از 15 مهرماه به این سو، وقایع فلسطین، بهواسطه عملیات طوفان الأقصی رنگ و حال دیگری گرفته است؛ از فجایعی که بر مردم مظلومش میرود تا فریاد مظلومیتشان که به گوش جهان میرسد. از انسیه سادات هاشمیکه دستی بر شعر و ادبیات عرب در موضوع فلسطین دارد و کتابهایی در این زمینه نوشته و ترجمه کرده و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است، خواستیم کمی از کتابهایی که نوشته و حال و هوایی که در آن قلم زده است برایمان بگوید.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، از او همچنین درباره نقش ادبیات در جریان مقاومت و بیدار نگه داشتن یاد فلسطین سوال کردیم و خواستیم به عنوان یک شاعر، استاد دانشگاه و نویسنده، «فلسطین»، «رسانه»، «تصویر» و «مقاومت» را در کنار همدیگر تبیین کند؛ بخصوص آنکه در جریان مقاومت و بهخصوص طی چند ماه اخیر ازعملیات طوفان الأقصی به اینسو دهها خبرنگار فلسطینی شهید شدهاند و ما شاهد ایثار و ازجان گذشتگی خبرنگارانی چون «اسراء البحیصی» از شبکه خبری العالم بودهایم که با وجود از دست دادن خانواده، خانه و کاشانه، همچنان برای برای عمل به رسالت خویش و رساندن صدای مظلومیت مردم فلسطین ایستادگی کردهاند. پاسخ او را به این سوالات در ادامه میخوانید:
فلسطین را عدهای از داخل و عدهای از خارج روایت میکنند. ابزار روایت فلسطین را میتوان در شعر، داستان، فیلم، خاطره، مقالات خبری و رسانههای اجتماعی دید. فکر میکنم دراین میان حضور فیلم از همه کمرنگتر باشد، درحالیکه میتواند بیشترین تأثیر را داشته باشد.
در حوزه شعر نیز از یکسو خود شاعران فلسطین حافظ آرمان فلسطیناند و از یکسو شاعران سایر کشورهای عربی و از سویی شاعران ایران که متأسفانه شعرشان فقط به گوش مخاطبان ایرانی میرسد. از شاعران فلسطینی که برای مقاومت شعر سرودهاند میتوان از عبدالرحیم محمود، عبدالکریم الکرمی، ابراهیم طوقان، هارونهاشم رشید، راشد حسین، محمود درویش، سمیح القاسم، توفیق زیاد، سالم جبران، عزالدین المناصرة، معین بسیسو، مرید البرغوثی، احمد دحبور و بسیاری شعرای دیگر نام برد که شاید در ایران خیلی از مخاطبان تنها نام محمود درویش را شنیده باشند.
یعنی ما هم در شناساندن شاعران فلسطین و آثارشان کوتاهی کردهایم، هم در ترجمه آثار خودمان به عربی و شناساندن آنها به جهان عرب. آرمان فلسطین آرمان مشترک جهان عرب و اسلام است و شعر میتواند زبانی باشد که تصور منفی برخی کشورهای عربی و مردم عرب نسبت به ایرانیان را اصلاح کند.
مردم عرب مردم شعردوستی هستند و زبان شعر میتواند تأثیر بسیاری بر تصحیح نگاههای اشتباهی داشته باشد که رسانههای آمریکایی و صهیونیستی نسبت به ایرانیها برای آنها ایجاد کردهاند.
یکی از کتابهایی که اخیراً در حوزه فلسطین ترجمه کردهام کتاب «آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم» اثر مرید برغوثی است که توسط انتشارات کتابستان چاپ شده است.
مرید برغوثی، شاعر فلسطینی است که در کنار سرودن شعر، در این کتاب تمام جزئیات سفرهایش به فلسطین را مینویسد، چون تمام تلاش دشمن این است که تاریخ فلسطین آنطور که هست به دست ما نرسد. برغوثی میگوید بیرحمانهترین درجه تبعید زمانی است که آدم دیده نشود و به او اجازه ندهند، خودش، داستانش را تعریف کند. او میگوید ملت فلسطین را دشمنانش روایت میکنند و از فلسطین شناختی ارائه میدهند که مناسب حضور خودشان و غیبت فلسطینیها باشد. او انگیزهاش از نوشتن این کتاب را اینگونه بیان میکند: «ما داستان را همانطور روایت خواهیم کرد که باید روایت شود. ما خودمان یکییکی تاریخ شخصیمان را تعریف خواهیم کرد».
بخشی دیگر از روایت فلسطین را خاطرات فرماندهان و مبارزان فلسطین تشکیل میدهد. مثلاً منصور ابوعلاء در کتاب «سفر ناتمام» که اخیراً ترجمه کردهام و قرار است توسط نشر ستاک منتشر شود، جزئیات سه انتفاضه فلسطین (انتفاضه اول، انتفاضه اقصی و انتفاضه چاقو) را از زاویه یک فرمانده فتح روایت میکند و علاوه بر اینکه سختیهای تعقیب و گریز و مبارزات فردی و گروهی را به تصویر میکشد، خود از نزدیک با مردم فلسطین از پیر و جوان و کودک گفتوگو میکند و نگاهشان را درباره اوضاع فلسطین و مقاومت و حکومت خودگردان نقل میکند.
اما چیزی که در طوفان الأقصی اتفاق افتاد و پیش از این سابقه نداشت، این بود که مردم غزه خودشان رسانه شدند. در رسانههای اجتماعی میبینیم که کودکان هم گوشی به دست گرفتهاند و تصویر واقعی غزه را به دنیا نشان میدهند. اگر انتفاضه چاقو انتفاضه خودجوش نوجوانان بود، امروز انتفاضه کودکان را هم میبینیم و این صادقانهترین زبانی است که میتواند با جهان حرف بزند.
مقاومت خبرنگاران داغدیده نیز از همین جنس است. امروز فلسطین دارد دیده میشود و هیچ اهل آرمانی در چنین موقعیتی سلاحش را زمین نمیگذارد تا به عزاداری بپردازد. منصور ابوعلاء در کتاب «سفر ناتمام» میگوید فلسطینی یا شهید است یا اسیر است یا خانواده شهید و اسیر است. بعد از حملات اخیر اسرائیل به غزه دیگر بعید است بتوان کسی را در غزه پیدا کرد که یکی از اینها نباشد. امروز همه مردم غزه داغدار عزیزانشان هستند، اما ترجیح دادهاند بایستند و نگذارند داغ بزرگ وطن نیز بر دلشان بنشیند.