مدتی پیش بود که ماهواره یوتلست اعلام کرد پخش شبکه الکوثر در این ماهواره را به دلیل بدهیهای صداوسیما متوقف کردهاست. هنوز بسیاری به فکر شبکه الکوثر بودند که حالا خبر قطع برنامههای رادیو دری در ماهواره هم پس از 40 سال فعالیت اعلام شد!
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، معاون برونمرزی دلیل این اتفاق را انباشت بدهی به ایستگاههای پخش بهخاطر عدم تخصیص ارزی عنوان کرد و همچنین از احتمال قطع پخشماهوارهای دیگر شبکههای برونمرزی صداوسیما مثل پرستیوی، العالم، آیفیلم انگلیسی و عربی گفت. پیمان جبلی، معاون برونمرزی درباره چندوچون این رخداد توضیحاتی در این باره ارائه کرده است که با هم میخوانیم:
اولین سوالی که در مورد این شبکهها مطرح میشود این است که با توجه به تعدد آنها اصلا چرا کشور به شبکههای برون مرزی نیاز دارد؟
ما در عرصه بینالمللی و منطقهای به دلیل جایگاه جمهوری اسلامی، تاثیراتی که دارد و مسیری که پشت سر گذاشتیم، دشمنان زیادی داریم؛ دشمنانی که از هر وسیلهای برای فشار به ما استفاده میکنند. در فضای بینالمللی شبکههای رسانهای جهانی عمدتا در اختیار کشورهایی هستند که با ما دشمنی میکنند به ویژه آمریکا در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مطرح مثل فیسبوک، اینستاگرام و یو تیوب هم به همین ترتیب و مدیریت آن به دست دشمنان ماست. علاوه بر آن متحدان دشمنان کشور ما مثل رژیم صهیونیستی و... رسانههای متعددی را برای فشار بر جمهوری اسلامی در اختیار گرفتهاند و در حال استفاده از آن هستند.
ابزار فشار دشمنان ما بر ایران هم اصولا افکار عمومیمحور و بر اساس گمراهکردن افکار، سیاهنمایی و ایران هراسی، زمینه اعمال فشار را بر جمهوری اسلامی فراهم میکنند. یکی از فلسفههای ایجاد شبکههای برون مرزی مقابله با فضاسازیهایی است که در دنیا علیه جمهوری اسلامی انجام میدهند. این سیاه نماییها باعث میشود افکار عمومی مردم و جوامع مختلف در سطح بینالمللی علیه ایران تحریک شود و در ادامه زمینه اقدامات سخت علیه جمهوری اسلامی هم فراهم میشود. به عنوان مثال اگر دشمنان ما با تلاشها و صرف هزینههای هنگفتی که در عراق و افغانستان داشتند و استفاده از ظرفیتهای رسانهای و... موفق شوند که از افکار عمومی عراق و افغانستان دشمن علیه جمهوری اسلامی ایجاد کنند، ما دچار چه مشکلاتی میشویم؟ در این بین میشود گفت ما تنها با عراق حدود 15 میلیارد دلار تبادل تجاری داریم و با افغانستان تبادل داریم. در این بین اگر در عراق و افغانستان اتفاقی بیفتد که افکار علیه جمهوری اسلامیشود آیا به امنیت کشور، اوضاع سیاسی و منافع اقتصادی ما لطمه وارد نمیشود؟ بنابر این یک بعد کار شبکههای برون مرزی این است که باید با سیاهنمایی مقابله کنند و با روشنگری افکار عمومی منطقه و جهان، واقعیتهای ایران را منعکس کنند.
بعد دوم هم این است که وقتی ما در مقابله با فشارها و تحریمها اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک راهبرد مدنظر قرار میدهیم، باید توجه کنیم یکی از لوازم اقتصاد مقاومتی فعال کردن ظرفیتهای اقتصادی در داخل کشور، جلب و جذب سرمایه خارجی، توسعه گردشگری و معرفی قابلیتهای کشور برای صادرات غیرنفتی است. این کار هم کار شبکههای برون مرزی ماست و باید در منطقه و جهان باید به آن بپردازیم. از سوی دیگر تبلیغات سوئی که علیه انقلاب اسلامی و مردم ایران میشود هم موضوع دیگری است که ما باید آن را اصلاح کنیم. تبلیغات دیگری هم در راستای ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی و دروغهایی در این باره و اعتقادات دینی ما وجود دارد که باید آنها را هم برطرف کنیم و در راستای نزدیک کردن مذاهب قدم برداریم.
نکته مهم دیگر این است که ما حدود هفت سال گذشته در عراق و سوریه شاهد شکلگیری پدیدههای تکفیری وحشتناکی مثل النصره، داعش و... بودیم؛ در این بین ما چقدر هزینه مادی و معنوی دادیم تا با این گروهها مبارزه کنیم؟ در این مسیر حتی یکی از بزرگترین سرمایه دفاعی و امنیتی کشورمان که سردار سلیمانی بود را هم از دست دادیم، حال آیا ما وظیفه نداریم جلوی عقاید انحرافی داعش را بگیریم یا خیر؟
پس شکی در آن نیست که شبکههای برون مرزی با توجه به ماهیت بین المللی جمهوری اسلامیباید به این مسائل بپردازد، چرا که ایران حتی اگر جمهوری اسلامی هم نبود باز هم یک کشور بینالمللی محسوب میشد چون ما در راهبردیترین نقطه دنیا قرار داریم و چه بخواهیم چه نخواهیم چالش ها، نقش مان، دوستان و دشمنانمان هم بینالمللی هستند. به همین دلیل آیا لازم نیست که با توجه به این ماهیت، تریبون بینالمللی داشته باشیم؟ بنابراین اگر کوچکترین عنایتی به منافع کشور شود حتما به ضرورت وجود و تقویت شبکههای برون مرزی و بینالمللی جمهوری اسلامی اذعان خواهد شد.
با توجه به این جایگاه و مواردی که گفتید، نمونههایی از تامین منافع ایران به صورت مستقیم در بزنگاههای سیاسی و اقتصادی با کمک پوشش رسانهای این شبکهها دارید؟
در عرصههای مختلف شبکههای برونمرزی در خدمت اهداف کشور بودند، ملموسترین آن معرفی ظرفیتهای کشورما به خارج از ایران است. تنها در یک مورد توریسم پزشکی از کشورهای عربی به مقصد ایران را میتوان بررسی کرد که چقدر شبکههای عرب زبان ما در این زمینه نقش داشتند و آن را تقویت کردند. ظرفیتهای کشور را ما در قالب برنامههای مختلف در شبکههایی مثل العالم، الکوثر، سحر، هیسپان تیوی تبلیغ و ترویج میکنیم و همه اینها به خودی خود باعث توجه به ایران و جلب سرمایه به سمت کشور میشود. در سوی دیگر در حوزه اعتقادی و فرهنگی هم روشنگریهایی برای جلوگیری از شیعه هراسی کرده ایم و از آنجا که شبکههای ما مرجع هستند، به آن توجه شده است. از جهت سلامت برنامههای اجتماعی، خانواده و... هم ما سرآمد هستیم و به رسانه جمهوری اسلامیبه عنوان رسانه خانواده نگاه میشود، اتفاقی که امتیاز بزرگی برای کشور است. آمار کمی این موارد هم موجود و قابل ارائه است.
تا الان نظرسنجی از مخاطبان صورت گرفته که بر مبنای آن از میزان اقبال از شبکهها و برنامههای برون مرزی بگوییم؟
بله مثلا در عراق شبکههای عرب زبان ما مثل العالم و الکوثر از بسیاری از شبکههای داخلی آنها در رتبه بندی وبسایتها مثل الکسا جایگاه بالاتری دارند. همین آمار را میتوانید در مورد سوریه که رتبه دو ر قمی دارد بررسی کنید، در افغانستان هم شبکه دری ما یکی از بالاترین رتبههای یک رسانه خارجی را دارد. در تاجیکستان حدود دوسال پیش رادیوی تاجیکی ما به عنوان اولین رادیوی خارجی که مورد استقبال مخاطبان است اعلام شد. در سوی دیگر با توجه به همه فشارهایی که در شبکههای اجتماعی روی ماست، شبکه پرس تیوی حدود4 میلیون یا العالم 6 میلیون دنبال کننده در فیسبوک دارد و اگر این دشمنیها در شبکههای اجتماعی با نبود الان آمارهای ما چند ده برابر این ارقامیبود که گفتیم. طبیعتا ما امکان نظرسنجی میدانی نداریم اما این شواهد نشان میدهد هرکدام از رسانههای ما در هر جایی که هستند به خوبی تاثیرشان را میگذارند. بازهم به عنوان مثال شبکه هیسپان تیوی ما در آمریکای لاتین جزو شبکههای کاملا مورد پیگیری است، در حدی که وقتی سرکرده منافقین به یکی از کشورهای آمریکای لاتین سفر میکند در صحبتهایش اسم این شبکه را میآورد و از آنها میخواهد که با هیسپان تیوی برخورد کنند. شبکه پرس تیوی ما اخیرا اعلام شده که در فیسبوک میخواهند برایش نشان بگذارند(نشانی که میگوید این رسانه حاوی نظرات جمهوری اسلامی است) همین نشان دهنده تاثیرگذاری این شبکه است و در کل بازهم شواهد متعددی از اهمیت و تاثیرگذاری شبکههای برون مرزی وجود دارد.
برخورد و رویکرد دولتهای قبل در مواجهه با بخش برون مرزی چطور بوده؟
صدا و سیما به دلیل آن که اساسا رشد و تحول در آن خیلی سریعتر از روندهای دیگر اتفاق میافتد، نیازش به تامین مالی هم فوریتر از آن چیزی است که عرف است. در این بین شبکههای برونمرزی به دلیل آن که در فضای رقابتی بینالمللی هستند خیلی جلوتر از تحولات حرکت میکنند به همین دلیل در بسیاری از موارد دولتهای گذشته با درک اهمیت شبکههای برون مرزی تا حد حتی حداقلی به ما کمک و بودجه آن را تامین کردند. این مشکلات همیشه وجود داشته اما به هر حال تاحدی کمکهایی شده است.
از مشکل اساسی این روزهای بخش برون مرزی بگویید.
بحث عدم تخصیص بودجه ارزی و کاهش شدید این بودجه به شبکههای برون مرزی مشکلی است که چند سالی است با آن مواجه هستیم. باید بگویم که ما به همه مشکلات تحریم و درآمدی کشور واقف هستیم اما از طرف دیگر نمیتوانیم این تناقض را بپذیریم که هزینههای سرسام آور و بودجههای کلان در کشور برای دستگاههایی که مسوولیت اصلی فرهنگسازی و رسانهای ندارند، توزیع شود اما از جایی که در خط مقدم رسانهای، کشور در حال جنگ است غفلت شود. این جای سوال دارد چرا که حداقل در فضای رسانهای ما مشکل بودجه نداریم چون پیام انقلاب اسلامی همیشه به خودی خود آن قدر جذابیت دارد که با وجود هر تحریمیبه دنیا میرسد.اما میزان پشتیبانی که دولت باید از این بخش انجام دهد مساله ماست، به چه دلیل در ماههای اخیر دولت به گردش کار کاملا قانونی و الزام آوری که باید عمل نکرده است؟
شما انتظار این اتفاق را داشتید؟ یعنی از قبل پیشبینی کرده بودید که ممکن است به این نقطه برسید؟
بله، ما از ماهها پیش به دلیل مشکلاتی که داشتیم این مسائل را پیشبینی کرده و هشدارها را در سطوح مختلف دستگاههای اجرایی، مجلس و... منتقل کردیم. شاید از حدود یک سال پیش ما بارها گفتیم که ادامه این روند باعث قطع شدن شبکههای برون مرزی میشود اما به آن توجهی نشد و در حال حاضر شاهد قطع شدن شبکهها یکی بعد از دیگری هستیم و صدایمان در دنیا در حال خاموش شدن است، اتفاقی که در دورههای گذشته بیسابقه محسوب میشود. البته رئیس رسانه ملی با تمام وجود هم پیگیری کرده و هم در حال رایزنی و توجیه دستگاههای مسوول است اما معمولا کسی که خود را به خواب زده نمیتوان بیدارش کرد.
اگر بودجهای که باید، تامین نشود چه اتفاقی میافتد و چه پیامدهایی در انتظار است؟
قطعی شبکههای ما روی ماهواره یکی از دهها آسیبی بوده که تا حالا به ما وارد شده است و تا الان خویشتنداری کردیم و صدایمان درنیامده اما وقتی شبکههایمان قطع میشود دیگر ناچاریم با صدای بلند آن را اعلام کنیم و هشدار جدی دهیم چون فکر میکنیم مقابله رسانهای با دشمن حق مردم ماست و اگر از این حق غفلت شود. وظیفه داریم به مردم اعلام کنیم که شما در حال بیدفاع شدن هستید چون رسانههایتان در حال خاموش شدن است.
در طول این قطعی و احتمال وصل شدن مجدد شبکه، ممکن است علاوه بر فرکانس ها، تولیدکنندگان بینالمللی و موارد این چنینی هم از دست برود، شما چقدردرگیر این موضوع شدید؟
در همین مدت به دلیل مشکلاتی که وجود داشت ما خیلی از بهترین نیروهای بین المللیمان را از دست دادیم، افراد حرفهای که به ناچار مجبور شدند ارتباطشان را با ما قطع کنند و دیگر نمیتوانستیم با هم کار کنیم.در مهمترین مناطق دنیا که اسم نمیبرم اما باید حضور میداشتیم امروز دیگر حضور نداریم. ضرر این غیبتها کمتر از ضرر حذف آنتن ما نیست. علاوه بر آن ما با بسیاری از شرکتهایی که برایمان سالهای سال تولید محتوا میکردند هم در گیر همین مشکلات شدیم، مثل شرکتهایی که زبان گردانی انجام میدادند و فیلمها وسریالهای ایرانی را به عربی و انگلیسی ترجمه و در آیفیلم پخش میکردیم به دلیل تراکم بدهیها دیگر با ما همکاری نمیکنند.
این اتفاق در چه وضعیتی قرار دارد؟ تا الان چه اقدامیبرای آن صورت گرفته؟
آقای علی عسکری جلسات زیادی داشتند و تلاشهای زیادی در این زمینه کردند تا جایی که میدانم هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده است. اما همانطور که پیشتر گفته شد رئیس سازمان همچنان در حال تلاش است.
تحلیل خودتان از این اتفاقها چیست؟
ما در ابتدا تصورمان بر بیتوجهی و سهل انگاری بود، فکر میکردیم شاید این بیتوجهی به دلیل روشن نبودن قضیه است اما بعد از توضیحات فراوان و ارتباط با مسوولانی که موظف به حل این مسائل بودند، فکر میکردیم مشکل حل میشود اما در ادامه که هیچ اتفاقی در زمینه تخصیص بودجه ارزی به واحد برون مرزی رخ نداد ما با قطع آنتن شبکه الکوثر مواجه شدیم و باز تصور کردیم در ادامه نتیجه این بیتوجهی عیان شده و کمکی رخ میدهد اما خبری نشد تا رادیو دری ما هم در افغانستان قطع شد. با این روند برای ما مسجل شد که در این قضیه تعمدی در کار است، عمدی که یا برای فشار آوردن به سازمان صدا و سیما برای گرفتن امتیازهای سیاسی یا مواردی است که ما از آن بیخبر هستیم مثل امتیازات زیرساختی و... . در کنار اینها هم ممکن است انگیزه جناحی و سیاسی در آستانه انتخابات وجود داشته باشد. حال هر کدام از آنها باشد تنها واژهای که میتوان برایش انتخاب کنیم که به خوبی این برخورد را توصیف کند، چیزی نیست جز آن که نتیجه آن ضربه به منافع ملی است چرا که ما در حال بی دفاع کردن کشور هستیم و مسوولیت شرعی، سیاسی، اخلاقی و تاریخی آن برعهده کسانی است که به این مساله توجه نمیکنند و دانسته یا نادانسته با این کار به امنیت ملی ما ضربه میزنند.