اگرچه پخش این مجموعه در وقت افطار هیچ گونه سنخیتی با ایام ماه مبارک رمضان نداشت و انتقاد برخی از کارشناسان و منتقدان سینما و تلویزیون را به همراه داشت اما به هرحال به خاطر جذابیت داستان و مردم پسند بودن آن و همچنین پرداخت مجموعه به مقوله فساد اقتصادی و رانت خواری آقازادهها و با موضوع پلیسی، امنیتی نوروز ۱۴۰۳ از تلویزیون و برای مخاطبان این ژانر پخش شد.
سریال هفت سراژدها که به مانند گاندو تلاش دارد با شناسایی منشا اصلی فساد اقتصادی بطور ریشه ای و بنیادی به موضوع فساد کلان اقتصادی و باندهای عظیم فساد که توسط برخی از آقازادهها کنترل و هدایت میشوند بپردازد
مجموعه ای که به مانند گاندو تلاش دارد با شناسایی منشا اصلی فساد اقتصادی بطور ریشه ای و بنیادی به موضوع فساد کلان اقتصادی و باندهای عظیم فساد که توسط برخی از آقازادهها کنترل و هدایت میشوند بپردازد.
طالبی این بار در کنار پرداختن به حاشیههای سیاسی امنیتی با نگاه به یک موضوع بسیار مهم اقتصادی، قصد داشت که به مسائل کلان فساد اقتصادی که در بدنه برخی از نهادها و تشکیلات دولتی رخنه کرده بود بپردازد و برخی مسائل پشت پرده این خیانت ها و جنایات را افشا کند.
داستان این مجموعه که پیش از این قرار بود تحت عنوان طلاق تولید شود اما به هفت سراژدها تغییر نام داد و چند سالی از تولیدش گذشته، برمیگردد به قصه قاضی رضایی که ایفاگر نقش آن را حمیدرضا هدایتی برعهده دارد و این قاضی دست پاک و سالم که پروندههای کلان فساد اقتصادی را برعهده دارد در آستانه بازنشستگی مهمترین پرونده فساد اقتصادی که مربوط به یکی از آقازادههاست، پرونده فساد اقتصادی آقازاده سلطان خواه را بدست میگیرد.
فردی که براساس نفوذ پدرش که یکی از مقامات کشور و در مسائل نفتی کشور فردی تصمیم گیرنده و تاثیر گذار است وارد ماجرا میشود، وی با تشکیلاتی قوی، مرموز و اژدهاگونه با باندهای جنایت و فساد در داخل و خارج کشور ارتباط دارد، آقازاده سلطان خواه که مجید واشقانی به زیبایی در آن نقش ظاهر شده است، دارای تشکیلاتی گسترده است بطوری که حتی در این مسیر برخی از افراد امنیتی و پلیسی را هم فریب داده و به خدمت خود گرفته است تا به اهداف شوم خود برسد که در ادامه ماجراجوییهایش را میبینیم.
با توجه به پخش ۳۵ قسمت از مجموعه پلیسی امنیتی هفت سراژدها مخاطبان تلویزیون کاملا با حال و هوای آن آشنا شده و در جریان ماجرا قرار گرفته اند، هرچند با توجه به اینکه هفت سراژدها در ۵۰ قسمت تولید شده و قرار است تا اواخر اردیبهشت ماه از شبکه ۳ پخش شود اما بینندههای تلویزیونی کم و بیش در فضای داستان قرار گرفته اند اما آنچه که بنظر می رسد که کارگردان بیشتر به آن پرداخته و مدنظرش بوده است تاکید به نفوذ برخی از افراد وابسته به آقازاده سلطان خواه به درون دستگاههای امنیتی و اقتصادی کشور است که بخوبی توانسته این ارتباط ها را به تصویر بکشد بگونه ای که مخاطب کاملا به جنایت و خیانت برخی از دولتمردان پی میبرد.
مجید واشقانی ایفاگر نقش سلطان خواه که برای خود تشکیلات گسترده ای را رقم زده و در واقع با استفاده از رانت پدر و برخی از مقامات برای خود حکومتی را تشکیل داده است، با خرید برخی از چهرههای امنیتی، پلیسی، ثروت و مال هنگفتی را از طریق تشکیلات اقتصادی مهم کشور مثل نفت به تصرف خود در آورده در همین راستا هم از ابتدای پخش قسمت های اول این مجموعه ماجرای قاضی رضایی در میان است.
کارگردان تلاش دارد قصه مجموعه هفت سر اژدها همچنان برای مخاطبان به شکل یک معمای چند مجهولی باقی بماند و آرام آرام به روایت اصل ماجرا بپردازد،؛ اگرچه داستان این مجموعه در سکانس هایی خودنمایی میکند
قاضی ای که علی رغم همه فشارهای سیاسی و امنیتی که به او وارد است و تهدید به مرگ هم شده است با قاطعیت تمام به کارش ادامه می دهد او که بررسی پرونده فساد اقتصادی آقازاده سلطان خواه را در دست اقدام دارد و در آخرین انجام وظیفه کاری اش قبل از بازنشستگی هست بدنبال دستگیری و بازجویی از آقازاده سلطان خواه است که براثر یک حادثه تروریستی که از سوی آقازاده سلطان خواه در منزل اش ترتیب داده میشود به اتفاق همسرش به شهادت می رسد و پسرش هم محمدعلی رضایی که نقش آن را حمید صفت بازی میکند و به نوعی معما و کاراکتر اصلی این ماجراست بشدت مجروح و راهی بیمارستان میشود و در همین راستا هم شاهد ماجراهایی از تعقیب و گریز محمدعلی رضایی پسر قاضی از دست نیروهای امنیتی و تبهکاران هستیم که قصه این مجموعه را جذاب تر کرده است.
به هرحال نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بدنبال کشف حقایق هستند و از طرفی هم طالبی سعی کرده است که قصه مجموعه هفت سر اژدها همچنان برای مخاطبان به شکل یک معمای چند مجهولی باقی بماند و آرام آرام به روایت اصل ماجرا بپردازد،؛ اگرچه داستان این مجموعه در سکانس هایی خودنمایی میکند بویژه در فضای حضوری آقازاده سلطان خواه که بازتاب ارتباطش با برخی از مقامات دولتی و نهادهای تصمیم گیرنده بسیار چالش برانگیز است اما کشش قصه تا حدودی باعث میشود مخاطب منتظر عکس العمل سکانس های بعدی باشد.
همچنین مقابله فرزند قاضی رضایی (محمدعلی) با عوامل سلطان خواه که بعضا در سکانس هایی شاهد تعقیب و گریز وی از دست آنها هستیم و البته همه ماجرا هم اگرچه به محمدعلی رضایی ختم میشود و اطلاعات ذیقیمتی که او دارد و قرار نیست کشته شود اما در کنار ماجرای محمدعلی رضایی، کارگردان تلاش دارد که آن سوی سکه یعنی باندهای نفوذی آقازادهها را بطرز عینی و قابل درک برای بیننده تلویزیونی به تصویر بکشد و بنظر می رسد تا اندازه ای هم موفق بوده است.
به هرحال ساخت مجموعههایی در ژانر پلیسی، امنیتی کار راحت و آسانی نیست و نیاز به تحقیق، مطالعه و بررسی پروندههای واقعی فساد اقتصادی و پروندههای آقازادهها دارد که لازمه آن مطالعه و تحقیقات گسترده برروی پروندههای اقتصادی و امنیتی قوه قضائیه و اطلاعات سپاه است که گویا کارگردان هم با اشراف به این مساله دست به تولید چنین مجموعه ای زده است.
اما آنچه که بایستی آن را به فال نیک گرفت و از این بابت خوشحال بود تولید و پخش چنین مجموعههایی است. پخش مجموعه ای مثل گاندو در واقع خود درب های پخش چنین مجموعههایی را از شبکههای تلویزیونی صداوسیما گشود و برخی از تهیه کنندگان و کارگردانها از تولید چنین مجموعه هایی استقبال کردند.
رسول شمالی ورزنده ا کارشناس رسانه