امروز جمعه  ۲ آذر ۱۴۰۳
در آیین رونمایی مطرح شد؛
در آیین رونمایی مطرح شد؛

«هزار نقل ناگفته» غبارروبی از نمایش‌های ایرانی است/بازگشت به هویت

مشاهده ۲۳۸
۱۴۰۳/۰۶/۲۰- ۰۹:۳۶
تعداد بازدید:238

نمایش رادیویی «هزار نقل ناگفته» با داستانی که در یک قهوه خانه روایت می‌شود و ارجاعی به گونه‌های نمایش سنتی ایرانی دارد در خبرگزاری مهر رونمایی شد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، «هزار نقل ناگفته» مجالی است بر احیای سنت‌های نمایشی ایرانی که تقریباً به فراموشی سپرده شده اند؛ این جدی ترین تعریف و رویکردی است که عوامل این نمایش از نویسنده و کارگردان تا بازیگران بر آن تاکید دارند.

«هزار نقل ناگفته» نمایش رادیویی به کارگردانی محمد آقامحمدی و تهیه کنندگی ژاله محمدعلی است که این روزها از رادیو نمایش پخش می‌شود و به دلیل اهمیت پرداخت این اثر به گونه‌های نمایشی ایرانی که بسیاری از آنها دیگر از دست رفته اند، به آن پرداختیم.

در نشستی که به همین بهانه در خبرگزاری مهر برگزار شد، محسن سوهانی مدیر رادیو نمایش و جمعی از عوامل این نمایش رادیویی حضور پیدا کردند و درباره اثر به گفت‌وگو پرداختند. همچنین با حضور بازیگران این مجموعه از جمله بهرام ابراهیمی، حمید یزدانی ابیانه، معصومه عزیزمحمدی و … بخشی از این نمایش رادیویی در خبرگزاری مهر اجرا و از این اثر رونمایی شد.

از دیگر حاضران در آئین رونمایی این نمایش رادیویی می‌توان به حسین تفنگدار و جعفر غلامپور نویسنده، شهلا دباغی سرپرست نویسندگان، کرامت رودساز و عباس توفیقی بازیگر و علی جباری نوازنده کمانچه اشاره کرد.

مجموع گفت‌وگو با حاضران در این نشست را در زیر می‌خوانید:

*آقای سوهانی چه نیازی احساس شد که رادیو نمایش حامی ساخت آثاری چون «هزار نقل ناگفته» باشد که سختی بسیاری هم در تحقیق و اجرایی کردن ایده‌های آن وجود دارد؟

محسن سوهانی: ماحصل کار هنرمندان درجه یک رادیو نمایش در چند وقت اخیر اثری به نام «هزار نقل ناگفته» شده است، کاری که یک ویژگی منحصر به فرد دارد و محور اصلی آن هویت و فرهنگ ایرانی است. این مساله مهم است که چرا باید در این روزگار هویت برای ما مساله مهمی‌باشد؟ نگاهی بیندازیم به کشورهای در حال توسعه در همین پیرامون خود مثل قطر یا کره جنوبی در جنوب شرق آسیا و می‌فهمیم که به شدت روی مقوله دیپلماسی عمومی‌کار می‌کنند که با هویت، فرهنگ و … در ارتباط است. اگر به سیر تاریخ خود نگاه کنیم در دوره قاجار از قطار تمدن جا ماندیم. فرهنگ ما متوازن نشد و توسعه و عناصر تمدنی پیش نرفت. برخی عناصر مثل قهوه خانه‌ها هستند که مصادیقی از این هویت هستند. بسیاری از اندیشمندان سپهر عمومی مثل هابرماس روی چنین مفاهیمی تاکید دارند و قهوه خانه را رسانه تمام عیار می‌دانند. یکی دیگر از مقولاتی که این روزها بسیار درباره آن صحبت می‌شود «بازی وارسازی» است. اینکه تمام مقولات جدی را تبدیل به آموزش کنیم. تئاتر کاربردی یکی از ویژگی‌های اصلی اش بحث آموزش است. همه این‌ها در قهوه خانه‌ها بوده است مثلاً ترنابازی فقط بازی نیست و پشت آن نوعی فلسفه وجود دارد.

قهوه خانه‌ها همچنین پایگاهی برای رد و بدل شدن اخبار بوده است. پس یک رسانه تمام عیار بوده اند و در دوره صفوی جایگاه ویژه ای داشته اند که جای ادیبان و فرزانگان بوده است. دوستان رادیو نمایش این عنصر جالب فرهنگی را برای نقل داستان‌هایی انتخاب کرده اند که همه برآمده از دل آن بازی‌ها، فرهنگ‌ها و سنت هاست. این برای نسل جوان هم خیلی اهمیت دارد که ما به این ترتیب به مقوله هویتی فرهنگ خود بپردازیم. ما در شرایطی هستیم که می‌توان برای آن تعبیر جنگ جهانی هویت را به کار برد یعنی کشورهایی که دنبال قدرت به معنای نوین هستند روی معنای هویت کار می‌کنند و روی تضعیف هویت دیگر کشورها وقت می‌گذارند. اگر در این جنگ یک جوان ایرانی این سوال را بپرسد که من ایرانی هستم و چه اهمیتی دارد ما قافیه را باخته ایم. آثاری مثل «هزار نقل ناگفته» دقیقاً در پی پاسخ به این پرسش است که ایرانی بودن چه ارزشی دارد؟ امیدوارم این اثر مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. البته همین ابتدای کار بازخوردهایی که گرفته ایم بسیار خوب است.

*آقای آقامحمدی به عنوان کارگردان هم توضیحات خود را درباره این پروژه بفرمائید و اینکه این نمایش به چه گونه‌هایی می‌پردازد؟

محمد آقامحمدی بازیگر و کارگردان: من یک سال پیش طرحی داشتم که به رادیو ارائه کردم و یک روز مدیر رادیو نمایش زنگ زد که الان وقتش است. قصه این مجموعه در یک قهوه خانه می‌گذرد. داستان مرشدی که سال‌ها در این قهوه خانه نقل می‌گفته و تماشاگرانی داشته و بعد دختر و دامادش را در یک حادثه از دست می‌دهد، بعد از مدتی هم همسرش را هم از دست می‌دهد. یاسمن نوه او تصمیم می‌گیرد برای احیای قهوه خانه و همچنین وضعیت روحی پدربزرگش این قهوه خانه را به یک سفره خانه تبدیل کند. قهوه خانه به سفره خانه تبدیل می‌شود و هر بار با یک اتفاق جدید رو به رو می‌شویم. دکتر سوهانی خیلی در زمینه ساخت این اثر به ما کمک کرد. من خیلی به نمایش‌های ایرانی علاقه دارم. قصد ما این بود که تمام سنت‌های نمایشی تقریباً فراموش شده را از دل تاریخ ادبیات نمایشی انتخاب کنیم و به آن رنگ داده و احیا کنیم. طبیعتاً ما قالب‌هایی در تاریخ نمایش داریم که روی آنها چندان کار نشده مثل نوروزخوانی، قاشق زنی و ….

حمید یزدانی ابیانه بازیگر: این نمایش یک نوع فرهنگ‌سازی است. اینها گنجینه‌هایی است که از دیرباز در جعبه فرهنگی ما بوده است مثل بقال بازی و کم کم فراموش شده است. خیلی از اینها اگر در قالب قصه بیاید و به جامعه منتقل شود بسیار جذاب می‌شود.

*فکر می‌کنم بخش نویسنگی این مجموعه هم بسیار سخت باشد چون قرار است آنطور که گفته شد این بازی‌های نمایشی را از دل تاریخ بیرون بکشید.

شهلا دباغی سرپرست نویسندگان: آقای آقامحمدی با من تماس گرفتند، پیشنهادی داشتند درباره نمایشی که در یک قهوه خانه می‌گذرد. ما طی سال‌ها کار دیگر متوجه می‌شویم که چه کسی می‌تواند در چه حوزه‌ای بنویسند. من هم سراغ حسین تفنگدار و جعفر غلامپور رفتم که اگر این ۲ نویسنده کار نمی‌کردند نویسنده دیگری در این حوزه نداشتیم. داستان یک قهوه خانه ما را به سمت داستان‌های ایرانی سوق می‌داد و آقای تفنگدار نیز سال‌ها در حوزه نمایش‌های ایرانی تحقیق کرده بود. قرار بود مخاطب رگه‌هایی از نمایش‌های ایرانی را بشنود و در هر قسمت یکی از این آئین‌های نمایشی توضیح داده شود. این کار بسیار پرزحمت بود. من بیشتر ممکن است روی تنظیم رادیویی یا خط مشی‌هایی که نیاز است در آن لحاظ شود ورود کنم یا حضور داشته باشم اما زحمت عمده روی دوش نویسنده‌هاست. این کار همدلی و همراهی یک تیم را می‌طلبد.

*آقای ابراهیمی‌شما به عنوان بازیگری که سال هاست در حوزه تئاتر و نمایش‌های ایرانی فعالیت دارید چقدر متن کار را پسندیدید و چقدر می‌توان گفت همچنان چالش تازه ای برایتان بود؟

بهرام ابراهیمی‌بازیگر: من افتخار شاگردی بهرام بیضایی را دارم که اساس کار او نمایش در شرق و بعد نمایش در ایران بود. من تا قبل از او فکر می‌کردم نمایش فقط همین فعالیتی است که به اصطلاح به عنوان تئاتر روشنفکری کار می‌کنیم و در کار او یاد گرفتم که بسیار اشکال نمایشی مغفول در تاریخ ادبیات نمایشی ایران وجود دارد. الان تیمی‌پیدا شده و دارد این گونه‌ها را احیا می‌کند. این قابل احترام است و من هر وقت فرصت کنم با این تیم کار می‌کنم. تیمی‌که کارگردان دستچین کرده است و همه از درجه یک‌های این حوزه و از تیزهوشان بازیگری هستند. امیدوارم همه زحماتی که کشیده می‌شود از حمایت‌های دکتر سوهانی تا خبرگزاری مهر بازخوردی داشته باشد. ما این زحمات را می‌کشیم تا وقتی مخاطب به شنیدن نمایش «هزار نقل ناگفته» رسید، نگوید حالا برویم ببینیم فوتبال استقلال و پرسپولیس چه کرده اند و شبکه را تغییر دهد. اینکه روی همان موج ۱۰۷ و نیم نگه دارند و ارز آن رد نشوند، می‌فهمیم کار ما نتیجه داده است. ژاله محمدعلی به عنوان تهیه کننده بسیار کار پر زحمتی دارد. من به عنوان بازیگر می‌گویم تپق متعلق به بازیگر است اما از طرفی هم تهیه کننده باید آن را درست کند که کار سختی است. ما همه بازیگران خوبی هستیم و اصلاً تعارفی در این زمینه ندارم. به قول استاد سمندریان شکسته نفسی هم بلد نیستم. اما امیدوارم این زحماتی که کشیده می‌شود نتیجه خوبی برای مخاطب رادیو نمایش باشد.

*آقای تفنگدار از روند نویسندگی این مجموعه رادیویی بگویید که اشاره شد با تحقیقات مفصلی هم مواجه بوده اید؟

حسین تفنگدار نویسنده: با ما تماس گرفتند و گفتند دوست عزیزمان آقای آقامحمدی ایده‌ای درباره یک قهوه خانه و اتفاقاتی که در آن می‌گذرد، دارد. من و جعفر غلامپور عزیز دیدیم این بستر مناسبی است که به یک آرزوی دیرینه برسیم و نمونه‌ای اجرایی از شیوه‌های نمایش ایرانی داشته باشیم. ما نقالی مرشد را گسترده‌تر کردیم و فکر کردیم می‌توانیم مجالس ایرانی اعم از شبیه خوانی، تقلید و … را بنویسیم. لوطی و انتر، معرکه پهلوانی، تخت حوضی، شبیه خوانی، سیاوش خوانی، خیمه شب بازی از جمله اینها بود. از جمله مواردی که در این کار نوشتیم یکی مجلس بقال بازی بود که در خدمت بهرام ابراهیمی‌بودیم و او نقش ناصرالدین شاه را بازی می‌کرد. ما می‌دانیم که از بقال بازی چیزی نداریم و از بین رفته است و تنها بعضی از استادان مثل اکبر رادی مجالسی از بقال بازی نوشته اند.

*اینجا احیای این گونه‌های نمایشی را با شیوه‌های مختلف می‌بینیم؟

تفنگدار: ما بیش از ۲۰ مجلس را نوشته ایم. البته تعداد اینها بسیار زیاد است، نمایش‌های ایرانی اینقدر گسترده و شگفت انگیز است که نمی دانم چقدر می‌توان در این باره نوشت اما در طول یکی دو سال به راحتی هر شب می‌توان یکی از این نمایش‌ها را نوشت. اینها نمایش ملی و میراث فرهنگی ماست. بدیهی است که در دل شیوه‌های نمایشی ایرانی سنت‌ها، آداب و فرهنگ ایرانی هم به صورت مستتر قرار دارد. نگارش این نمایش‌ها، علی رغم ظاهر ساده ای که دارد، بسیار سخت است.

*آقای غلامپور شما هم به عنوان دیگر نویسنده این مجموعه بفرمائید که از چه منابعی برای این نمایش‌ها استفاده شده است؟

جعفر غلامپور نویسنده: مرجع من حسین تفنگدار است. من روزهای اول به این فکر می‌کردم که چند قسمت بنویسم و بعد عذرخواهی کنم اما در کنار این تیم از کارگردان تا سرپرست نویسندگان و دغدغه حسین تفنگدار که ایجاد دانشنامه شنیداری نمایش‌های ایرانی بود، باعث شد بمانم. کاری که من به عنوان دیالوگ نویس انجام می‌دهم براساس تحقیقی روزانه است. مثلاً اگر کار براساس تورناست می‌روم نمایشنامه‌های این حوزه مثل نمایشنامه «آسیدکاظم» را می‌خوانم. من هر روز این تحقیق را دارم که به علاوه تحقیقی می‌شود که حسین تفنگدار پیش از این انجام داده است.

نکته اساسی در این کار همین روتین بودن است که باید با زبان و لحن خاصی بتوانید این دیالوگ‌ها را بنویسید. منابع دیداری و شنیداری در این حوزه بسیار کم است. سیاه بازی فقط از مرحوم سعدی افشار وجود دارد و اثری از بسیاری حوزه‌های دیگر نیست. اینها بیشتر شفاهی بوده و حتی به صورت مکتوب هم برخی گونه‌های نمایشی ثبت نشده است و از این حیث خود این مجموعه رادیویی می‌تواند به عنوان منبع باشد. همچنین نقل‌های سیدحسن روشن ضمیر، مرشد ولی الله ترابی از دیگر منابع ما بودند.

تفنگدار: این دردناک است که ما اگر بخواهیم درباره شکسپیر کار کنیم بسیار دستمان در استفاده از منابع مختلف بازتر است تا اینکه بخواهیم درباره بقال بازی و آثار ایرانی کار کنیم.

*آقای یزدانی شما هم از بازی در این پروژه بفرمائید و اینکه برای شما چه ویژگی‌هایی داشت؟

حمید یزدانی ابیانه: برای خود من چند ویژگی برای کار در رادیو نمایش وجود دارد؛ اولین فاکتور این است که گروه چه کسی است. اینجا هم تهیه کننده و کارگردان حرفه‌ای از دلایل حضورم بودند و نویسندگانی که بلد هستند رادیویی بنویسند. اینکه خود ما دیالوگ و متن را بفهمیم و بازی کنیم یکی از نقاط قوت این مجموعه است. متن‌ها و دیالوگ‌ها کاملاً قابل فهم هستند.

عباس توفیقی بازیگر: این نمایش به نظرم پیشانی رادیو است. رادیو متأسفانه مدتی است بسیار ضعیف شد و با آمدن آقای سوهانی قوت گرفت. در این نمایش همه حرفه‌ای و با قوت کار کردند.

معصومه عزیزمحمدی بازیگر: به نظرم کاری که دوستان و نویسندگان انجام دادند نوعی غبارروبی از نمایش‌های ایرانی است. اینجا لازم است از جعفر جودتی صدابردار این مجموعه هم یادی کنیم که به تازگی درگذشت.

سوهانی: این نکته را لازم است بگویم که ما نامه‌ای دادیم تا جعفر جودتی صدابردار این مجموعه به عنوان شهید خدمت در نظر گرفته شود چون او در حال کار از دنیا رفت. آقای جودتی پای میز صدا و حین پخش زنده برایشان اتفاقی رخ داد که در نهایت ما ایشان را از دست دادیم. امیدوارم با این درخواست ما موافقت شود و این قانون شامل حال همکاران در صداوسیما و فعالان و هنرمندان بشود.

کرامت رودساز بازیگر: من بازیگر هستم و تمام عمرم بازی کرده ام، امیدوار هم هستم که روی صحنه تئاتر از دنیا بروم. ما در این کار گونه‌های نمایش ایرانی را داریم که برخی منسوخ شده و فراموش شده است. برخی را هیچ‌کس نمی‌شناسد. من چند روز پیش مطلبی را می‌خواندم که در زمان نظامی، باربد ۳۶۵ لحن موسیقی را برای ۳۶۵ روز سال داشته است. ما در هنرهای نمایشی هم در طول تاریخ کهن خود برای هر روز آئین‌ها و اتفاقات و گونه‌هایی داشته ایم که فراموش شده است. شاید ما با این مجموعه بتوانیم تلنگری بزنیم و سعی داریم این دریای عظیم آثاری را که پیش از این در طول سال‌های مختلف اجرا شده است پیدا کرده و گلچین کنیم. دوستان نویسنده، این عناوین را پیدا کرده و ما هم با زبان الکن خود اینها را شنیداری کنیم. البته ما بیشتر می‌گوئیم دیداری چون مدیوم رادیو خیلی بیشتر به سینما نزدیک است و با افکت و صداها و فضاسازی مختلف متن را برای بیننده دیداری می‌کند. سعی ما بر این است که برای قشر جوان فضایی را یادآوری کنیم و حتی به آنها که می‌پرسند مگر هنوز رادیو زنده است؟ نشان دهیم رادیو وجود دارد و هرروز هم پویاتر می‌شود به ویژه از طریق رادیو نمایش که بیشترین مخاطب را دارد.

گاهی واژگان این نمایش‌ها اینقدر زیباست که حتی به گوش ما هم نخورده است. ما بقال بازی را کار کردیم؛ اینقدر واژگان عجیب بود که من هر از گاهی نویسنده را صدا می‌کردم و می‌پرسیدم فلان واژه چطور باید ادا شود. از آقای سوهانی ممنونم که از این کار حمایت کردند. شاید تئاتر ما که باید از چنین آثاری حمایت کند این همراهی را نداشته باشد. حتی تئاتر آئینی و سنتی که مرجع برگزاری نمایش‌های ایرانی است از این آثار حمایتی ندارد. این را بگویم ما در رادیو بسیار کار می‌کنیم و اندک می‌ستانیم و باید جریانی به‌وجود بیاید که پاسخگوی این زحمت و کار روزانه باشد.

معصومه عزیزمحمدی: اینجا دوست دارم از خانم نرگس موسی پور افکتور حرفه‌ای کار هم یاد کنم. اگر افکت نباشد فضا تک بعدی می‌شود. همچنین به توانمندی علی جباری ملقب به علی کمانچه اشاره کنم چون نمایش‌های ایرانی با موسیقی پیوند خورده است و بدون موسیقی معنا ندارد.

ژاله محمدعلی تهیه کننده: ما تصمیم داریم حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ قسمت کار کنیم. یکی از ویژگی‌های این کار این است که همه تیم با یک زنجیر به همه وصل هستند و هر یک از این اعضا نباشند این کار پیش نمی‌رود. یک جمله کلیشه‌ای از ۲۹ سال پیش که وارد این کار شدم وجود دارد که همیشه می‌گوئیم، امیدواریم حاصل تلاش ما مورد پسند مخاطب باشد و امیدوارم این چنین شود.


امتیاز شما