پدر بودن مسئولیت سنگینی است؛ آنهم در تلویزیون و مقابل دهها میلیون نفر تماشاگر. همه منتظرند ببینند پدر در سریال، چه جور پدری است. نقش پدر، نقش سختی است. در این گزارش به 13 شخصیتهای ماندگاری در قالب نقش پدر در سریالهاساخته شدند پرداختهایم:
پدر بودن مسئولیت سنگینی است؛ آنهم در تلویزیون و جلوی دهها میلیون نفر تماشاگر. همه منتظرند ببینند پدر در سریال، چه جور پدری است. نقش پدر، نقش سختی است.
نقشی چندوجهی است که قرار است هم داخل خانه پدر خوب و وظیفهشناسی باشد، هم خارج از خانه پرکار و فعال. پدرهای سینما و تلویزیون هرچقدر هم که در قاب شیشهای و روی پرده، غیرواقعی باشند، بازهم باید نانآور خانه باشند و امنیت خانوادهشان را تأمین کنند. پدرها معمولاً کمحرفند و بیشتر اهل عمل. حالا اگر قرار باشد یک پدر تلویزیونی باشید، باید بیشتر از همیشه مراقب حرف زدنتان باشید، چون خیلیها قرار است از شما راضی باشند و برای فرزندان و همسرانشان شما را مثال بزنند. ایران جامعهای با فرهنگ پدرسالاری است و اصولاً مردها نقش پررنگتری در تلویزیون دارند. شاید نقشهای گلدرشت به آنها واگذار شود، ولی به همین نسبت هم بیشتر زیر ذرهبین هستند و جامعه مخاطب توقع بیشتری از او دارد. تلویزیون مخاطب وسیعی دارد. شهرها و روستاهای زیادی را دربرمیگیرد و هرکس هم توقع دارد یکی مثل خودش را داخل قاب ببیند. طبعاً پدر شهری با پدر روستایی یکی نیست و فرهنگ و خصوصیات متفاوتی دارند. یک پدر با سطح درآمد بالا و یک پدر از طبقه پایین جامعه، روحیات متفاوتی دارند. شیوه تربیتی یک پدر دکتر با یک پدر معلم شبیه به هم نیست. پدری که بهتنهایی فرزندش را بزرگ میکند، مشکلاتی دارد که یک پدر صاحب خانواده ندارد. حالا مشکل است که بخواهید نقش یک پدر نمونه بدون عیب و نقص و مورد احترام همه را بازی کنید و در ذهنها ماندگار شوید. بودند کسانی که با وجود تمام سختیها، نقش پدرهایی را بازی کردند که در ذهنها و تاریخ تلویزیون ماندگار شدند. این فهرست یادآوری است از هنرمندی جامعه پدران تلویزیونی؛ البته به خاطر کمبود جا فقط به 13 نفر از آنها اشاره میکنیم. سریالسازی با موضوع پدر با سریالی به همین نام آغاز شد. سریالی که درست 30 سال قبل ساخته شد. هوشنگ توکلی در سریالی که خودش آن را نوشته و کارگردانی کرده بود، نقش پدر را بازی میکرد. این سریال در قالب 12 قسمت از شبکه یک پخش شد. در «پدر» علاوه بر توکلی، جمیله شیخی و رضا بنفشهخواه بازی میکردند. در 30 سال اخیر با رشد کمی و کیفی سریالها، جایگاه پدر در سریالها هم پررنگتر شد. آنچه میخوانید 13 بازیگری هستند که نقشهای ماندگاری در قالب نقش پدر ساختهاند.
حسین کسبیان در «آرایشگاه زیبا»
29 سال پیش حسین کسبیان پدری بازنشسته بود که تک پسرش اسد تبدیل بهپیر پسری شده بود که با سختگیریهای مادرش هنوز موفق به انتخاب همسر دلخواه و ازدواج نشده بود. کسبیان در نقش خمارلو سعی میکرد با بداخلاقیهای همسرش (پری امیر حمزه) کنار بیاید، برای تلطیف اوضاع بذلهگویی میکرد و شعر میخواند؛ مانند پدران نسل خودش شاهنامهخوانی میکرد و باهم سن و سالانش گپوگفت و مشاعره داشت. شاید تا قبل از این کسی باورش نمیشد که حتی پیر پسرها هم نیاز به محبت و حمایت پدری دارند. خمارلو پدری بود که پیر پسری مثل اسد به وجودش افتخار میکرد و از همنشینی و مشورت با پدرش لذت میبرد. زمانی که حملات رگباری مادر اسد شروع میشد، چتر حمایتی خمارلو بهترین مکان امن برای اسد بینوا بود. کسبیان 22 کار تلویزیونی و 27 کار سینمایی داشت. او 14 اردیبهشت 85 از میان ما رفت.
امیرحسین صدیق در «قصههای تابهتا»
25 سال پیش صدیق در اولین کار تلویزیونیاش در نقش پدر به نام آقای پدر ظاهر شد. آنهم نه پدر یک فرزند، بلکه پدر موجودی فضایی تخیلی به نام «زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تابهتا»! «زی زی گولو» قرار بود جمعه صبحها بچهها را پای تلویزیون بنشاند، ولی عاطفه پدری آقای پدر و مادر خانمی لیلی رشیدی اینقدر همه را تحت تأثیر قرارداد تا بزرگترها هم بهتدریج مشتریاش شدند.
آقای پدر از آن پدرهای خونسرد و مطیع و دلبهنشاط بود که هر بچهای کنارش احساس آرامش میکرد. شاید مهربانی صدیق در اولین کارش در نقش پدر به این خاطر باشد که در هفتسالگی پدرش را ازدست داده است.
محمدعلی کشاورز در «پدر سالار»
شاید تلویزیون پدری پرصلابتتر و پر ابهتتر از محمدعلی کشاورز در نقش اسدالله خان به خودش ندیده باشد. 24 سال پیش اسدالله خان و ملوک خانم سه پسر و دو دختر داشتند و معتقد بودند همه باید در یکخانه باهم زندگی کنند. فرهنگ پدرسالاری فقط به محل زندگی اکتفا نمیکرد. پسرها و دامادها و حتی برادر کوچکتر اسدالله خان همگی تحت امر او بودند. نفوذ پدرسالار اینقدر بود که اگر کسی مثل آذر (عروس کوچک) و جلال (پسر وسطی) جرئت میکرد از فرمانش سرپیچی کند، منفور بقیه میشد. کشاورز بهقدری در نقشش فرورفته بود که تماشاگران بیشازحد قضیه را جدی گرفته بودند و هر هفته دل توی دلشان نبود و خدا خدا میکردند که ناصر و آذر کوتاه بیایند. هنرمندی کشاورز اینجا معلوم میشود که او بدون اینکه در زندگی واقعیاش همسر و فرزندان و نوههایی داشته باشد، اینچنین باورپذیر و واقعی نقش «پدر سالار» را ایفا کرد. کشاورز 89 ساله بیشتر از 52 کار تلویزیونی و 46 کار سینمایی در قبل و بعد از انقلاب دارد.
خسرو شکیبایی در «خانه سبز»
خسرو شکیبایی در نقش رضا صباحی، پدری شیک و فرهیخته بود که تقریباً همه بچههای دهه 50 و 60 آرزو داشتند دستکم چند شبی چنین پدری داشته باشند. چون وکیل بود اینقدر حرفهای کلاسبالا و قشنگی میزد که فقط در کتابها میشود چنین پدری داشت. پدری که پسرش را در سن کم زن میدهد و با پسرش اینقدر دوست میشود که هر از گاهی در شیطنت و شرارت با او همدست میشود. گل 23 کار تلویزیونی شکیبایی همین خانه سبز بود که نهتنها همسر نمونهای برای عاطفه بود، بلکه پسر قابل قبولی بود و احترام پدرش را داشت و در کنارش بهترین دوست فرید، پسرش محسوب میشد. تقریباً نقطه اتکای آن خانه چهار طبقه بود. مثال یک مرد ایرانی اصیل برای پدر و همسر و خواهر و پسرش، بزرگترین حامی محسوب میشد. شکیبایی 11 سال پیش در سن 64 سالگی از دنیا رفت.
رضا عطاران در «دنیای شیرین»
22 سال پیش، رضا عطاران در تنها نقش جدی خود در تلویزیون، نقش پدر سعید کوچولو را در دنیای شیرین بازی کرد. عطاران در نقش بابا رضا پدری دلنازک و رئوف بود و خیلی وقتها در برابر سؤالهای سعید کوچولو مبهوت و بیسلاح میشد و جوابی نداشت که به او بدهد. بااینکه رضا در همسایگی خواهرش زندگی میکرد، ولی تمام سعیاش را میکرد که تا آنجا که میشود از آنها برای پر کردن جای خالی همسرش کمک نگیرد. پدر سعید برای دستتنها بزرگ کردن فرزندش مشکلات زیادی داشت و شاید برای اولین و آخرین بار بود که عطاران توانست با بازی متفاوتش در این سریال اشک خیلیها را دربیاورد. عطاران، هفت سال قبل در فیلم دهلیز بهروز شعیبی هم نقش پدری در آستانه اعدام را بازی کرد.
عبدالرضا اکبری در «تولدی دیگر»
دهه هفتاد، دهه پرباری برای پدران تلویزیونی بود خصوصاً پدرانی که مجبور بودند بهتنهایی و بدون همسرانشان فرزندانشان را بزرگ کنند. عبدالرضا اکبری در «تولدی دیگر» پسر مادری از شاهزاده قجریست و در یکخانه ویلایی اشرافی با آداب و سنن خاندان قاجار با سه فرزندش زندگی میکند. تحت قوانین سخت قجری وضعشده توسط مادرش (زندهیاد جمیله شیخی) همسرش خانه را ترک میکند. حمید حتی فکرش را هم نمیکرد مسئله تربیت و نظارت بر بچهها اینقدر مهم و دشوار باشد. پدری مستأصل است که یکباره متوجه اهمیت خانواده و وظایف پدریاش شده است. حمید پدری است که باوجود ثروت و اصالت و تحصیلات و شیکپوشی بازهم در بدون همسرش در تربیت فرزندانش ناتوان است.
مهران مدیری در «دردسر والدین» و «پاورچین»
بعد از ساعت خوش و سال خوش و نوروز 76، اصلاً توقع نداشتیم مدیری را در نقش جدی آنهم یک پدر درمانده با سه بچه روی دستش مانده ببینیم. حتی تا چند قسمت اول خیال میکردیم خوب الان مدیری نقاب از چهرهاش برمیدارد و میزند زیر خنده: «هاهاها...شوخی کردم! اصلاً هم غصهدار و کلافه نیستم». ولی اصلاً چنین اتفاقی نیفتاد و ما تا آخرین قسمت دردسر والدین مدیری و بدبختیهایش با پنج بچه (بهاضافه دو بچه همسرش) آنهم در خانه مستأجری همراهی کردیم. سال بعدش شیر فرهاد پدر مقتدر و دیکتاتور مآب سنتی فرهاد بیشتر به دلمان نشست و وقتی حال فرهاد را میگرفت، کلی حظ میبردیم. شیر فرهاد تنها پدر دلچسب سریالهای طنز است که نامش بهواسطه اقتدارش ماندگار شد و بهنوعی جرقه و نیرومحرکه و نقطه شروع سریال شبهای برره شد.
جواد رضویان در «پاورچین»
این خیلی خوب بود که مدیری شیر فرهاد را در پاورچین تنها نگذاشته بود و برای آقا داوود آبدارچی شرکت هم پدری ساخته بود از برره سفلی. هرچند پاورچین مجموعه طنز بود، ولی حضور پرصلابت پدران حواسجمع نشان داد که پدران سنتی بیشتر هوای بچههایشان را دارند، هرچند که سن و سالی ازشان گذشته باشد. پدر آقا داوود هم خیلی مورداحترام یاسمن عروس خانواده بود و هم موجب شادمانی خانواده. موقعی که اتفاق خوبی برای خانواده میافتاد، اولین کسی که با رقص محلی شادی و نشاط را آغاز میکرد، همین دو پدر گرامی خانه بودند. رقص بررهای از همان سریال رواج پیدا کرد و تبدیل به یکی از نمادهای اصلی برره شد.
حسن پورشیرازی در «نرگس»
کمتر کسی است که پدر دیکتاتور و زورگوی سریال نرگس را به یاد نیاورد. حسن پورشیرازی در نقش محمود شوکت، پدر مهدی سلوکی شخصیت مثبتی نداشت و میشود گفت در میان پدران نقش منفی تلویزیونی ماندگارترین پدر است. شوکت در سریال 53 قسمتی، هر شب چنان صابونی به تن مخاطبش میزد که مدتها منفور مردم شده بود؛ طوری که وقتی اواخر سریال شوکت سکته کرده و به تخت میافتد، چنان دل مردم خنک میشود که انگار جواب ناله نفرینهایشان را گرفتهاند. نرگس اولین سریال روتین شبانه تلویزیون بود و برای مردم جالب بود که هر شب میتوانند ادامه داستان را دنبال کنند و شاید به خاطر همین شوکت را بیشازحد جدی گرفتند.
علی نصیریان در «میوه ممنوعه» و «برادر جان»
تا آن موقع همه جور پدری در تلویزیون داشتیم، الا پدر عاشق آنهم در دهه 70 زندگیاش! حاج یونس فتوحی باوجود تمول و چهار فرزند و همسر محترمه تحصیلکردهاش، عاشق کسی میشود که هم سن دخترش است. نقش پدر میوه ممنوعه از دشوارترین نقشها بود. شخصیت پدری که دچار استحاله میشود، از تیپ یک بازاری یکهتاز بیدرد و غم که کسی جرئت ندارد روی حرفش حرف بزند، ناگهان به شخصیت یک جوان عاشقپیشه تبدیل میشود. تنها علی نصیریان با آن چشمهای گرد کردهاش میتوانست حس و حال عاشقی دوران پیری را چنان به مخاطب نشان دهد که بعد از گذشت 12 سال هیچکس حاج یونس رمضان سال 86 را فراموش نکند. ماه رمضان امسال، علی نصیریان یکبار دیگر در قامت پدر ظاهر شد. او این بار و در رمضانی دیگر، کریم بوستانی بود که راننده تاکسی بود. علی نصیریان 85 ساله همچنان در اوج به بازیگری ادامه میدهد.
پرویز پرستویی در «زیر تیغ» و «آشپزباشی»
پرستویی نامش با دفاع مقدس گرهخورده است، ولی پایش که بیفتد پدر خیلی خوبی میشود. این را میشود از آخرین کارهای تلویزیونیاش فهمید در دو مجموعه زیر تیغ و آشپزباشی در مقام پدر آنقدر خودش را خرد کرد تا نظام خانوادهاش از هم نپاشد. پرستویی نماد پدرهای کمحرفی است که با چشمشان یک دنیا حرف میزنند و بیشتر از اینکه بفهمیبرایت دل میسوزانند. اوس محمود «زیر تیغ» لازم نبود حرف بزند، ولی برای اینکه حق را به دخترش نشان بدهد تنهایی زندان و کنایه و سرزنش مردم را به جانش خرید. یک نگاهش به همسرش طاهره میفهماند که باید صبر داشته باشد. جالب است که در هر دو مجموعه نقش همسر فاطمه معتمدآریا را با دو خصوصیت متفاوت بازی کرد. در «آشپزباشی» کمی سرسختی و لجاجت خاص همه پدرها را داشت، ولی دستآخر او بود که نظام خانواده را حفظ کرد و آرامش را به خانه برگرداند.
داریوش ارجمند در سهگانه «ستایش»
«افتاد؟!» تکه کلام پدر معروفی است که در یک سریال سه فصلی قرص و محکم ایستاد و از موضعش کوتاه نیامد. ارجمند در هر سه فصل ستایش که از معدود سریالهایی است که به سه فصل رسیده، از آن پدرهای نقش منفی، بدبین و زورگویی است که رعب و وحشت به جان اطرافیانش میاندازد و در طول سه فصل خونبهجگر عروس و نوههایش کرده است. از آن پدرهایی است که دوست دارد عالم و آدم به فرمانش حرکت کنند و اگر غیر این باشد آبرو و حیثیت طرف را به باد میدهد. جدای از هنرمندی ارجمند، صدای خشدار، هیکل پرهیبت و ورزیدهاش در باورپذیری نقش حشمت فردوس بیتأثیر نیست. ارجمند در فصل سوم ستایش، تبدیل به پدربزرگی شده بود که بیوقفه در حال سخنرانی برای نوهاش بود. او در این فصل تا حد زیادی از آن حشمت فردوس، فصلهای اول و دوم فاصله گرفته بود.
مهدی سلطانی در «مادرانه» و «پدر»
مهدی سلطانی سروستانی این روزها به نماد پدر در سریالها بدل شده است. بازی مقتدرانه او در سریالهای مادرانه و پدر و همینطور سریال نمایش خانگی شهرزاد، از او مردی قابلاتکا ساخته. در «مادرانه»، اردلان تمجید پدری است که پول و ثروت را به عشق و خوشبختی ترجیح داده و امروز بعد از گذشت 20 سال متوجه شده چقدر از فرزندانش فاصله گرفته است. اردلان کلهشق و خودسر است و تصور میکند بچههایش در نبود مادرشان با پول تربیت میشوند. اردلان سردرگم و بیچاره است. دخترش معتاد شده و مدرسه را ترک کرده است، پسر کوچکش کمبود محبت دارد و ... همه را مقصرمی داند غیر از خودش. در سریال «پدر»، او حاج علی تهرانی، مرد متمولی است که پسرش حامد را در تصادفی از دست میدهد. فروپاشی پدر در این سریال که ازقضا به همین نام هم پخش شد، خیرهکننده بود.