به گزارش روابط عمومی رسانه ملی به نقل از خبرگزاری مهر، «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمیبودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه ۲۹ دی ماه میتوانید با شماره ۱۲۷ بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفتهای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ هادی حجازیفر
شاید کسی تصور نمیکرد که نقش اول ناشناخته «ایستاده در غبار» روزی به چهره و ستاره اول بسیاری از فیلم و سریالها بدل شده و خوش بدرخشد. هادی حجازی فر این روزها در مسیر بازیگری یکه تازی میکند، او مدتی است که «پوست شیر» را در شبکه نمایش خانگی دارد و با نقش «نعیم» پدری که در به در، در پی انتقام خون دخترش به دنبال متجاوزان و قاتلان است ضد قهرمانی را ایفا میکند که مخاطب هم نفس به نفس او میخواهد شاهد نبرد خونین و به ویژه برنده بودنش باشد.
علاوه بر «پوست شیر» و نقش پدر زندان رفته خلافکار، از این هفته حجازی فر با سریال دیگری به نام «سرگیجه» به شبکه نمایش خانگی آمد که اتفاقاً موقعیتی متضاد با طبقه کنونیاش دارد. مرد متمکن و مدیر شرکتی که البته اینجا هم با چالشی دیگر مواجه است.
داشتن دو سریال همزمان در شبکه نمایش خانگی برای بازیگران میتواند ریسک بزرگی محسوب شود. هم تکرار خودشان باشد هم مخاطب را دلزده کند. با این حال شانس حجازی فر فضا و موقعیت متفاوت این نقش هاست و باید دید چالش خود در «سرگیجه» را چطور به نمایش خواهد گذاشت. از امتیازات او البته همین است که با هر نقش صرفاً گریم و لباس اش نیست که عوض میشود بلکه میتواند کاراکتر جدیدی را در پس همان گریم و طبقه متفاوت خلق کند. کاراکتری که البته در کارنامه او، برخی نقشها و موقعیتها بهتر بر قامتش نشسته است.
در هفتهای که گذشته حجازی فر البته بیشتر به عنوان کارگردان سریال «عاشورا» در رسانهها خبرساز شد. مینی سریالی که طی سالهای گذشته به تهیه کنندگی ابوالفضل صفری ساخته شد و اثر نمایشی ویژه ای درباره شهید حمید باکری است. سریالی که حجازی فر چند باری هم گلایههای مختلفی را در مسیر ساخت آن مطرح کرد و نسخه سینمایی آن سال گذشته در جشنواره فیلم فجر با اقبال مردم عادی، اهالی رسانه و حتی برخی منتقدان همراه شد.
نسخه سریالی اما در این یک سال و بعد از وعدههای مکرر هنوز امکان نمایش پیدا نکرده است و این هفته خبری در برخی رسانهها منتشر شد که این مجموعه یکی از گزینههای نوروزی سال ۱۴۰۲ خواهد بود. «عاشورا» اولین اثر حجازی فر به عنوان کارگردان است که بارها اعلام کرد به دلیل سختیهایی که در این مسیر داشت ممکن است دیگر به این میدان ورود نکند و به تعبیر خودش از ۱۰ کیلیومتری آثار دفاع مقدسی رد نشود.
حاشیه هفته؛ بودجه صداوسیما، موسی و دیگر هیچ
بودجه صداوسیما همواره و در زمانهای مختلف سرتیتر مباحث مرتبط با این سازمان بوده است که از روتینترین موارد آن هنگام لایحه بودجه و تصویب آن در مجلس است که سازمان صداوسیما را سیبل بسیاری از کنش و واکنشها خاصه انتقادی قرار میدهد. در بیشتر این موجهای انتقادی هم بیشتر به خروجی آنتن و کیفیت پایین آثار توجه میشود تا اینکه صرفاً ادلهای براساس یک آسیب شناسی عمقی تر وجود داشته باشد.
امسال بودجه پیش بینی شده برای سازمان صداوسیما حدود هشت هزار میلیارد تومان اعلام شد اما این رقم که حدود دو هزار میلیارد از بودجه سال جاری صداوسیما بیشتر است از یک حیث دیگر هم جنجالساز شد. به موازات اعلام رقم بودجه صداوسیما، حجت الاسلام میرتاج الدینی نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از بودجه حمایتی برای دو سریال الف فاخر تلویزیون «سلمان فارسی» و «موسی» هر کدام به میزان دو هزار میلیارد و جمعاً چهار هزار میلیارد سخن گفت. همزمان با این اعلام حمایت یکی از رسانهها تخمین زد که سریال «موسی» با توجه به تورم هر ساله و براساس براورد چند سال پیش که ۲۵۰ میلیارد تومان عنوان شده بود و حالا به ۲ هزار میلیارد رسیده تا چند سال اینده برای تولید به ۱۰ هزار میلیارد نیاز دارد.
خود ابراهیم حاتمیکیا که کارگردانی «موسی» را بر عهده دارد هیچگاه درباره موارد این چنینی و حاشیههایی از این قبیل لب به سخن نگشوده است اما این رقم ۱۰ هزار میلیاردی آنقدر بحث برانگیز شد که سیدمحمود رضوی تهیه کننده سریال موسی که تا کنون کمتر سخنی درباره این مجموعه داشته است در توئیتی اعلام کرد که «یا سریال نساختید یا ۱۰ هزار میلیارد نمیدانید چقدر است» و بعد هم با کنایه به اینکه «حداقل رقم را به دلار میگفتید که باکلاس تر باشد» به طور ضمنی این رقم نجومی را تکذیب کرد.
واکنشها احتمالاً باعث شد که مجلس هم از اختصاص بودجه حمایتی جداگانه برای دو سریال فاخر تلویزیون پا پس بکشد چراکه صداوسیما در واکنشی انتقادی نسبت به بودجه سازمان و این اعتبار حمایتی، اطلاعیهای را صادر و حتی با لحنی گلایه آمیز عنوان کرد که «عملاً آنتن صداوسیما با افت جدی کمیت و کیفیت مواجه خواهد شد»
در بخشی از این اطلاعیه نیز آمده بود «از سوی دیگر بودجه جداگانهای نیز برای دو مجموعه تاریخی الف ویژه فاخر و در دست ساخت «حضرت موسی (ع)» و «حضرت سلمان» در نظر گرفته نشده است. لذا انتظار میرود روند تولید این دو مجموعه نیز متوقف یا به شدت کند شود»
نکتهای که شاید لازم است نسبت به آن شفافتر توضیح داده شود براورد بودجه تولیدات تلویزیونی است هم نسبت به آثار فاخر مثل «موسی» یا «سلمان فارسی» که با یک رقم تخمینی اینقدر جنجال ساز نشود و نیازی به محاسبههایی در فضای غیرواقعی و گمانه زنیهای رسانهای نداشته باشد و هم در سطح پایینتر نسبت به سریالهای روتین و شبانه ای است که برخی از آنها گویی نبودشان بهتر از پخش شدن و هزینههایی است که صرف ساخت و تولید آنها میشود.
نکته هفته؛ چالش سرگرم کردن مخاطب و جای خالی مجریان همیشگی
لفظ «همیشگی» همیشه هم منفی نیست. برعکس گاه به خاطر استمرار و سابقهای است که در پس پدیدهای وجود دارد. این روزها تلویزیون از مجریانی که شاید در دورههایی طولانی و در برنامههایی مداوم روی آنتن بوده اند خالیست. چهرههای شاخصی که یک عمر سابقه و تجربه در کارنامهشان بوده است و حالا این برندها که همواره ویترین تلویزیون بودهاند این قاب را خالی کردهاند.
از خلاء حضور مجریان شاخص که میگوئیم در هر برنامهای و در هر فضایی منظور است. از یک برنامه کودک و مجری کاربلدی چون داریوش فرضیایی یا همان عمو پورنگ بگیرید تا مجریان برنامههای گفتگو محور و اجتماعی و تاک شو مثل احسان علیخانی، رضا رشیدپور، علی ضیا، رامبد جوان، مدیری، فردوسی پور و حتی در این ترکیب میتوان از مجریان برنامههای جدی چالشی مثل محمد دلاوری هم نام برد یا چهرههایی که با یک برنامه کتاب محور شاخص شدند مثل سروش صحت و «کتاب باز.
روز گذشته روزنامه هفت صبح به نبود رضا رشیدپور اشاره کرد با این حال آنتن تلویزیون از خیلی از نامها و چهرههای همیشگی اش خالیست. چندی پیش محس برمهانی معاون سیما در گفتگویی با خبرنگار مهر درباره نبود برنامههایی چون «خندوانه» و «ماه عسل» و طبیعتاً مجریان آنها یعنی رامبد و احسان علیخانی سخن گفت که چگونه خودش با اینها در مذاکره و رایزنی بوده است. با این حال این روزها و شبها مخاطب کمتر چهرههای شاخص تلویزیون را روی آنتن می بیند چهرههایی که خود رسانه سالها روی آنها سرمایه گذاری کرده است و حالا در چنین بزنگاههایی باید از توان و مهارت شأن بهره بگیرد.
یا در نبود سریالهای جذاب با تاک شوهای سرگرمکننده جذبشان کند و یا با گفتگوهای چالشی از جنس برنامههای گفتگومحور شبانه اقناع شأن سازد.
در همین مدت چند باری سخنان شاذ برخی مهمانان در شبکههای سیما به جنجالی برای خشم مخاطبان در شبکههای مجازی بدل شد. سخنانی که شاید میتوانست با حضور مجریانی مثل محمد دلاوری که به موقع ورود کرده اند یا کنش و اکت به هنگامی داشته اند یک خشم عمومی را مهار کند.
فارغ از اینکه اصل مساله و موضع گوینده با چه کیفیتی باشد یا گوینده آن چه جایگاهی داشته باشد حتماً آنتن زنده به مراقبت و سکانداری های لحظهای با حساسیتهای بالاتری نیازمند است به ویژه که آنتن تلویزیون استادیوم ورزشی نیست که مخاطبش دو طیف و دو قطب باشد بلکه قرار است طیف وسیعی از مخاطبان را با خود، (آن هم نه از جنس هیجانات استادیومیکه خیلی عمیقتر) همراه کند.
سینما در سیما، بازگشت هفت
بالاخره پس از حدود یک سال «هفت» دوباره به تلویزیون بازمیگردد. این بار اما از خانه همیشگی اش به شبکه نمایش کوچ کرده است. معاون سیما این کوچ اجباری را بازگشتی به خواستگاه اصلی این برنامه دانسته است. شبکه نمایش شبکه اصلی تلویزیون در حوزه پخش فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی است و از این حیث شاید پخش برنامه در یک شبکه تخصصی ارزش افزوده هم باشد.
در عین حال «هفت» در این سالها فراز و شیب بسیار داشته و چالشهای بسیاری به خود دیده است. «هفت» ی که با فریدون جیرانی متولد شد قرار بود یک برنامه چالشی و به روز و همراه با جریانات اصلی سینمای ایران باشد. در این سالها اما «هفت» گاهی به تریبونی صرف برای مدیران سینمایی و گاهی به یک برنامه بیشتر سرگرم کننده بدل شده است و گاهی همین خاصیت را هم از دست داده است.
فریدون جیرانی، محمود گبرلو، رضا رشیدپور، بهروز افخمی و محمدحسین لطیفی مجریانی بوده اند که اجرای این برنامه سینمایی را در مقاطعی به عهده گرفتند. اجرای لطیفی در این برنامه بارها به محافظه کاری متهم شد و خود او هم دیگر تمایلی به اجرای این برنامه نداشت. البته که این برنامه و خاصه مجریانش در همه دورهها حتی دوره طلایی آن که به جیرانی اختصاص داشت از تیغ تیز منتقدانش بی نصیب نبوده است و قرعه اجرا به نام هر شخصی که افتاده است ابتدا گزند منتقدان را به جان خریده است.
حتماً آنچه که برند «هفت» را به عنوان ویترین سینما در تلویزیون میتواند حفظ کند یک تیم حرفهای و کاربلد است از تهیه کننده گرفته تا سردبیر و به ویژه مجریای که بتواند به دور از محافظه کاری با سینماگران و مدیران سینمایی با آنها چالش کرده، پرسش و مطالبه کند و محصولات سینمای ایران را به دور از حب و بغضهای شخص به مخاطب عرضه کند و بشناساند.
این روزها مهمترین رویدادهای هنری تئاتر و سینمای ایران در آستانه برگزاری است. تئاتر، به جز ویژه برنامههایی که هر از گاهی در ایام فجر به آنتن میرسند هیچ برنامه دائمی در تلویزیون ندارد. در حوزه سینما هم بارها از نبود برنامههای مرتبط نوشتهایم و گفتهایم. برنامههایی که شاید در ردیف ارزانتری هم تهیه میشوند اما تقاضای زیادی از طیفهای مختلف مخاطب، هنرمندان و فعالان دارد و برعکس میتواند پرمخاطب باشد.
پیشنهاد هفته؛ پرده سوم از انیمیشن «نامها»
تاکنون ۲ قسمت از انیمیشن «نامها» به کارگردانی رضا میرکریمی سینماگر مطرح از شبکه دو سیما پخش میشود. امشب اپیزود سوم از این انیمیشن روی آنتن میرود که به زندگی شهید حسن باقری میپردازد.
وجه متمایز این مجموعه انیمیشن نوع روایت آن است. هم در فیلمنامه هم در دیالوگها و قصه و بازنمایی قهرمانان ملی سعی شده از تصویر کلیشهای و مرسوم فاصله گرفته شود.
در صداپیشگی هم از چهرههای شناخته شده سینما و تصویر بهره گرفته شده است که پرویز پرستویی از جمله آنهاست. امشب صداپیشگی شهید حسن باقری را افشینهاشمی و گویندگی همسر وی را شبنم مقدمی ایفا میکند.
انیمیشن «نامها» که با فرم کمیکموشن ساخته شده است، در چهار اپیزود متفاوت به روایت زندگی چهار قهرمان دفاع مقدس، «شهید عباس دوران» از فرماندهان نیروی هوایی ایران، «شهید مهدی باکری» از فرماندهان سپاه پاسداران، «شهید مصطفی چمران» از فرماندهان ایران در نبرد با عراق و «شهید حسن باقری» جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران میپردازد و با قسمت امشب و هفته آینده پایان مییابد.
این مجموعه کاری از سازمان سینمایی سوره است که تلاش کرده در زمانی کوتاه هم قصه زندگی این قهرمانان را برای مخاطب تعریف کند.