در نشست «رسانه و مناسک؛ تعزیه از منظر نشانهشناسی» با حضور دکتر علی عباسی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، سازوکار نماد ایرانی در تعزیه بررسی شد.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در ابتدای این نشست که یکشنبه ۱۲ شهریور در اتاق جلسات مرکز تحقیقات برگزار شد، دکتر فاطمه عظیمی فرد، مدیر گروه زبان، هنر و زیباییشناسی رسانه، توسل به روش نشانهشناسی در مطالعات حوزه هنر را پرکاربرد خواند و گفت در این سخنرانی ضمن توسل به مبانی غربی از منظری ایرانی؛ نمادشناسی در تعزیه واکاوی میشود.
در ادامه دکتر عباسی برای نشان دادن تمایز میان نماد (از منظر هنرمندان و ادیبان ایرانی) با نماد از منظر تفکر غربی؛ ابتدا به بسط مفاهیم نظری حوزه نشانهشناسی پرداخت و در کنار معرفی نشانه مدنظر فردینان دو سوسور، زبانشناس و نشانهشناسی سوئیسی، آرا چارلز ساندرس پیرس، منطقدان امریکایی، را بررسی کرد. در حالیکه نشانه سوسور دووجهی (دال و مدلول) و قراردادی است؛ پیرس وجه مصداق را به نشانه اضافه میکند و نشانهها را به سه دسته: سمبولیک، نمایهای و شمایلی تقسیم میکند. هم در نشانه نمایهای و هم شمایلی وجه طبیعی و عقلی قابل احصا است.
به گفته این استاد دانشگاه بنا بر نظریه متفکران زبانی در غرب، نشانه و نماد مبحثی است مربوط به نظامهای ارتباطی. اساس تمام نظامهای ارتباطی بر پایه نظامهای نشانهای و نمادی بنیان شده است. در این تفکر زبان ابزاری است برای انتقال معنا. در تفکر غربی نشانه و نماد هر دو براساس نظامهای بازنمایی شکل میگیرند. این نظامهای بازنمایی به نظریهپردازان اجازه میدهد تا در هنگام خوانش آثار هنری؛ آنها را خلق کنند. اما در نگاه ایرانی مبتنی بر دین؛ هنرمند ایرانی چیزی را خلق نمیکند بلکه کشف میکند. چراکه براساس نوع تفکر و جهانبینی او، خلق مخصوص خداوند متعال است.
دکتر عباسی ادامه داد؛ انسان به طور دائم در حال دریافت دلالتهای معنایی به کمک نظامهای ارتباطی یا بدون نظامهای ارتباطی (یعنی نه – ارتباط) است. در نوع اول (به کمک نظامهای ارتباطی) نیاز به مدل ارتباطی شش عنصری یاکوبسن است(گیرنده و فرستنده و پیام و کانال ارتباطی و موضوع و مرزگان). اما در دلالت معنایی نه- ارتباط؛ انسان معنا را دریافت میکند بدون آنکه عناصر دیگر حضور داشته باشند. علت این است که انسان خود پدیده را دریافت میکند.
وی در ادامه مفاهیمی چون اسطوره و بازنمایی و نظام زبان(توانش) و سخن(کنش) را نیز تعریف کرد و به مبحث تعزیه در نگاه ایرانی پرداخت و قبل از همه تعزیه را «آیین» خواند و نه نمایش. دکتر عباسی گفت؛ میتوان تعزیه را به تعزیه حرفهای و غیرحرفهای تقسیم کرد. تعزیه حرفهای را میتوان همچون نظام نشانهای تاتر یا نمایشی در نظر گرفت. در نوع دوم، تعزیههای خودجوش روستایی مورد نظر است. در این نوع تعزیهها دیده میشود مردم پس از شهادت امام حسین(ع) به سمت شمر حملهور میشوند. مردم شمر را بازیگر نمیدانند و با نشانه روبهرو نیستند. اینجاست که با پدیده متعالی نماد ایرانی روبرو هستیم.
به صراحت میتوان گفت تعزیه نظامی است معنایی تشکیلشده از نماد. چون اجراکنندگان تعزیه و تماشگران آن در حال تکرار هیچ کنشی نیستند. آنها چیزی را بازنمایی نمیکنند؛ آنها خود کنشگران روز عاشورا هستند و نمایشی در کار نیست. هیچکس آخر روایت تعزیه را نمیداند، اگر بداند با نماد در مفهوم مورد نظر(نماد ایرانی) روبهرو نیست.
وی در پایان افزود؛ نظام تعزیه و نماد بر «غیب» پایهریزی شده است. این نماد شکل خاصی ندارد و تقریبا بیشکل است اما همچون معنا حضور دارد. این نماد در دل اثر است؛ دیده نمیشود اما وجود دارد. این نماد سیال و پویا و در حال حرکت به سوی وحدت است. ازاینرو، در تابلوی «ظهر عاشورا» کسی نمیتواند بگوید کدام نماد وجود دارد که آنرا اثری فاخر کرده است.
این جلسه با پاسخ به پرسشهای حاضران پایان یافت.