امروز شنبه  ۳ آذر ۱۴۰۳
در گفت‌وگوی ویژه شبکه العالم تشریح شد:
در گفت‌وگوی ویژه شبکه العالم تشریح شد:

روایتی از فرمانده شهید یگان رضوان حزب‌الله لبنان از زبان دخترش

مشاهده ۱۵۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۱- ۱۱:۰۴
تعداد بازدید:153

فرزند فرمانده یگان رضوان حزب‌الله، گوشه‌هایی از ویژگی‌های شخصیتی و زندگینامه پدر شهید خود را بازگو و خاطرنشان کرد: پدرم فعالیت جهادی خود را در ۱۹ سالگی همزمان با حملات تجاوزکارانه رژیم اسرائیل به بیروت آغاز کرد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، «زینب عقیل» فرزند فرمانده مجاهد شهید مقاومت «ابراهیم عقیل» در گفت‌وگوی ویژه با برنامه «ضیف و حوار» شبکه خبری العالم، ویژگی‌های شخصیتی و زندگینامه پدر شهید خود و وصیت‌نامه‌ای را که هنگام شهادت آن را به سید شهید مقاومت «حسن نصرالله» داده بود، شرح کرد.

ابراهیم عقیل ملقب به «تحسین» فرمانده نظامی‌که در حمله ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت به شهادت رسید، فرمانده نیروهای ویژه حزب‌الله لبنان موسوم به یگان رضوان بود.

فرزند این فرمانده مجاهد شهید مقاومت در مورد پدرش این‌چنین عنوان کرد: وی در یک محله پرجمعیت در بیروت به‌دنیا آمد، در حالی که پرسش‌های بسیاری در مورد اوضاع به‌ویژه پیروان اهل بیت علیهم السلام در لبنان، در سر داشت... پدرم هنگامی‌که ۱۲ سال داشت، شروع به خواندن کتاب‌های شهید محمد باقر صدر کرد و تحت تاثیر سخنرانی‌های مکتوب او قرار گرفت و تا قبل از اشغالگری لبنان توسط رژیم صهیونیستی، با تلاش بسیار و حضور در مساجد برای یافتن پاسخ سوالاتی از جمله چگونگی ایجاد تغییرات اجتماعی در جامعه آن روز لبنان و تغییر واقعیت حاضر به واقعیتی بهتر در آن شرایط تلاش کرد.

زینب عقیل در ادامه توضیح داد: پدرم مجاهد شهید مقاومت لبنان «ابراهیم عقیل» تقریباً در ۱۹ سالگی با دوستانش جنبش جهاد اسلامی را تاسیس کرد تا در سایه آن بتوانند شرایط آن زمان و به‌خصوص وضعیت اجتماعی شیعیان را که به دلیل جنگ‌های داخلی آن روزگار با چالش‌های سختی روبه‌رو بودند، بهبود ببخشند.

دختر فرمانده شهید لبنانی خاطرنشان کرد: پدرم فعالیت جهادی خود را در ۱۹ سالگی همزمان با حملات تجاوزکارانه رژیم اسرائیل به بیروت و در حالی آغاز کرد که در آن زمان متاهل بود و در ۲۰ سالگی صاحب فرزند دختر (زینب) شد..

زینب دختر بزرگتر خانواده از میان ۹ دختر دیگر است و ۴۰ سال عمر شریف خود را در کار با جنبش حزب‌الله لبنان سپری کرده است.

زینب عقیل در ادامه با اشاره به حضور کمرنگ پدر در کنار خانواده به دلیل مشغولیت در دوره‌ها و آموزش‌های جنبش مقاومت گفت: اما او همواره می‌کوشید تا دوست و همراه خوبی برای دخترانش باشد و ستون‌های روابط خانواده را با هم محکم نگه دارند و نقش پدری خود را به بهترین وجه ایفا کند... او بهترین مربی بود و دوست داشت که یک اصلاح‌کننده و مبلغ خوب باشد.

زینب در مورد دریافت خبر شهادت پدرش می‌گوید: از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» و حملات رژیم صهیونیستی که تعداد شهدا در آن دوره زیاد بود و پس از شهادت حاج محسن شکر پدرم را ملاقات کردم و این اولین باری بود که او را در آن حالت خستگی و بی‌خوابی می‌دیدم... بعد از هدف قرار گرفتن پدرم و شنیدن صدای انفجار موشک به خودم گفتم او اکنون آرامش یافت...

پدرم در زمان حیاتش اشک می‌ریخت و در برابر خدا سجده و از درگاه او آرزوی شهادت می‌کرد چرا که شهادت را کسب مدالی برای دستاوردهای خود می‌دانست... پدرم مصداق این آیه شریفه قرآن بود که می‌فرماید: «ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَد جَمَعُواْ لَکُم فٱخشَوهُم فَزَادهُم إِیمَنا»، یعنی او بر این امر کاملا واقف بود که جنگ با دشمن یک نبرد مساوی و امتیاز گرفتن صرف نیست و اگر جایی هم خسارت و ضرری باشد به این معنی نیست که ما دشمنان را درهم نخواهیم کوبید و معتقد بود مادامی‌که به فرمان الهی عمل کنیم در نهایت پیروز میدان خواهیم بود.

زینب عقیل در آخر این‌گونه روایت خود از پدرش را به پایان برد و گفت: زمانی که فواد شکر فرمانده ارشد حزب‌الله به شهادت رسید در کنار پدرم بودم از او پرسیدم اگر خداوند آن طور که شما آرزو دارید شهادت را نصیب فرماندهان مقاومت کند، آن وقت مسیر مقاومت چه خواهد شد که پدرم در آن لحظه من گفت: «حرکت در مسیر مقاومت بر شخص و فردیت افراد متوقف نمی‌شود و خداوند جهانیان مسئولیت امر را بر عهده دارد.»

امتیاز شما