امروز جمعه  ۲۵ آبان ۱۴۰۳

مسئولیت صحبت‌های کارشناس در تلویزیون کیست؟

۱۴۰۳/۰۸/۲۴- ۱۲:۳۴

محمد صالح مفتاح در جدیدترین قسمت از برنامه «جام‌جم» پرده از یک شائبه‌ای برداشت که مورد سؤال بسیاری بود. همچنین به ماجرای پیجرها و صحبت‌های اسداللهی نیز پرداخته شد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، قسمت سوم فصل جدید برنامه «جام‌جم» محصول مرکز سیمرغ صداوسیما با حضور مدیرعامل باشگاه خبرنگاران جوان و مدیرمسئول خبرگزاری خبرآنلاین روی آنتن رفت.
ابتدا به سنت دو قسمت گذشته مجری برنامه از خبرهای جدید و مورد بحث حوزه فرهنگ، هنر و رسانه گفت که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

خبر اول: در صفحه نخست «جام‌جم»، به دیدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با برگزارکنندگان همایش حضرت جعفر بن ابی‌طالب پرداخته شده است. در این دیدار، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نکاتی مهم و توصیه‌های جدی به صدا و سیما مطرح کردند. ایشان بر لزوم تولید آثار رسانه‌ای درباره مفاخر ایران و اسلام تأکید داشتند و اشاره کردند که باید از تولیدات رسانه‌ای در مورد قهرمانان و شخصیت‌های اسطوره‌ای خود غفلت نکرد. ایشان نمونه‌هایی مانند «جومونگ» را ذکر کردند که می‌تواند به‌طور غیرمستقیم به ترویج مفاخر خیالی کشورهایی دیگر منجر شود. در این راستا، من از دوستانم در مجموعه سیما فیلم و دفتر فیلم‌نامه سازمان جویا شدم و مطلع شدم که حدوداً چند ماه پیش، فیلم‌نامه سریال حضرت جعفر بن ابی‌طالب تحویل داده شده و قراردادهای اولیه بسته شده است. امیدوارم مراحل پژوهش و نگارش این اثر به‌زودی به اتمام برسد و شاهد ساخت این اثر فاخر باشیم.

خبر دوم: در خبر دیگری، رئیس سازمان صدا و سیما، دکتر جبلی، از کمبود هماهنگی در پوشش رسانه‌ای عملیات «وعده صادق» انتقاد کرد. ایشان خاطرنشان کردند که اگر هماهنگی و همیاری بیشتری با سازمان صدا و سیما وجود داشت، پوشش رسانه‌ای این عملیات می‌توانست بهتر و مؤثرتر باشد. دکتر جبلی همچنین ابراز امیدواری کردند که در عملیات‌های آینده، هماهنگی و همکاری بهتری میان سازمان‌ها برای بازتاب و مدیریت رسانه‌ای بهتر فعالیت‌های نیروهای مسلح صورت گیرد.

خبر سوم: صفحه سوم «جام‌جم» به گزارشی از خبرگزاری فارس اختصاص دارد که به انتقاد از حجم بی‌رویه تبلیغات بازرگانی در صدا و سیما پرداخته است. در این گزارش، مخاطبان از افزایش زمان تبلیغات در برنامه‌ها و حتی بیشتر شدن زمان تبلیغات نسبت به خود سریال‌ها گلایه کرده‌اند. در پاسخ به این انتقاد، مدیران بازرگانی سازمان صدا و سیما تأکید کردند که تأمین مالی و درآمدزایی از طریق تبلیغات جزو الزامات سازمان است و این فرایند تابع قوانین خاص خود است. با این حال، امیدواریم که مسئولین مربوطه در تنظیم و کاهش حجم تبلیغات در میانه برنامه‌ها و سریال‌ها تجدیدنظر کنند.

خبر چهارم: انتقاد دیگری از مجموعه تلویزیونی «چهارپایه» در شبکه ۳ به‌ویژه از سوی خبرگزاری ایسنا منتشر شده است. منتقدان این اثر را فاقد مولفه‌های طنز استاندارد تلویزیونی دانسته‌اند. در این خصوص، آقای حامد خانی، تهیه‌کننده این برنامه، در مصاحبه‌ای توضیح داده‌اند که تنها ۴۰ درصد از فیلم‌نامه آماده بوده و ۶۰ درصد باقی‌مانده به بداهه‌گویی اختصاص داشته است. امیدواریم در تولیدات آینده، دقت بیشتری در انتخاب و تولید محتوا و فیلم‌نامه‌ها به‌عمل آید تا شاهد آثار با کیفیت‌تری باشیم.

خبر آخر: در خبری که از سوی رسانه «رکنا» منتشر شده است، به این نکته اشاره شده که چرا برخی از آثار نمایشی همچون «جیران» و «پوست شیر» در صدا و سیما پخش نمی‌شود. مسئولان سازمان صدا و سیما تأکید کرده‌اند که همواره پیگیر تبادل محتوا بین پلتفرم‌های مختلف هستند، اما با توجه به استانداردهای خاص شبکه، این همگرایی هنوز به‌طور کامل محقق نشده است. امیدواریم که در آینده نزدیک، تولیدات صدا و سیما در فضای مجازی نیز در دسترس قرار گیرند و برخی از تولیدات شبکه نمایش خانگی نیز از طریق آنتن تلویزیون پخش شوند.

امشب در «میز جام‌جم»، به موضوعی متفاوت خواهیم پرداخت و در مورد صفر تا صد یک برنامه گفت‌وگو محور تلویزیونی بحث خواهیم کرد. دو مهمان عزیز با سوابق سیاسی خواهیم داشت و به تحلیل برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی در صدا و سیما و چالش‌های پیش روی این نوع برنامه‌ها خواهیم پرداخت. افتخار میزبانی از حسن لاسجردی و محمد صالح مفتاح را داریم.
* آقای لاسجردی، اجازه بدهید از شما شروع کنیم. شما از جمله افرادی هستید که به عنوان اهالی قلم و کسانی که در حوزه سیاست و رسانه فعالیت می‌کنید، هم قلم می‌زنید و هم مطالب می‌نویسید و مدیریت خبرگزاری را بر عهده دارید. امروز شما به عنوان یک فرد رسانه‌ای، البته در قالبی متفاوت، در زمینه برنامه‌های گفت‌وگو محور، به‌ویژه در حوزه سیاست، در صدا و سیما، ارزیابی‌تان چیست؟

لاسجردی: در پاسخ به سوال شما، ابتدا باید بگویم که مسئله‌ای که در مورد برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی صدا و سیما مطرح است، این است که سازمان وقتی تصمیم به دعوت از مهمانان و طراحی یک برنامه می‌گیرد، به دنبال چه هدفی است؟ به نظر من، این سوال کلیدی است. به طور معمول، در رسانه‌ها، برخی برنامه‌ها به توصیف اتفاقات و رویدادها می‌پردازند، برخی برای توجیه و اقناع، برخی برای علت‌یابی، و برخی دیگر برای تحلیل و بررسی ابعاد مختلف یک موضوع. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که در نهایت، رسانه باید بتواند مخاطب را قانع کند. اگر مخاطب بتواند از میان گفته‌های شما، یافته‌ها، آمار و استدلال‌هایتان، حتی به‌طور ابتدایی، حس اقناع پیدا کند، به نظر من شما موفق شده‌اید. اگر نه، در واقع برنامه به هدف خود نرسیده است.
بنابراین، به نظرم در صدا و سیما، اولین اصل باید «اقناع» باشد. رسانه ملی نمی‌تواند بدون اقناع مخاطب، ادعای داشتن نگاه ملی و جامع کند. به علاوه، نکته دوم که بسیار مهم است، حضور چهره‌ها و سلایق مختلف در برنامه‌ها است. در یک جامعه، انواع افکار و اندیشه‌ها وجود دارند که هرکدام طرفداران خود را دارند و در تلاش‌اند تا در عرصه سیاسی نقش‌آفرینی کنند. این افراد باید در صدا و سیما به عنوان بزرگ‌ترین رسانه اطلاع‌رسانی حضور داشته باشند و دیدگاه‌های خود را بیان کنند. در این صورت، مخاطب می‌تواند با توجه به آنچه گفته می‌شود، خود قضاوت کند و اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها را بر اساس معیارهای خود ارزیابی کند.
نکته سومی‌که باید به آن اشاره کنم، شفافیت در برنامه‌ها است. به‌طور خاص، در برنامه‌های سیاسی، احساس می‌کنم که در صدا و سیما گاهی «نیمه‌پنهانی» وجود دارد که کمتر به آن پرداخته می‌شود یا حتی گاهی اصلاً از آن سخنی به میان نمی‌آید. به عنوان مثال، در بحث‌های انتخاباتی یا تحولات سیاسی، گاهی احساس می‌شود که سازمان می‌خواهد اطلاعاتی را از مخاطب پنهان کند یا توجه کمتری به برخی ابعاد مسائل دارد. این «نیمه‌پنهان» که در برخی مواقع نادیده گرفته می‌شود، می‌تواند به شدت به فرایند اقناع آسیب بزند. مردم ایران، به عنوان مردمی هوشمند و زیرک، همیشه در حال مقایسه اطلاعات از منابع مختلف هستند. آن‌ها اطلاعات خود را از جاهای مختلف جمع‌آوری کرده و تحلیل می‌کنند. وقتی که این اطلاعات با آنچه در صدا و سیما ارائه می‌شود مقایسه می‌شود، ممکن است به این نتیجه برسند که برخی از مسائل یا ابعاد پنهان مانده است. این موضوع می‌تواند به اقناع مخاطب آسیب جدی وارد کند.
اگر صدا و سیما به این «نیمه‌پنهان» توجه نکند و شفافیت بیشتری در ارائه اطلاعات و تحلیل‌ها داشته باشد، احتمالاً اقناع مخاطب به شکل موثرتری انجام خواهد شد.

پس اگر بخواهیم این سه اصل که شما اشاره کردید یعنی «اقناع»، «حضور چهره‌ها و سلایق مختلف» و «شفافیت» یا همان «نیمه‌پنهان» را جمع‌بندی کنیم، به نظر شما این‌ها اصولی هستند که باید در برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی صدا و سیما بیشتر مدنظر قرار گیرند؟
لاسجردی: بله، دقیقاً. این سه اصل باید سرلوحه برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی صدا و سیما قرار گیرد. اگر صدا و سیما در این زمینه‌ها موفق عمل کند، می‌تواند تأثیر عمیقی در اقناع و جذب مخاطب داشته باشد.
* امروز ارزیابی آقای لاسجردی، به عنوان مسئول یک خبرگزاری، از وضعیت برنامه‌های گفت‌وگو محور سازمان صدا و سیما چیست؟
لاسجردی: نگاه من به وضعیت برنامه‌های گفت‌وگو محور صدا و سیما به‌طور کلی یک نگاه متوسط است. به این معنا که در بسیاری از برنامه‌ها، صدا و سیما با رویکردهای مختلفی به تحلیل و ارائه محتوا می‌پردازد. برخی برنامه‌ها به توصیف و توضیح رویدادها می‌پردازند، برخی دیگر هدفشان توجیه و اقناع است، و در مواردی نیز استدلال‌ها و تحلیل‌های دقیق ارائه می‌شود. به عبارت دیگر، در مجموع، برخی برنامه‌ها در تلاشند تا مطالب را به‌صورت شفاف و دقیق به مخاطب منتقل کنند، در حالی که در دیگر موارد ممکن است این امر به طور کامل محقق نشود.
اگر بخواهم ارزیابی دقیق‌تری ارائه دهم، باید بگویم که حدوداً ۵۰ درصد از برنامه‌های گفت‌وگو محور صدا و سیما توانسته‌اند در ایجاد اقناع و شفافیت موفق عمل کنند، اما در سایر موارد، هنوز جای بهبود وجود دارد.

برمی‌گردیم به این بخش از گفت‌وگوی آقای مفتاح. با توجه به دسته‌بندی‌هایی که آقای لاسجردی مطرح کردند، به نظر می‌رسد وضعیت فعلی سازمان صدا و سیما تا حد زیادی مشخص‌تر شده است. ایشان تحلیل کرده‌اند که در بسیاری از برنامه‌ها، حداقل ۵۰ درصد مطالب گفته نمی‌شود یا ۵۰ درصد چهره‌ها و نظرات پوشش داده نمی‌شود. همچنین در امر اقناع هم، سازمان به‌طور ناقص عمل می‌کند. شما که در انتخابات اخیر مسئول هماهنگی برنامه‌های سازمان صدا و سیما بودید و اکنون مدیر باشگاه خبرنگاران جوان هستید و خصوصاً تمرکزتان سال‌هاست در حوزه سیاست است، این تحلیل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مفتاح: ببینید، من ترجیح می‌دهم از دو زاویه متفاوت به این موضوع نگاه کنم. من کمتر از سه سال است که در سازمان صدا و سیما حضور دارم. پیش از آن، در رسانه‌های غیر دولتی و خارج از حاکمیت فعالیت می‌کردم و از آن زمان به سازمان نگاه متفاوتی داشتم. امروز که در درون سازمان هستم، ارزیابی‌ام تغییر کرده است. اگرچه پیش‌تر از آقای لاسجردی انتقادهای بسیاری داشتم و در مورد آن‌ها نوشته و بحث کرده‌ایم، اما امروز که وضعیت فعلی سازمان را از نزدیک می‌بینم، به نظر می‌رسد که حتی اگر سازمان بخواهد، نمی‌تواند سانسور کند. حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند یک‌جانبه‌گرا باشد، چراکه تعداد برنامه‌های گفت‌وگو محور آن‌قدر زیاد است که نمی‌تواند تنها یک دیدگاه را بازتاب دهد. در این برنامه‌ها، طرفین مختلف یک بحث به‌طور آزادانه حضور پیدا می‌کنند و درباره موضوعات مختلف گفتگو می‌کنند.
به‌ویژه وقتی که برنامه‌های صدا و سیما را با شبکه‌های ماهواره‌ای مقایسه می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که در فرم، شباهت‌هایی وجود دارد. در شبکه‌های ماهواره‌ای، کارشناسان ثابت و محدودی برای هر حوزه وجود دارند. مثلاً اگر بحث نظامی‌باشد، همان کارشناس خاص دعوت می‌شود، یا در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، لیست مشخصی از کارشناسان حضور دارند. اما در صدا و سیما وضعیت متفاوت است. در سازمان صدا و سیما، شما اگر فقط یک شبکه خبری را در نظر بگیرید، می‌بینید که از صبح تا شب، ده‌ها کارشناس در برنامه‌ها حضور می‌یابند. در یک روز ممکن است تا ۷۰ کارشناس و مهمان در برنامه‌های مختلف شرکت کنند. بنابراین، امکان ندارد که چنین ساختاری به‌گونه‌ای طراحی شود که فقط یک دیدگاه در صدا و سیما بازتاب یابد.
حتماً آقای لاسجردی تأیید می‌کنند که یکی از برنامه‌های منسجم و متنوع که حتماً مشاهده کرده‌اند، برنامه‌های انتخاباتی ما بوده است. این برنامه‌ها مجموعه‌ای از اتفاقات و برنامه‌های مختلف بودند که در آن دیدگاه‌های گوناگون مطرح شدند. این رویکرد در هیچ‌کجا، حتی بعد از انتخابات هم، تغییر نکرده است. به‌ویژه در دیگر رسانه‌های داخلی، چنین رویکردی همچنان به چشم می‌خورد. به‌عنوان مثال، هیچ‌گاه نمی‌توان صدا و سیما را مجبور کرد که فقط یک دیدگاه خاص را پوشش دهد. این امکان‌پذیر نیست.
در مورد نگرش‌هایی که به صدا و سیما وجود دارد و برخی معتقدند که این سازمان چیزی را پنهان می‌کند، باید بگویم که بخش زیادی از این انتقادها ناشی از فشارهایی است که از خارج سازمان به‌ویژه از سوی رسانه‌ها و فضای مجازی وارد می‌شود. گاهی اوقات این فشارها به گونه‌ای است که برخی تصور می‌کنند اگر در یک گفت‌وگو طرفین به درگیری و زد و خورد نپردازند، آن گفتگو بی‌فایده است. این فضای دو قطبی که در فضای مجازی و برخی رسانه‌ها ایجاد شده، بر این امر دامن زده است. در حالی که در صدا و سیما، هدف حفظ آرامش جامعه و پیشبرد گفت‌وگوهای سازنده است. ما به دنبال ایجاد تنش نیستیم، بلکه به دنبال اقناع و آگاهی‌سازی هستیم.
در واقع، یکی از مأموریت‌های صدا و سیما حفظ آرامش و انسجام اجتماعی است. این سازمان وظیفه دارد که مردم را در کنار هم نگه دارد و از دامن زدن به اختلافات جلوگیری کند. البته این به‌معنای نادیده گرفتن چالش‌ها یا مشکلات نیست. به‌عنوان مثال، در برنامه‌های جنجالی یا داغ که به‌طور عمدی برای جلب توجه ساخته می‌شوند، صدا و سیما در مواردی از این دست نیز تلاش کرده است. به‌عنوان نمونه، در برنامه «شیوه» که یکی از برنامه‌های تند و آتشین اخیر بود، شاهد بودیم که مهمانان با نظرات بسیار متفاوت در کنار هم قرار گرفتند و مجری نیز مداخله کمتری داشت. این برنامه تا حد زیادی نشان‌دهنده بی‌طرفی صدا و سیما بود.
البته باید گفت که ادامه این‌گونه برنامه‌ها همیشه به‌سادگی امکان‌پذیر نیست. فشارهای بیرونی، مانند واکنش‌ها و انتقادات برخی از طرف‌ها، می‌تواند بر تصمیمات سازمان تأثیر بگذارد. این نکته که برخی می‌گویند صدا و سیما استقلال خود را از دست داده، نیاز به توضیح بیشتری دارد. باید در نظر داشت که صدا و سیما جزئی از حاکمیت است و مسئول است که در راستای ملاحظات ملی و با توجه به شرایط کلان کشور عمل کند. این ملاحظات باعث می‌شود که گاهی در برخی برنامه‌ها، جهت‌گیری‌ها و تصمیمات خاصی اتخاذ شود.
در مورد استقلال صدا و سیما، باید بگویم که وقتی در این موقعیت قرار می‌گیرید، به‌طور طبیعی باید به ملاحظات ملی توجه کنید. به‌ویژه در صدا و سیما که ارتباط نزدیکی با سایر نهادها و ارگان‌ها دارد، این ملاحظات را باید در نظر گرفت. به‌عنوان مثال، امروزه برای هر مسئولی در کشور، چه در سطح وزرا یا معاونین رئیس‌جمهور، کمتر از ۲۴ ساعت زمان نیاز است تا در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کند و با مردم گفت‌وگو کند. در این راستا، صدا و سیما به‌طور مداوم فرصت‌های بسیاری را برای مسئولین فراهم می‌کند تا نظرات خود را به مردم منتقل کنند. من بعید می‌دانم که اگر فردی در سطح وزیر بخواهد در تلویزیون حضور یابد، صدا و سیما او را نپذیرد.
در نهایت، باید بگویم که صدا و سیما هم‌زمان باید صدای مردم را به مسئولین برساند و نظرات مسئولین را به گوش مردم برساند. این دو وظیفه نباید به‌عنوان دوگانه‌ای در نظر گرفته شود که یکی را از دیگری جدا کنیم. در حقیقت، در برنامه‌های صدا و سیما، مجری باید در برابر مسئولین از جانب مردم سؤال کند و خواسته‌های مردم را مطرح نماید، بدون آن‌که این مسأله با دادن فرصت به مسئولین برای گفت‌وگو با مردم منافات داشته باشد.

در این بخش از برنامه، مهدی مهدی‌قلی، کارشناس و مجری شناخته‌شده تلویزیون، به‌صورت تلفنی وارد برنامه «جام‌جم» شد. او در پاسخ به سوال مجری برنامه که اشاره داشت به سال‌ها فعالیت ایشان در سازمان صدا و سیما و به‌ویژه به خاطرات گفتگوهای صریح و متفاوت با رئیس‌جمهور، وزرا و دیگر مسئولین، گفت: «سال‌هاست که شما در صدا و سیما فعالیت دارید و ما هم خاطرات بسیاری از گفت‌وگوهای صریح شما با مسئولین داریم. سوالی که همواره در مورد برنامه‌های گفتگو محور مطرح می‌شود این است که در برنامه‌های شما واقعاً چه می‌گذرد؟ یعنی آیا واقعاً در گوش شما می‌گویند که چه بپرسید و چه نپرسید؟ این سوال دقیقاً مطرح است که آیا در برنامه‌های سیاسی که شما اجرا کرده‌اید، چنین دخالتی وجود دارد؟»
مهدی‌قلی در پاسخ گفت: «بله، من هم گوشی دارم! تهیه‌کننده برنامه معمولاً به ما اعلام می‌کند که ارتباط تلفنی برقرار است و یا نکاتی را به ما گوشزد می‌کند. واقعیت این است که همیشه همین‌طور است. البته باید بگویم که برخی نکات باید در نظر گرفته شوند و این برای مدیریت یک برنامه ضروری است. البته در پشت‌صحنه برنامه، یک تیم کامل و زحمت‌کش حضور دارند که معمولاً در بخش‌های مختلف به مجری کمک می‌کنند. اما اینکه همیشه در گوش مجری گفته شود که به موضوع خاصی وارد نشوید، این‌طور نیست. ما در برخی مواقع نکاتی را دریافت می‌کنیم که کمک‌کننده است، اما این به این معنی نیست که همیشه دستوری برای جلوگیری از پرسش‌ها یا هدایت صحبت‌ها به‌گونه‌ای خاص وجود داشته باشد.»

او در ادامه افزود: «چیزی که باید توجه کرد این است که ما باید پیچیدگی‌های جامعه مخاطب صدا و سیما را درک کنیم. در کلاس‌های گویندگی وقتی به دانشجویان آموزش می‌دهیم، یکی از مهم‌ترین دروس، جامعه‌شناسی رسانه است. در این درس، موضوع مخاطب‌شناسی مورد توجه قرار می‌گیرد. ما نمی‌توانیم برنامه‌ای بسازیم که پیچیدگی‌های مخاطب ایرانی را در نظر نگیرد. بسیاری از تعارضاتی که در ذهن شما و من وجود دارد، احتمالاً برای بینندگان نیز مطرح است.»
مجری برنامه در ادامه از آقای مهدی‌قلی خواست تا در مورد سختی‌های تولید برنامه‌های گفتگو محور بیشتر توضیح دهد و بپرسد که آیا این‌گونه برنامه‌ها آن‌طور که برخی تصور می‌کنند ساده و راحت هستند؟
مهدی‌قلی پاسخ داد: «به نظر من، تولید برنامه گفتگو محور در ظاهر ممکن است ساده به نظر برسد، چون فقط دو صندلی، یک میز و چند میکروفون کافی است تا گفتگو آغاز شود. اما واقعیت این است که برنامه‌سازی گفتگو محور پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. شما اگر یک برنامه گفتگو محور ساده را با یک برنامه با هدف و ساختار مشخص مقایسه کنید، تفاوت‌های زیادی خواهید دید. باید برنامه به گونه‌ای ساخته شود که در راستای الگوهای رسانه‌ای اسلامی و پژوهش‌های علمی‌باشد، نه فقط برای اثرگذاری در فضای عمومی و افکار عمومی.»
او افزود: «صدا و سیما باید برنامه‌سازی هدفمند انجام دهد. هدف ما فقط اقناع مخاطب نیست. برنامه‌های ما باید بر اساس نیازهای نظام اجتماعی، فرهنگی و آموزشی جامعه ساخته شوند. این در حالی است که امروز برخی در فضاهای غیررسمی مانند کافه‌ها و فضای مجازی تنها به دنبال دیده شدن و جذب بازدیدکننده (ویو) هستند. اما صدا و سیما وظیفه سنگین‌تری دارد؛ هدف ما باید ارتقاء آگاهی عمومی و تقویت انسجام ملی باشد.»
در بخش بعدی، مجری از مهدی‌قلی خواست تا سخت‌ترین گفت‌وگوی خود را در طول سال‌ها فعالیت در برنامه‌های گفتگو محور به‌ویژه از نظر پیچیدگی و چالش‌ها بیان کند.
مهدی‌قلی گفت: «سخت‌ترین گفت‌وگوی من، گفت‌وگویی بود که در نمایشگاه کتاب با رهبر معظم انقلاب داشتم. این گفت‌وگو برای من افتخار بزرگی بود. اما یکی از سخت‌ترین لحظات من در برنامه‌سازی، شب‌هایی بود که در شبکه یک مشغول پوشش اخبار شهادت رئیس‌جمهور شهید آیت‌الله رجایی و آقای باهنر بودیم. آن شب‌ها در شرایط بسیار فشرده و احساسی، ساعت‌ها در استودیو بودیم و باید برنامه‌ریزی دقیق و حساس انجام می‌دادیم.»
او ادامه داد: «اما باید بگویم که وقتی تیم پشت‌صحنه قوی و هدفمند باشد، کار مجری به راحتی پیش می‌رود. زمانی کار سخت می‌شود که تیم پشت‌صحنه نتواند برنامه را به خوبی مدیریت کند. در این شرایط، فشارهای زیادی به مجری وارد می‌شود.»

* آقای لاسجردی، در خلال میان‌برنامه شما نکاتی را درباره صحبت‌های آقای مفتاح مطرح کردید. لطفاً آن‌ها را بفرمایید تا من سوالات خود را از شما بپرسم.
لاسجردی: بله، می‌دانم که در برخی مواقع سازمان صدا و سیما ممکن است ملاحظاتی داشته باشد و گاهی اوقات کارشناس مناسب پیدا نشود. اما چند نکته مهم وجود دارد که به نظر من باید در برنامه‌های گفت‌وگو محور مدنظر قرار گیرد. اگر این نکات لحاظ نشود، برنامه نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. به عنوان مثال، تنوع کارشناسان باید در برنامه‌ها وجود داشته باشد. شما اشاره کردید به برنامه‌ها و شیوه‌های مختلف که این نکته را به خوبی نشان می‌دهد. الان شما نگاه کنید، زمانی که صدا و سیما مناظره‌ای برگزار می‌کند، اغلب دو دیدگاه مخالف و متفاوت را به صحنه می‌آورد. همین‌طور که شما اشاره کردید، شبکه‌های خانگی یا شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دیگر، در برگزاری گفت‌وگوها واقعاً زحمت می‌کشند. من نمی‌خواهم منکر زحمات آن‌ها بشوم، چون قطعاً در این فضا هم تلاش می‌شود. اگرچه ممکن است برخی از برنامه‌ها صرفاً برای دیده‌شدن و جذب مخاطب باشند، اما آن‌ها هم بخشی از جریان رسانه‌ای کشور هستند. در برخی مواقع ممکن است صدا و سیما به دلایلی نتواند یا نخواهد موضوعات خاصی را پوشش دهد، در این موارد این رسانه‌ها هستند که بعضی مسائل را روشن می‌کنند و به نوعی همان اقناع مخاطب را انجام می‌دهند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که آیا صدا و سیما تا به امروز از برنامه‌هایی مانند «جام‌جم» ارزیابی دقیق و آماری داشته است؟ آیا بررسی شده که این برنامه از روز اول تا امروز چه روندی را طی کرده و چه میزان تأثیرگذار بوده؟ وقتی شما به چنین برنامه‌هایی نظارت و ارزیابی می‌کنید، مطمئناً مخاطب با شما همراه خواهد شد و خواهد دید که برنامه‌ها هدفمند و منطقی هستند. اما وقتی شما در مورد برنامه‌ها نظارتی نداشته باشید یا روند آن را بررسی نکنید، برنامه‌های شما نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. گاهی اوقات حس می‌کنم که در برخی برنامه‌ها، گویی فقط برای برنامه‌سازی هدفمند تلاش نمی‌شود. به عنوان مثال، در برخی مواقع که یک برنامه پخش می‌شود، ممکن است مخاطب به دلایل مختلف از آن دور شود.
در رابطه با کارشناسان نیز باید بگویم که در ایران با توجه به ظرفیت‌های موجود، می‌توان برای هر برنامه‌ای دو نفر با دیدگاه‌های متفاوت پیدا کرد. اگر شما نتوانید تنوع دیدگاه‌ها را در برنامه‌ها بیاورید، در حقیقت کادر شما بسته و محدود است. جامعه ایران، با آن همه تنوع فکری و فرهنگی که دارد، این ظرفیت را دارد که کارشناسان و متخصصانی با دیدگاه‌های مختلف پیدا کند. اگر شما توانایی پیدا کردن چنین کارشناسانی را ندارید، یعنی کادر برنامه شما محدود است. این در حالی است که جامعه ایران بسیار گسترده و متنوع است و اگر شما تنوع را در نظر بگیرید، قطعاً افرادی برای هر برنامه‌ای پیدا خواهید کرد.
در طی سال‌ها تجربه‌ام در برنامه‌سازی، به وضوح شاهد بودم که در برخی مواقع حتی اگر کارشناس مورد نظر هم در برنامه نباشد، با صراحت به او گفته می‌شود که اظهاراتش مناسب برنامه نیست. من خودم بارها تجربه کرده‌ام که به برخی کارشناسان گفتم که «نه، شما نمی‌توانید در این برنامه صحبت کنید چون نظر شما با اصول و سیاست‌های کلان کشور تطابق ندارد.» این مسئله در بسیاری از مواقع به دلیل حفظ منافع ملی و مصالح کشور بوده است.
نکته دیگری که آقای مفتاح به درستی اشاره کردند، این است که آرامش جامعه باید در برنامه‌های گفت‌وگو محور ایجاد شود. برخی مواقع مشاهده می‌کنیم که بخشی از جامعه نادیده گرفته می‌شود یا صدایشان شنیده نمی‌شود. این کار می‌تواند به ناآرامی‌ها و التهاب‌های اجتماعی دامن بزند. اگر شما تنها به بخش خاصی از جامعه توجه کنید و بخش دیگری که معترض است یا دغدغه‌هایی دارد را نادیده بگیرید، در واقع برنامه شما نه تنها آرامش ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب تشدید تنش‌ها و نارضایتی‌ها می‌شود. به همین دلیل است که در برخی از اتفاقات اجتماعی باید تمام دیدگاه‌ها و نظرات مختلف شنیده شود و به آن‌ها توجه شود. این موضوع در برنامه‌سازی‌های تلویزیونی بسیار مهم است.در مورد صدا و سیما باید بگویم که بسیاری از همکاران من در این سازمان زحمت می‌کشند و در بسیاری از مواقع موفق می‌شوند که آرامش را در جامعه ایجاد کنند. اما در برخی موارد این نقش‌آفرینی به درستی صورت نمی‌گیرد. به عنوان مثال، وقتی یک کالای اساسی مثل گوجه فرنگی گران می‌شود، اگر صدا و سیما به‌طور شفاف توضیح ندهد که چرا این تغییر قیمت رخ داده، مخاطب نمی‌تواند با آن همراهی کند و ممکن است حس کند که رسانه ملی در واقعیت‌های جامعه حضور ندارد. در چنین شرایطی اگر رسانه به‌طور صادقانه به بیان واقعیت‌ها بپردازد و دلایل تغییرات اقتصادی را توضیح دهد، می‌تواند آرامش را در جامعه ایجاد کند.
در نهایت، اگر صدا و سیما بخواهد آرامش و همراهی مردم را جلب کند، باید واقعیت‌ها را به‌صورت شفاف و بی‌پرده به مخاطب منتقل کند و از هرگونه سانسور غیرضروری خودداری کند. این شیوه می‌تواند موجب اعتماد بیشتر مردم به رسانه ملی شود و در درازمدت نتیجه‌بخش خواهد بود.

صراحتاً بیان می‌کنید که قاب شما نمای کاملی از جامعه ایران نیست. در برخی مواقع، عمداً افراد خاصی را نادیده می‌گیرید و یا برخی مسائل را به‌طور عمدی نمی‌نمایانید. آیا این رویکرد صحیح است؟
مفتاح: بله، قصد دارم در بخشی از صحبت‌های شما که به تجربه‌ام اشاره کردید، خدشه وارد کنم. شما فرمودید که در طول ۱۰ یا ۱۵ سالی که در برنامه‌های مختلف تلویزیونی شرکت کرده‌اید، مواردی بوده که از شما خواسته‌اند که نظر خاصی بدهید.
اما باید بگویم که این نوع برخورد در اکثریت برنامه‌ها وجود ندارد. در واقع، هیچ‌گاه در سازمان صدا و سیما به کارشناسان نمی‌گویند که چه حرفی بزنند. به عنوان مثال، آقای انتظامی‌که از دوستان و همکاران شماست، در برنامه‌های انتخاباتی در سازمان صدا و سیما با ما همکاری نزدیکی داشت. ایشان به‌عنوان کارشناس در برنامه‌های حساس حضور می‌یافت و هیچ ملاحظه‌ای در مورد آن‌ها وجود نداشت، مگر در موارد جزئی که به فرم برنامه مربوط می‌شد.

لاسجردی: پس شما به آقای دکتر انتظامی یا سایر کارشناسان تذکر نمی‌دادید و اجازه می‌دادید که برنامه‌هایشان آزادانه ادامه پیدا کند؟
مفتاح: بله، دقیقاً. عرض کردم که در صدا و سیما هیچ‌گاه به کارشناسان نمی‌گویند که چه چیزی باید بگویند. این موضوع در مورد تمام کارشناسان صدا و سیما صدق می‌کند. همه کسانی که در برنامه‌های مختلف شرکت می‌کنند، بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای وارد بحث‌ها می‌شوند. اگرچه ممکن است در برخی مواقع تهیه‌کنندگان به‌طور سلیقه‌ای نظر خاصی داشته باشند، اما به‌طور کلی، سازمان صدا و سیما هیچ‌گاه چنین روندی نداشته است.
در واقع، صدا و سیما از نظر اعتماد عمومی و تولید برنامه‌های گفت‌وگو محور در سطح بسیار وسیعی فعالیت می‌کند. هیچ رسانه‌ای به اندازه صدا و سیما در کشور مرجعیت خبری ندارد و این موضوع با توجه به نظرسنجی‌ها و ارزیابی‌ها کاملاً ثابت شده است. برای مثال، در یک سال گذشته، صدا و سیما همچنان مرجع اصلی اخبار سیاسی و اجتماعی کشور بوده است. حتی در مواقع بحران و اتفاقات مهم، صدا و سیما سریعاً کارشناسان را دعوت می‌کند و بحث‌های مربوطه را در برنامه‌های خود مطرح می‌کند. هیچ رسانه دیگری در کشور این توانمندی را ندارد که در چنین مواقعی با چنین سرعت و عمقی به تحلیل و بررسی مسائل بپردازد.
لاسجردی: در این میان، برخی از افراد مانند آقای عبدی به‌طور گزینشی نظرسنجی‌ها را منتشر می‌کنند و بخشی از داده‌ها را به‌طور انتخابی نشان می‌دهند. به‌عنوان مثال، در برخی موارد گفته می‌شود که میزان عدم اعتماد به صدا و سیما افزایش یافته است، اما این واقعیت را نمی‌گویند که عدم اعتماد به دیگر رسانه‌ها مانند سایت‌ها و کانال‌های خبری حتی بیشتر از صدا و سیماست. به‌طور کلی، میزان اعتماد مردم به صدا و سیما در مقایسه با دیگر رسانه‌ها بالاتر است. این نکته را نباید فراموش کرد.
مفتاح: دقیقاً. اگر نگاه خود را نسبت به این مسئله وسیع‌تر کنیم، خواهیم دید که صدا و سیما از بسیاری از رسانه‌های دیگر در سطح بین‌المللی هم قوی‌تر عمل کرده است. در این میان، برخی از فشارهای بیرونی سعی دارند که صدا و سیما را در یک قاب محدود قرار دهند. بسیاری از کارشناسان که در برنامه‌های صدا و سیما شرکت می‌کنند، جملاتشان به‌طور تقطیع‌شده و تحریف‌شده منتشر می‌شود و این مسئله به اعتبار برنامه‌ها لطمه می‌زند.

لاسجردی: اگر کارشناسی در برنامه‌ای حضور پیدا کند و اظهار نظری داشته باشد، مسئولیت این اظهارات با چه کسی است؟ آیا مسئولیت این صحبت‌ها بر عهده شماست که برنامه را تولید می‌کنید؟
مفتاح: در برنامه‌های زنده، مسئولیت نظارت و ارزیابی پیش از برنامه با تیم تولید است. البته باید این نکته را نیز در نظر گرفت که در برنامه‌های زنده نمی‌توان پیش‌بینی کرد که کارشناس چه صحبت‌هایی خواهد داشت. برای مثال، آقای اسداللهی، که یکی از کارشناسان برجسته در حوزه‌های مختلف بوده و در برنامه‌های زیادی در صدا و سیما حضور داشته، همیشه آزادانه نظرات خود را بیان کرده است. آیا ما مسئولیم که در مورد هر کلمه‌ای که ایشان یا هر کارشناس دیگری می‌گوید، پاسخگو باشیم؟ اگر یک کارشناس در یک برنامه زنده چیزی گفت، مسئولیت آن به عهده تیم سازنده است. اما این که بخواهیم هر حرف یک کارشناس را سانسور کنیم یا تحت نظر بگیریم، ممکن است محدودکننده باشد و جریان آزاد اطلاعات را مختل کند.

آیا شما نباید نقطه‌نظر کارشناسان را قبل از برنامه چک می‌کردید؟

مفتاح: نه، چرا باید صدا و سیما چنین کاری کند؟ اگر ما پیش از برنامه نقطه‌نظر کارشناسان را بررسی می‌کردیم، به هزار و یک اتهام دیگر متهم می‌شدیم. این کار اصلاً وظیفه ما نیست. اتفاقاً ما قصد داریم نظر کارشناسان را بشنویم. اگر ما خودمان به‌عنوان کارشناسان صحبت می‌کردیم، پس دیگر نیازی به دعوت از دیگران نداشتیم.
ما می‌توانیم افراد را از نظر سوابق بررسی کنیم و ببینیم که چه پیشینه‌ای دارند، در کجاها حضور داشته‌اند و چه حرف‌هایی زده‌اند. اما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که در یک برنامه زنده، فرد چه سخنی خواهد گفت. این کاملاً روشن است. متأسفانه، بعضی‌ها پس از چنین اتفاقاتی، تلاش می‌کنند که صدا و سیما را به گوشه رینگ بکشانند و بگویند که شما مسئولید چون فردی در برنامه شما نظر خاصی بیان کرده است.
باید بپذیریم که صدا و سیما یک رسانه است و مسئولیت آن، رساندن دیدگاه‌های متفاوت است. من قرار نیست فقط یک نظر خاص را ترویج کنم؛ گاهی اوقات ممکن است حرفی گفته شود که تبعات منفی هم داشته باشد، اما این نباید به‌عنوان نقطه منفی برای صدا و سیما محسوب شود.
نهایتاً، مسئولیت ما در مرحله‌ای از تولید است که در آن مجری و برنامه‌ساز باید آمادگی داشته باشند تا در مواجهه با هر رویدادی، واکنش مناسب و درستی نشان دهند. اما پس از آن، دیگر مسئولیت ما نیست. بعضی رسانه‌ها جالب است که وقتی یک کارشناس در فضای مجازی نظری می‌دهد، می‌گویند "این کارشناس صدا و سیما چنین حرفی زده است." مگر این که این کارشناس در همان لحظه در صدا و سیما حضور داشته باشد، چرا باید مسئولیت حرف‌های او در فضای مجازی به عهده سازمان صدا و سیما باشد؟ اگر فردی در گذشته در صدا و سیما بوده و حالا اظهار نظری می‌کند، آیا باید سازمان صدا و سیما مسئول آن باشد؟ این اتفاق برای سایر رسانه‌ها نمی‌افتد.
اگر یکی از همکاران رسانه‌ای ما خطایی کند، آیا تمام رسانه‌ها مورد حمله و هجمه قرار می‌گیرند؟ نه، اما در مورد صدا و سیما، ما همیشه باید از نیروهایمان حمایت کنیم و از آنها صیانت کنیم. حجم برنامه‌هایی که در صدا و سیما تولید می‌شود، بسیار زیاد است. به‌ویژه در شبکه خبر، که از صبح تا شب ده‌ها نفر دعوت می‌شوند. ما می‌توانیم ارزیابی کنیم که این افراد در حوزه تخصص خود توانمند هستند یا نه، آیا چهره‌شان مناسب تلویزیون است یا خیر، و آیا توانایی اقناع مخاطب را دارند یا نه. با این حال، گاهی اوقات در لحظه نیاز به کارشناس داریم، اما ممکن است فرد مورد نظر در دسترس نباشد. در این مواقع، ما تلاش می‌کنیم تا بهترین انتخاب را انجام دهیم.
من به‌طور جدی معتقدم که این توانمندی که در صدا و سیما وجود دارد، در هیچ رسانه دیگری دیده نمی‌شود. برای مثال، در انتخابات اخیر، چند پدیده به‌وجود آمد که برنامه‌هایی مانند میزگردهای تلویزیونی یکی از این پدیده‌ها بودند. کارشناسان ما در این برنامه‌ها حضور یافتند و به گفتگو با نامزدها پرداختند و پاسخ‌های خوبی گرفتیم. اما باید اعتراف کنم که بخشی از این ایده‌ها به این دلیل بود که مجری‌های ما در برخی موارد اجازه نداشتند تا توانمندی‌های خود را نشان دهند. مجری‌ها در بسیاری از موارد به محض اینکه حرفی می‌زدند، به جانبداری متهم می‌شدند، اما در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، یک اتفاق خوب افتاد. ما توانستیم از محافظه‌کاری‌هایی که در سال‌های گذشته در سازمان وجود داشت، عبور کنیم و مناظره‌های دو نفره را دوباره احیا کنیم. این واقعاً یک اتفاق بزرگ بود.

در ادامه این گفت‌وگو، صحبت‌ها با علیرضا زادبر، کارشناس و مجری دیگری که به‌صورت تلفنی وارد برنامه «جام‌جم» شد، ادامه پیدا کرد. در این بخش، برخی از کارشناسان و منتقدان در یادداشت‌های خود اشاره کرده بودند که برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی مانند برنامه شما، بیشتر به سمت جریان اصولگرایی گرایش دارند و یا کارشناسان ثابت و با دیدگاه‌های مشابهی در آن حضور پیدا می‌کنند. آن‌ها همچنین معتقد بودند که موضوعات برنامه‌ها معمولاً تکراری هستند. این انتقاد تا چه حد وارد است؟
زادبر: اولاً باید بپذیریم که هر برنامه‌ای کارکرد خاص خود را دارد. مثلاً برنامه‌هایی مثل «شیوه صف اول» یا «گفتگوی ویژه خبری» هرکدام نقش و کارکرد متفاوتی دارند و قرار نیست همه برنامه‌ها مشابه یکدیگر باشند یا همیشه به مناظره و گفتگوهای خاص بپردازند. در برنامه «جریان»، ما بیشتر به لایه‌های نخبگانی و اندیشه‌ای پرداخته‌ایم. در طول ۱۸۰ برنامه‌ای که در یک سال گذشته پخش کرده‌ایم، یک روند موضوعی مشخص داشته‌ایم که در آن به موضوعات مختلفی از جمله تاریخ سیاسی، تاریخ اسلام، تاریخ غرب و سایر حوزه‌ها پرداخته‌ایم. این موضوعات و شخصیت‌های دعوت‌شده به برنامه همگی موجود است و اگر بخواهید فقط یک یا دو نمونه را بررسی کنید، شاید این انتقاد وارد باشد. اما به‌طور کلی، در اسفند ماه گذشته، که انتخابات مجلس را داشتیم، بیشترین تعداد مناظره‌ها را برگزار کردیم و در بسیاری از موارد، از طرفین مختلف دعوت کردیم، و یا به‌طور متناوب از افراد مختلف دعوت به حضور می‌شد. در انتخابات ریاست‌جمهوری هم همین‌طور بود.
اما می‌خواهم نکته‌ای را روشن کنم. وقتی درباره «گفتگو» صحبت می‌کنیم، باید بپذیریم که گفتگو نیاز به بستری دارد. صدا و سیما می‌تواند ابزارهای لازم برای گفتگو را فراهم کند، اما تنها ابزار کافی نیست؛ ما به فرهنگ گفتگو هم نیاز داریم. من می‌خواهم بپرسم، آیا در حال حاضر در دانشگاه‌های ما گفتگو به‌طور مستمر جریان دارد؟ آیا شما شاهد کرسی‌های آزاداندیشی که مقام معظم رهبری سال‌ها پیش به آن تأکید کردند، در دانشگاه‌ها هستید؟ آیا در فضای عمومی‌کشور، گفتگویی در جریان است که شکل بگیرد و ادامه یابد؟ متأسفانه پاسخ منفی است. حتی در شبکه‌های اجتماعی، بسیاری از گفتگوها در کامنت‌ها و فضای آنلاین به‌سرعت به درگیری یا دعوا تبدیل می‌شود.
در تجربه‌ای که در برنامه «جریان» داشتیم، گاهی اوقات افراد را دعوت می‌کردیم بدون هیچ‌گونه شرطی، تنها می‌گفتیم موضوع این است و می‌خواهیم این مسئله را بحث کنیم. در برخی موارد حتی افرادی که دعوت می‌کردیم، از شرکت در برنامه خودداری می‌کردند. این انتخاب شخصی آن‌هاست، که نپذیرند. اما در بعضی مواقع هم شاهد بودیم که افراد شرط‌هایی می‌گذاشتند، مثل اینکه با فلانی صحبت نمی‌کنم یا در فلان زمان گفتگو نمی‌کنم.
نکته‌ای که می‌خواهم مطرح کنم این است که صدا و سیما مسئول است که بستر گفتگو را فراهم کند. این وظیفه ماست. اما چیزی که باید به آن توجه کنیم، این است که فرهنگ گفتگو در جامعه باید تقویت شود. بسیاری از گفتگوها در کشور ما تنها به یک یا دو جلسه محدود می‌شوند و به مرحله ادامه پیدا کردن نمی‌رسند. از این رو، مهم‌تر از ابزار گفتگو، «فرهنگ گفتگو» است. این فرهنگ باید در تمام نهادهای عمومی و مختلف کشور نهادینه شود و ما باید ببینیم که گفتگو تا چه حد در کشور ما در حال جریان است.

در ادامه گفت‌وگو، آقای مفتاح اشاره کردند که برخی از منتقدان بر این باورند که سازمان صدا و سیما دیگر به دنبال تولید چهره‌ها و ستاره‌های جدید در حوزه برنامه‌های گفت‌وگو محور نیست. آن‌ها معتقدند که دیگر چهره‌هایی همچون رضا رشیدپور، فرزاد حسنی و حتی برنامه‌هایی مانند «دیروز امروز فردا» یا «وحید یامین‌پور» را در آنتن مشاهده نمی‌کنیم و گویا به‌طور عمدی از ساخت برنامه‌های جنجالی و پرمخاطب جلوگیری می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟
مفتاح: من این انتقاد را قبول ندارم، زیرا در حال حاضر مجریان بسیار توانمندی داریم. در پاسخ به این سؤال، می‌خواهم بخشی از صحبت‌های قبلی‌ام را تکمیل کنم. اگر فشارهای بیرونی اجازه دهند که صدا و سیما نقش رسانه‌ای خود را به‌طور کامل ایفا کند، من به‌طور جدی معتقدم که صدا و سیما توانمند است. برای مثال، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، دو نوع مناظره برگزار کردیم؛ یکی در دور اول و دیگری در دور دوم. در مناظره‌های دور اول، مجری تنها وظیفه نگهداری زمان را بر عهده داشت، اما در دور دوم، به مجری این امکان را دادیم که خود سوالات را مطرح کند. این کار باعث شد که اتفاقات خوبی بیفتد. در دور اول هم دستاوردهایی داشتیم، اما از نظر رسانه‌ای، در دور دوم اتفاقات بزرگتری رخ داد. برای نمونه، در آن مناظره، حدود ۱۰۰ کارشناس از سوی ما دعوت شدند تا سوالات خود را مطرح کنند. بسیاری از این کارشناسان بعدها در دولت یا در مسئولیت‌های دیگر فعال شدند و این نشان‌دهنده تنوع و شفافیت در برگزاری برنامه‌ها بود.
همچنین، در انتخابات ریاست‌جمهوری، خیلی‌ها فکر می‌کردند که فقط یک نفر می‌تواند مجری مناظرات باشد، اما نشان دادیم که در همین برنامه‌ها، می‌توان از چند مجری با توانمندی‌های مختلف استفاده کرد. در مجموع، در برنامه‌های انتخاباتی این دوره، ۹ مجری داشتیم که در مناظره‌ها و میزگردها حضور داشتند و توانمندی‌های آن‌ها نشان داد که هیچ‌کدام از مجریان جدید از مجریان پیشین صدا و سیما کمتر نیستند.
اما در رابطه با تولید برنامه‌های «داغ» و «جنجالی»، باید بگویم که گاهی اوقات فشارهای بیرونی مانع از تولید چنین برنامه‌هایی می‌شود. برخی افراد در فضای مجازی با تقطیع سخنان و نمایش بخش‌هایی از برنامه‌ها، تلاش می‌کنند صدا و سیما را متهم به حمایت از یک جریان خاص کنند. این فشارها باعث شده که بسیاری از برنامه‌های ما به تدریج رنگ ببازند و حتی تعطیل شوند. به عنوان مثال، در یک مورد، به دلیل فشارهایی که به دلیل نظرات برخی مهمانان وارد شد، برنامه‌ای که در آن شخصی اظهار نظر کرده بود، تحت فشار قرار گرفت و آن شخص از مسئولیت خود کنار گذاشته شد. این نوع فشارها به‌طور طبیعی برای ما نیز دردسرساز شد. چرا که وقتی فردی را دعوت می‌کنیم و او نظری می‌دهد، بلافاصله پس از پخش، فشارهای زیادی به ما وارد می‌شود، همان‌طور که به آن فرد وارد می‌شود.
در انتخابات هم فشارهای زیادی به ما وارد آمد. اگر حمایت‌های رئیس سازمان، آقای جبلی، از تیم ما نبود، فکر می‌کنم نمی‌توانستیم این انتخابات را به‌طور صحیح برگزار کنیم. البته نمی‌خواهیم از مشکلات فرار کنیم، اما واقعیت این است که وقتی فضا به سمت فشارهای خارجی می‌رود، برنامه‌ها دچار مشکلات جدی می‌شوند.

بگذارید مثالی بزنم. در یک برنامه تلویزیونی به نام «شیوه فردا»، به‌دلیل اظهارات یکی از مهمانان، فشارهایی به سازمان وارد شد که تا برنامه پخش نشود. با این حال، وقتی برنامه پخش شد، باز هم هر روز فشارهایی به آن وارد می‌شد. همین اتفاقات فشار زیادی به ما وارد کرد. مدیران سازمان که با چنین شرایطی روبه‌رو هستند، تا کجا می‌توانند تحمل کنند؟ همین فشارها باعث شده که بسیاری از برنامه‌ها، به ویژه آن‌هایی که در آن‌ها نظرات متفاوت مطرح می‌شود، به‌تدریج تعطیل شوند. برای مثال، برنامه «زاویه»، که برنامه‌ای موفق و پرمخاطب بود، به‌دلیل یک یا دو اظهار نظر بحث‌برانگیز تعطیل شد. این برنامه یک نمونه از آن برنامه‌های پربازده بود که به خاطر یک فشار سیاسی، از ادامه پخش محروم شد. در نهایت، مسئولیت همه‌چیز به گردن صدا و سیما و مجری برنامه افتاد و این فشارها، باعث تعطیلی برنامه شد.
مفتاح ادامه داد: من به‌طور کامل این اتهام‌ها که گفته می‌شود صدا و سیما در تلاش است تا مناظرات یا برنامه‌های خود را مهندسی کند، رد می‌کنم. در مناظرات، ما هیچ‌گونه جهت‌گیری خاصی نداشتیم و تمام تلاش‌مان این بود که برنامه‌ها به‌طور شفاف و بی‌طرفانه برگزار شود. به‌عنوان مثال، یکی از کمپین‌های فضای مجازی، گفت که فلان مجری در برنامه مناظره نقش حمایتی از یک جریان سیاسی دارد، اما واقعیت این است که پس از پخش مناظره‌ها، بسیاری از مخاطبان با ما تماس گرفتند و ابراز رضایت کردند. مردم خوشحال بودند که مجری به‌طور جدی و بی‌طرفانه سوالات را مطرح می‌کند.
در این میان، کمپین‌های فضای مجازی همواره تلاش می‌کنند تا بخش‌هایی از برنامه‌ها را تقطیع کنند و به‌نحوی آن‌ها را به‌تصویر بکشند که صدا و سیما را متهم به جانبداری کنند. در حقیقت، این فشارها و اتهام‌ها از سوی برخی گروه‌ها به‌ویژه در فضای مجازی، می‌تواند برای تیم برنامه‌ساز فشارهای زیادی به‌دنبال داشته باشد. بسیاری از برنامه‌هایی که با موفقیت شروع شده‌اند، در نهایت به‌دلیل همین فشارها از دور پخش خارج می‌شوند.
در گفت‌وگو با آقای لاسجردی، سوالاتی در مورد چالش‌های تولید محتوا و مقایسه آن با فضای رسانه‌های دیگر مطرح شد. ایشان ابتدا اشاره کردند که این تجربه به‌طور کلی برای بسیاری از اهالی رسانه اتفاق افتاده است، که در برخی مواقع موانعی برای تولید محتوا یا مطلب آزاد ایجاد شده است. سپس پرسیده شد که آیا ایشان موافقند که سازمان صدا و سیما در برخی مواقع مجبور به عقب‌نشینی می‌شود؟
لاسجردی: من نمی‌گویم که سازمان باید عقب‌نشینی نکند، اما قبل از اینکه بخواهم نکاتی را مطرح کنم، باید بگویم که تقسیم وقت در سازمان صدا و سیما به‌طور شفاف و متوازن انجام نمی‌شود. به عنوان یک رسانه، من می‌توانم قبل از دعوت از مهمانان، فضای آن‌ها را بسنجیم و بر اساس ارزیابی شخصیتی و حرفه‌ای، پیش‌بینی کنیم که آن شخص چه نظراتی خواهد داد. این یک بخش ضروری از فرآیند تولید محتوا است که در صدا و سیما به‌طور کافی جدی گرفته نمی‌شود. یکی از مشکلات این است که بسیاری از مجریان سازمان تخصص لازم در حوزه‌های مختلف را ندارند. به‌عنوان مثال، مجریان در برخی مواقع فقط وظیفه نگه‌داشتن زمان را دارند و هیچ‌گونه قدرت یا صلاحیت تصمیم‌گیری ندارند.

نکته دیگری که برای من بسیار حائز اهمیت است، این است که صدا و سیما باید از نیروهای خود به‌درستی استفاده کند. برای نمونه، این سازمان می‌تواند از نیروی انسانی برای نظارت، طرح سوالات، تحلیل داده‌ها و آمار استفاده کند و به این ترتیب توانایی‌اش را در تولید محتوا و ارتقاء کیفیت برنامه‌ها به‌طور مؤثری نشان دهد. متأسفانه در حال حاضر، ما چنین اطلاعاتی نداریم که نشان دهد صدا و سیما چه میزان مخاطب جذب کرده و یا چه تغییراتی در برنامه‌های خود ایجاد کرده است.
در مورد مقایسه با شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید نیز باید بگویم که در حال حاضر صدا و سیما توان رقابت با این رسانه‌ها را ندارد. این به دلیل این است که صدا و سیما در حال واگذاری فضای رسانه‌ای به شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های جدید است. برای مثال، در فضای یوتیوب یا شبکه‌های اجتماعی، محتوای تولید شده با دسترسی وسیع‌تری منتشر می‌شود و به سرعت به مخاطبان جهانی می‌رسد، در حالی که صدا و سیما در این زمینه عقب‌تر است.
لاسجردی ادامه داد: حال اگر بخواهید شاخص‌های «واگذاری صحنه» را در نظر بگیرید، می‌توانید به تعداد بازدیدها یا «ویو»ها در رسانه‌های مختلف نگاه کنید. برای مثال، اگر شما یک برنامه تلویزیونی در صدا و سیما داشته باشید و بخواهید آن را با یک برنامه در یوتیوب مقایسه کنید، این مقایسه به‌طور دقیق و منصفانه‌ای صورت نمی‌گیرد، زیرا در یوتیوب محتوای شما باید به‌صورت «دست اول» منتشر شود تا مقیاس‌پذیر باشد. اما در صدا و سیما، برنامه‌ها معمولاً از قبل در دسترس قرار دارند و شما نمی‌توانید با محتوای شبکه‌های اجتماعی یا شبکه‌های خانگی مقایسه کنید.
در پاسخ به این نکته که صدا و سیما باید همچنان بر رسانه‌های اجتماعی نظارت داشته باشد، آقای لاسجردی گفت: من مخالف این نیستم که در شبکه‌های اجتماعی نظارت وجود داشته باشد، اما مشکل اینجاست که نظارت‌هایی که بر این شبکه‌ها اعمال می‌شود معمولاً به‌طور دقیق و مؤثر نیست. در بسیاری از موارد، شبکه‌های خانگی تحت نظارت صدا و سیما قرار دارند، اما این نظارت به‌گونه‌ای است که عملاً هیچ‌گونه تاثیر ملموسی ندارد.
در نتیجه، اگرچه صدا و سیما به‌طور گسترده‌ای منابع انسانی و فنی در اختیار دارد، اما از آن بهره‌برداری بهینه نمی‌شود. یکی از دلایل اینکه صدا و سیما در حال حاضر در رقابت با رسانه‌های جدید عقب‌تر است، همین ضعف در بهره‌برداری از ظرفیت‌های موجود است. مخاطبان، به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی، با نقدهای جدی روبه‌رو هستند و این نقدها اغلب به‌درستی به‌حساب نمی‌آیند. برای مثال، وقتی شبکه‌های اجتماعی نقدهایی درباره صدا و سیما وارد می‌کنند، این نقدها اغلب به دلیل عملکرد ناکافی سازمان، پذیرفته نمی‌شوند.
در نهایت، باید گفت که صدا و سیما با وجود امکانات وسیع خود، هنوز نتواسته است جایگاه واقعی‌اش را در دنیای رسانه‌های جدید پیدا کند. در این شرایط، نیاز به بازنگری در رویکردها، استفاده مؤثر از ظرفیت‌ها و توجه به خواسته‌ها و نقدهای مخاطبان بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

آقای لاسجردی، شما به وضوح گفته‌اید که صدا و سیما از نظر بهره‌وری و اثرگذاری در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. اگر ممکن است، در این خصوص به‌طور کوتاه توضیح دهید.
لاسجردی: بله، اجازه دهید با یک مثال ساده توضیح دهم. همین هفته‌های اخیر، دو مصاحبه با آقای لاریجانی برگزار شد؛ یکی در رسانه شما و دیگری در صدا و سیما. شما به‌طور طبیعی حساسیت‌ها و خط قرمزهایی که در صدا و سیما وجود دارد را نداشتید و آقای لاریجانی هم به خوبی تفاوت بسترهای انتشار را درک کرده بود. در صدا و سیما، مصاحبه محافظه‌کارانه‌تر بود، در حالی که در رسانه شما، گفت‌وگو جنجالی‌تر و آزادتر انجام شد. اما در عمل، چه تفاوتی ایجاد شد؟ آیا نتایج و تأثیرات این دو مصاحبه واقعاً متفاوت است؟
نباید فراموش کنیم که حتی اگر تعداد نیروها و تجهیزات در صدا و سیما بیشتر باشد، در عمل تفاوت چشمگیری در نحوه تولید برنامه‌ها وجود ندارد. به عنوان مثال، در صدا و سیما برنامه با چند دوربین و تجهیزات پیچیده‌تر ضبط می‌شود، اما در رسانه شما همین فرآیند با تعداد کمتر دوربین و تیم فنی انجام می‌شود. در نهایت، این تفاوت‌ها به اثرگذاری نهایی برنامه ارتباطی ندارد.
در این زمینه، آمارها و مشاهدات نشان می‌دهند که واقعاً تفاوت چشمگیری در اثرگذاری این رسانه‌ها وجود ندارد. اگر نگاهی به نظرسنجی‌های موجود بیندازیم، به‌ویژه در زمان انتخابات یا در پی موضوعات خبری مهمی‌که در یک سال اخیر رخ داده، مشاهده خواهیم کرد که در تمام این موارد، صدا و سیما همچنان مرجعیت خود را حفظ کرده است.
همچنین درباره گسترش سازمان صدا و سیما باید بگویم که ممکن است از نظر شما صدا و سیما به‌طور کلی از نظر ابعاد و قدرت اثرگذاری ضعیف‌تر شده باشد، اما باید توجه کنید که بخش عمده‌ای از نیروهای صدا و سیما در شبکه‌های استانی مشغول به کار هستند. وقتی شما به ارزیابی صدا و سیما می‌پردازید، این شبکه‌های استانی را در نظر نمی‌گیرید. بسیاری از این شبکه‌ها برنامه‌های خوبی تولید می‌کنند و در انتخابات مجلس، این توانمندی‌ها به وضوح به نمایش گذاشته شد. مناظره‌های نامزدهای انتخابات مجلس که برای اولین بار در صدا و سیما برگزار شد، نمونه‌ای از این توانمندی‌ها بود که در استان‌ها به‌طور حرفه‌ای تولید شد.
در واقع، مقیاس‌ها و نتایج این دو رسانه آن‌قدر تفاوت ندارد که بخواهیم یکی را برتر از دیگری بدانیم. برای مثال، برنامه‌ای که در صدا و سیما دو یا سه درصد بیننده دارد، این درصد، بیشتر از تیراژ کل بسیاری از روزنامه‌ها و برنامه‌های کم مخاطب ماست. این اعداد بزرگ و مقایسه‌های این‌چنینی نشان می‌دهند که در بسیاری از موارد، مخاطب و اثرگذاری صدا و سیما هنوز بسیار بیشتر از بسیاری از رسانه‌ها است.
در پایان، باید بگویم که اینطور نیست که صدا و سیما عرصه را واگذار کرده باشد. به‌ویژه در حوزه خبر، علی‌رغم چالش‌هایی که وجود دارد و حضور رقبای جدیدی مانند شبکه‌های اجتماعی، صدا و سیما هنوز مرجعیت خود را حفظ کرده است. در تمام موضوعات خبری مهم، همچنان این سازمان است که پیش‌رو و مرجع اطلاع‌رسانی است
* آقای لاسجردی، اگر ملاحظاتی دارید، بفرمایید. در غیر این صورت، تنها یک سوال از شما دارم. در جام جم، ما معمولاً به یک راهبرد و راهکار مشخص می‌رسیم. به نظر شما، مهم‌ترین راهکار برای افزایش بهره‌وری سازمان و قدرت نفوذ آن چیست؟ یا به تعبیر شما، "قدرت اغنای سازمان" را چگونه می‌توان افزایش داد؟ امروز به نظر شما باید چه اقداماتی صورت گیرد؟ پاسخ کوتاه شما را می‌پذیریم.
لاسجردی: اجازه دهید اینطور پاسخ دهم. ما هم خط قرمزهایی در گفت‌وگو با آقای لاریجانی داشتیم که آقای مفتاح هم به آن اشاره کردند. این هنر گوینده است که بداند کجا و چه حرفی را باید بزند. واکنش‌ها و تأثیرات آن نیز مشخص است. نکته دوم اینکه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که ابزارهای شهودی نقش مهمی دارند. برای مثال، وقتی که صحبت‌های آقای لاریجانی در توییتر منتشر شد، یا در اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی دیگر، این ابزارها برای انتشار و ایجاد واکنش سریع، بسیار مؤثر هستند.
اما نکته‌ای که مهم است این است که نمی‌توانیم بگوییم صدا و سیما عرصه را واگذار کرده است. شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای نوین وارد جامعه شده‌اند و طبیعی است که توجه بسیاری را جلب می‌کنند. در جامعه ایرانی، به ویژه در حوزه‌های مختلف، به‌ویژه سریال‌ها، آمارها نشان می‌دهند که تغییرات قابل‌توجهی در الگوهای مصرف رسانه‌ها ایجاد شده است. اما این به این معنا نیست که صدا و سیما در موقعیت ضعیفی قرار دارد. متأسفانه، صدا و سیما باید خیلی زودتر این موضوعات را شناسایی و برنامه‌ریزی می‌کرد. در حقیقت، ما باید سال‌ها پیش از ظهور شبکه‌های اجتماعی، استراتژی‌های لازم را طراحی می‌کردیم و به آنها واکنش نشان می‌دادیم.
اما من خوشحالم که در نهایت، صدا و سیما هنوز جایگاه خود را در بسیاری از بخش‌ها حفظ کرده است. به‌ویژه در زمان مناظرات انتخاباتی، اگر بگوییم که هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز در حد ایده‌آل است، اشتباه است. اگر یک رسانه در مقیاس بزرگ به این مسائل توجه نکند و هیچ اقدامی انجام ندهد، به تدریج با کاهش تأثیرگذاری روبه‌رو خواهد شد.
اگر کسی بپرسد که صدا و سیما در مشارکت عمومی چه اقدامی انجام داده است، باید پاسخ دهد که در کنار مناظرات و برنامه‌های انتخاباتی، این سازمان توانسته است اثرات ملموسی در افزایش مشارکت داشته باشد. اگر بخواهیم رقم دقیقی بزنیم، شاید بتوان گفت که در برخی موارد، درصد اثرگذاری مثبت در مشارکت انتخاباتی حتی به سه درصد هم رسیده است. این رقمی است که نباید آن را نادیده گرفت.
مفتاح: سوال من این است که در کشور، غیر از صدا و سیما، کدام رسانه در این زمینه کار کرده است؟ من خودم به عنوان صاحب رسانه می‌توانم بگویم که در انتخابات، رسانه‌ام نقش عمده‌ای در مشارکت ایفا کرده است.
لاسجردی: در انتخابات گذشته، هیچ رسانه‌ای به اندازه صدا و سیما در این زمینه کار نکرد. مسئله مشارکت در انتخابات به‌ویژه در رقابت‌های انتخاباتی، به‌طور چشمگیری توسط صدا و سیما شکل گرفت. هیچ رسانه‌ای نتوانست به اندازه صدا و سیما تولید محتوا و تولید ادبیات کند. حتی در مواقعی که زمان محدود بود، فشردگی برنامه‌ها و مداخله صدا و سیما در تنظیم فضای رقابتی انتخابات، نقش اساسی ایفا کرد. اگر بخواهیم به‌طور واضح بگویم، در این زمینه، هیچ رسانه‌ای نتواست به اندازه صدا و سیما اثرگذار باشد.

مفتاح: با این حال، من هم‌نظر هستم که صدا و سیما در حوزه فضای مجازی باید بازنگری و تلاش بیشتری داشته باشد. به‌ویژه به‌عنوان کسی که سال‌ها در فضای مجازی فعالیت کرده‌ام، باید بگویم که صدا و سیما در این بخش هنوز نیاز به توجه و تغییرات جدی دارد. اما این نکته نافی تلاش‌های خوب و نسبی است که در سازمان صدا و سیما در حال انجام است.

امتیاز شما