یک مشهد، بنا به اجبار راهی جبهه شده و قرار است در آن شرایط بحرانی تانک را تعمیر و باز‌سازی کند. در گفت‌وگو با ما در مقام طراح و سرپرست تیم نگارش، دائما دغدغه به‌تصویر کشیدن پیشرفت‌های حاصل شده در آن برهه از تاریخ کشور را داشتند و تاکیدشان بر این امر بود. از همان ابتدا که بنده و آقای بنکدار عزیز به‌کار اضافه شدیم، شخصیت‌ها یک به یک توسط آقای رمضانی‌مقدم و ما پیشنهاد می‌شد و بعد از بررسی و آنالیز کاراکترها برایشان قصه، هدف و کارکردی طراحی شد تا در طول قصه هم از لحاظ پیشبرد داستان به قصه کمک کنند و هم دست ما را در طراحی خرده‌روایت‌ها و قصه‌های فرعی باز بگذارند. مثلا عزیز‌آقا و فرزندانش به‌عنوان کاراکتر مقابل هاشم از نظر نگاه و عمل در کنار ایجاد تنش و تعلیق قرار بود در گام دوم عظمت و بزرگی‌هاشم را نیز به تصویر بکشد. یا شخصیت محسن در کنار یک وردست دوست‌داشتنی قرار بود لحظات مفرحی را برای مخاطب رقم بزند اما داستان را به سمت طنز نبرد. یا تلاش شد که عزیز خانم، حامد و هانیه، هر‌کدام جدای از نیاز درام و قصه، نماینده یک نوع نگاه و جهان‌بینی باشند که نمود بیرونی آن را در جامعه نیز ببینیم. 
 
در‌این مسیر قطعا با چالش‌هایی هم مواجه بودید‌؛ هم به‌لحاظ کار گروهی و هم به‌تحریر در‌آوردن زندگی کسانی که کمتر از آنها اسنادی باقی‌مانده. 
یکی از چالش‌های جدی ما در پروسه نگارش این بود که قصه‌ای روایت کنیم که در‌کنار پایبندی به تمام اصول درام، نگاهی متفاوت به آدم‌های بی‌نام‌و‌نشان حاضر در آن مقطع از تاریخ با شکوه کشورمان داشته باشد. با احترام به تمام تولیدات محترم همکارانمان در تلویزیون و خصوصا سیما فیلم، در این سال‌ها کمتر دیده بودیم که به این‌گونه از شخصیت‌های بی‌نام‌و‌نشانی که تعدادشان هم کم نیست و کارهای خطیر و بزرگی در آن برهه از تاریخ را رقم‌ زدند، پرداخته شده باشد. از شستن رخت شهدا و رزمندگان که توسط مادران و دختران این سرزمین رقم خورده تا آن مکانیکی که به‌اجبار در پی برادرش راهی جنگ شده و با دیدن شرایط تلاش کرده تا گوشه کار را بگیرد و هیچ کجای تاریخ از آنها و کار بزرگ‌شان متأسفانه گفته نشده یا اگر گفته شده در حد و مقیاس یک خاطره‌گویی بوده است. 
 
برگردیم به چالش کار گروهی! تقسیم کار نگارش چگونه انجام می‌شد؟
راستش را بخواهید طرح سریال تانک‌خورها تا مرحله سیناپس، چندین‌بار توسط خود آقای رمضانی‌مقدم باز‌نویسی شده بود و بعد از اینکه سیما‌فیلم تصمیم به ساختن کار گرفت و آقای محمدی در مقام تهیه‌کننده و بزرگتر به کار اضافه شدند، یک‌بار دیگر طرح باز‌نویسی شد. با اضافه‌شدن آقای شیخ‌طادی در‌مقام کارگردان، ایشان نیز نقطه‌نظراتی داشتند که باید به آنها نیز جامعه عمل پوشانده می‌شد. بعد از طی این مراحل دیگر هر سه ما نسبت به کار اشراف کامل داشتیم و آقای رمضانی‌مقدم کار را تقسیم می‌کردند و ما می‌نوشتیم و در انتها آقای رمضانی برای یک‌دست‌شدن متن خودشان متن‌های نگارش‌شده را می‌خواند و نظرات و پیشنهادهایش را در‌قالب کامنت به ما انتقال می‌دادند تا اعمال شود و بعد از اصلاح دوباره، متن‌ها دوباره توسط ایشان خوانش می‌شد و بعد از تأیید ایشان تقدیم تهیه‌کننده و کارگردان می‌شد. 
 
شنیده‌ها حکایت از این دارد که بخش زیادی از سریال از روی واقعیت نوشته شده و می‌توان گفت مهم‌ترین ویژگی تانک‌خورها همین است. 
بله همان‌طور که قبلا خود آقای رمضانی مقدم هم گفتند ایده شکل‌‌گیری براساس مصاحبه‌های شفاهی صورت‌گرفته در مجموعه مستند ۵۹-۱۳ است که خود ایشان کارگردانی کردند و به‌واسطه اشراف به این موضوع، دستمان نسبت به این سوژه‌های واقعی تا‌حدودی باز بود و کمبودهای موجود را نیز تیم تحقیق و پژوهش مخصوصا آقای دکتر احمدی‌زر و بزرگوار دیگری که الان فامیل‌شان خاطرم نیست مرتفع کرده بودند که جا دارد از بزرگواران هم نهایت تشکر را داشته باشم. بی‌اغراق محضر شما می‌گوییم که تلاشمان این بود به‌جای داستان‌سرایی و یا تخیل‌گرایی به سراغ ایده ناب واقعی برویم تا به‌دل مخاطب بنشیند. زیرا معتقد بودیم مسائل واقعی در کُنهِ قضیه قطعا تأثیر‌پذیری بیشتری خواهد داشت. مثلا حضور زنان در مشاغلی مثل شستن البسه شهدا و رزمندگان یا مشاغل فرعی پشت جنگ که اگر نبودند کار بر رزمندگان بسیار سخت می‌آمد. از راننده آمبولانس که موتور مجروح به بیمارستان می‌رساند تا آن کسی که شاید با خوش‌مشربی سعی داشت از این وجوه شخصیش برای ترمیم روحیه رزمندگان استفاده کند؛ البته این‌هایی را که خدمت‌تان عرض کردم از موارد بسیار جزئی و خرد قصه است. 

پیشرفت در فضای دفاع مقدس
مخاطبان تلویزیون تا امروز سریال‌ها و فیلم‌های دفاع‌مقدسی بسیاری را دیده‌اند‌‌ اما بر تمایز روایت سریال تانک‌خورها تاکید می‌شود. از نویسنده سریال می‌پرسیم که این تفاوت را چگونه تعبیر می‌کند؟ وی پاسخ می‌دهد: به‌نظرم یک مخاطب بیرونی باید نظر بدهد ولی دلیل ما به‌عنوان نویسنده برای رفتن به‌سمت قصه تانک‌خورها این بود که قصد داشتیم قصه‌ای در«گروه‌فیلم» پیشرفت در فضای دفاع‌مقدس تعریف کنیم به‌همین دلیل به سراغ آدم‌های کم نام و نشان اما بزرگی رفتیم که در هیاهوی بعد جنگ گم شده بودند یا کمتر به آنها پراخته شد بود؛ امیدوارم تلاش همه ما مورد توجه مخاطبان عزیز قرار گرفته باشد. در پایان جا دارد از همه دوستانی که در این پروژه زحمت کشیدند تشکر کنم. از آقای محمد‌صادق رمضانی‌مقدم گرفته که بنده شاهد و ناظر بودم حدود پنج‌سال از بهترین ایام جوانی‌شان را صرف این کار کردند و همه باید قدردان ممارست ایشان باشیم، تا آقای بنکدار که در‌کلِ کار تجربه لذت‌بخش حضورشان را در تیم نگارش داشتیم. از دوستان مشهدی خوبم جناب آقای مجتبی احسانی و هاشم مسعودی که تهیه متن را برعهده داشتند و خیلی کمک و همراهی کردند تا کار به نتیجه برسد هم نهایت تشکر را دارم. از حاج‌آقای محمدی در مقام تهیه‌کننده و بزرگتر کار و جناب آقای شیخ‌طادی در‌مقام کارگردان کار که دلسوزانه پای کار این پروژه بزرگ و سخت آمدند هم سپاسگزارم. 

الهام قبادی‌ - گروه رسانه

 منبع : روزنامه جام جم

امتیاز شما