تصویر محمدعلی صمدی اگرچه تصویری آشنا برای تماشاگران تلویزیون، بیش از آن، آشنا برای محققان و علاقهمندان تاریخ مقاومت و بهویژه در حوزه مطالعات تخصصی دفاعمقدس است. شاید همزمانی تولد او با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ عاملی بود تا بهزودی وارد میدان پژوهشگری و جستوجو در منابع جنگ و ادبیات دفاعمقدس شود و سیره شهدا و تاریخنگاری تحولات نظامیپساز انقلاب کشورمان را در کسوت روزنامهنگاری و نویسندگی دنبال کند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، حضور صمدی بهعنوان نماینده یکی از خبرگزاریهای مطرح ایران در لبنان این فرصت را برایش فراهم کرد که سالها درباره حزبالله لبنان و جریان مقاومت نیز مطالعه کند و دانش و تجربه بسیاری از این حضور بیاندوزد. محمدعلی صمدی اکنون علاوهبر مدیریت گروه حماسه و مقاومت شبکه یک سیما، دبیری کارگروه دفاعمقدس ستاد تحول سازمان را عهدهدار است و نگارش کتابهای دفاعمقدسی «داس و شمشیر» ، «او یک ملت بود» و «تکرار یک تنهایی» و نویسندگی و کارگردانی برنامههای تلویزیونی «نگاتیو» ، «رادیو اروند» و... را هم در کارنامه دارد. با او درباره مأموریتهای کارگروه دفاعمقدس گفتوگو کردیم.
همه ما ذهنیتی درباره رسالت رسانه در قبال تاریخ دفاعمقدس داریم. از نگاه شما کارکرد رسانه ملی در بازخوانی اهداف نظام در هشت سال جنگتحمیلی چگونه تعریف میشود؟
جنگ هشتساله ایران و رژیم بعثی صدام، طولانیترین و نخستین تجربه نظامی ملی کشورمان طی 200 سال گذشته با نتیجه موفق، پیروزمند و البته طولانیترین در نوع خودش است. تمام سرمایه روش رزم بومی این کشور طی هشت سال کسب شد و بهعنوان تجربه در تاریخ ماندگار شد. به همین خاطر، اینگونه تجارب اهمیت بسیاری دارد، برای ملتها ارزشمند است و نمایانگر تجربه دفاعی آنهاست. این تجارب با هدف حفظ روحیه دفاعی کشور زنده نگه داشته میشود؛ بهخصوص در کشوری چون ایران که در وضعیت ژئواستراتژیک خاصی قرار دارد و دائماً از سوی کشورهای متخاصم تهدید میشود. گرفتاری عمده کشورها، مقابله با متخاصمان مجاور خودشان است؛ اما کشور ما علاوهبر آن، متخاصمان و رقبای بینالمللی هم دارد که مطامع فرااقیانوسی دارند و دستاندازیهای بینالمللی آنها در ایران سابقه چندصدساله دارد. کشوری که چندین بار در 200 سال گذشته اشغال شده و هزاران کیلومتر مربع از جغرافیای خودش را از دست داده است که اگر اکنون در قلمروی ملی ما بودند، تفاوت جدی در سرنوشت تمامی ملت ایران ایجاد میکردند.
از این منظر، کارکرد رسانه ملی در بازخوانی اهداف نظام در هشت سال جنگتحمیلی و معرفی مفاخر و قهرمانان آن نیز قابلتعریف است و اهمیت پیدا میکند.
بااینکه کتابها و پژوهشهای بسیاری دراینباره نگاشته شده، تاریخ جنگ آنقدر پرحادثه و مشحون از ظرایف و پیچیدگیهای خاص است که همیشه حرفی برای گفتن از آن وجود دارد. اکنون چقدر از جنگ گفتهایم و چه میزان از ناگفتههای جنگ باقی مانده است؟
ما در زمینه ثبت، تبیین و ترویج مسائل مربوط به جنگ در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگیاش تجربه خوب و موفقی داشتیم. کم نگفتیم؛ اما ناگفتههای بسیاری هنوز باقی مانده است. البته منظورم از ناگفتهها، گردآوری و ثبت جزئیات است. بهدلیل مردمیبودن جنگ و درگیری کوچکترین اقشار اجتماع در آن، جزئیات زیادی وجود دارد. تلاش کردیم در سه دهه گذشته هرچه بیشتر وقایع مرتبط با جنگ را ثبت کنیم. از این حیث، از نمونههای موفق دنیاییم؛ بااینحال، هنوز کار زیاد است و تا وضعیت مطلوب فاصله داریم.
در تولید محتوای مرتبط با جنگ تحمیلی، در کدام ژانر و گونه نمایشی یا غیرنمایشی موفقتر عمل کردیم و دستمان پرتر است؟
ما در تولید محتوای ادبی و تاریخ شفاهی و سپس موسیقی حماسی، بهتر از مابقی حوزهها عمل کردیم. پساز آن و بافاصله از دو مورد قبل، در سینما عملکرد بهتری داشتهایم.
انتقادهایی درباره کمتوجهی به اسناد موجود در تولیدات دفاع مقدسی مطرح است؛ درحالیکه اسناد بسیاری ازجمله نامههای عاشقانه شهدا به همسرانشان یا توصیههای اخلاقی در وصیتنامههایشان موضوعات متنوعی را برای تولیدات رسانهای فراهم آورده است. اما گاه میبینیم که این ظرفیت مغفول است. چقدر در این دوره به این ظرفیتها توجه میشود؟
متأسفانه برای خود من هم جای سؤال است که چرا در تولید محتوا به اسناد کمتر توجه میشود. اسناد مهمترین و اصلیترین موارد ثبت تاریخاند و از تاریخ شفاهی مهمتر و قابلاتکاترند؛ اما علاقهای که به روایتهای استانی وجود دارد، بیشتر است. شاید اساساً علاقه عمومی در دنیا به روایتهای داستانی بیشتر است و به داستانگویی خیالپردازانه بیشتر اهمیت میدهند.
ما در طول عمر رسانهای صداوسیما از پیروزی انقلاب به اینسو، آثار نمایشی شاخصی چون بازگشت پرستوها، لیلی با من است، سفر به چزابه، خاک سرخ، در چشم باد، شوق پرواز و... را در حوزه دفاعمقدس ساختهایم، مجموع عملکرد رسانه ملی را پساز پیروزی انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟ صداوسیما بهعنوان مرجع مهم قابلاستناد در حوزه دفاعمقدس چه چالشهایی برای ساخت اثر در این حوزه دارد؟
کار نظامی در همه دنیا سنگین و دشوار است، ضمن آنکه پرریسک است، هم بهلحاظ مالی و هم از حیث اقبال به تولیداتش. عوامل ماهها درگیر این نگرانیاند که نهایتِ کار چه خواهد شد. در ایران هم کار نظامیبهعلت چندپایه بودن نیروهای مسلح (ارتش، سپاه، نیروی انتظامی) که هرکدام روایت خود را دارند و گاهی ممکن است روایت یکدیگر را همپوشانی نکنند، پیچیدگیهای خودش را دارد و کار را دشوارتر میکند.
به دلیل همین مسائل، نهتنها افراد کمتری بهسراغ ساخت کارهای جنگی میروند، که نهادها و سازمانهای مرتبط نیز که پشتیبان اصلی کارهای نمایشی جنگیاند، بهعلت پرخرج بودن، کمتر بهسراغ ساخت میروند. سازمان صداوسیما هم نمونههای خوبی از آثار نمایشی دفاعمقدسی دارد؛ اما بهعلت مشکلاتی که اشاره کردم، معمولاً شاهد تولید پرشمار نیستیم. کمااینکه بهعنوان مثال، سریال عاشورا جزو نمونههای موفق اخیر بود که پخش شد؛ اما پساز آن تاکنون، مجموعه قدرتمندی مانند آن درباره دفاعمقدس روی آنتن نرفته است.
این بحثی است که معمولاً در محافل مختلف از درون تا بیرون سازمان با آن مواجه میشویم؛ آیا در این مسیر با موانع درونسازمانی هم روبهروییم؟
بههرحال، باید در نظر داشت که سریالهای جنگی، آثاری عظیم و پرخرجاند. در برخی مواقع، بهخصوص دهه اول پساز جنگ، مقاومتهای دروننگرشی هم وجود داشته و سلایق شخصی حاکم بوده مبنیبر اینکه مردم از جنگ خسته شدهاند و بهسراغ جنگ نرویم که البته این نگاه بعدتر اصلاح شد. بااینهمه، سازمان بزرگ و پهنپیکری چون صداوسیما که بهیکباره از اواخر دهه 70 توسعه قابلتوجهی پیدا کرد، پشتیبانیهایی نیاز دارد که بتواند با فراغ بال بیشتری بهسمت تولید پروژههای عظیم برود.
شما در برنامه «نگاتیو» بهسراغ بیان مستندگونه و روایت تاریخی مقاطع زمانی مختلف جنگ رفتهاید. چرا ضریب نفوذ مستندهای ما آنطور که باید بالا نیست؟
هرچند بهلحاظ کمیت، گونه مستند از موفقترین تجارب ما در حوزه دفاعمقدس به شمار میرود؛ مستندهای ما عموماً مشکل متن دارند. مستندهایی با متن قوی و سیر داستانی خوب معمولاً موفقاند. معتقدم نوشتن متن برای مستند همانند تولید مقاله ادبی است؛ درحالیکه ما در متن آثار مستند دچار ضعفیم. متن و سناریو بسیار پراهمیت است و کار باید فیلمنامه قوی داشته باشد تا بهلحاظ کیفی هم رشد کند. در کارهای نمایشی شاید بازی خوب و سایر عوامل بتواند تا حدودی ضعف نوشتار را جبران کند؛ اما در مستند اینگونه نیست و اگر متن ضعیف باشد، کار خوب از آب درنمیآید.
«نگاتیو» توفیق خوبی پیدا کرده است. تصاویر تازهای در این مجموعه پخش میشود. محل تأمین این راشها صرفاً آرشیو صداوسیما بوده است؟
«نگاتیو» یک مستند نیست، یک برنامه تلویزیونی و حاصل ذوق شخصی بنده و پرداختن بیپیرایه به یک حماسه ملی است. جذابیت این اثر به سادگی، کوتاه بودن و مستمر بودن آن است و برای مخاطبان جا افتاده است. یکی از سختیهای کار ما نخست، مشکل بودن دسترسی به آرشیو سازمان و دوم، کشف تصاویر از آرشیو سازمان است. البته تلاش زیادی شده تا آرشیو تولیدات دفاعمقدس سروشکل پیدا کند؛ اما هنوز کار دارد. تمام راشهای نمایشدادهشده در «نگاتیو» متعلق به سازمان نیست و مقدار زیادی را از دست افراد و آرشیوهای محلی جمعآوری کردهام و آنطور نبوده که تمام تصاویر از آن آرشیو خودمان بوده باشد.
ساخت «نگاتیو» ادامه پیدا میکند؟
«نگاتیو» را دوماه دیگر با تغییراتی در فرم تولید میکنیم و همزمان با ضبط، روی آنتن میبریم. «مثبت نگاتیو» توالی تاریخی و یک سیر خطی دارد که از ابتدای جنگ به اینسو را مرور میکند. اما در «نگاتیو» نگاه خطی تاریخی نداریم. «مثبت نگاتیو» یک اثر 100قسمتی 50دقیقهای و «نگاتیو» یک برنامه 350قسمتی حدود 10دقیقهای است.
هر زمان صداوسیما همکاری نزدیکتری با مجموعههای تولیدکننده برنامههای دفاعمقدسی داشته، جهش خوبی در این تولیدات رخ داده است. به نظر میرسد عملکرد جزیرهای برای تولیدات در حوزه دفاعمقدس آفتی برای تولید در این حوزه باشد. همکاری با سایر مراکز بیرونی چگونه است؟
احساس میکنم بقیه انجام کار مستقل در موضوع دفاعمقدس را کنار گذاشتهاند و تولیداتشان عمدتاً با همکاری سازمان انجام میشود و تنها سازمان برای این امر اهتمام دارد و مابقی سخت وارد میدان میشوند و ترجیح میدهند بهعلت هزینههایی که کار دارد در حوزههای دیگری سرمایهگذاری کنند.
شما دبیرکارگروه دفاعمقدس ستاد تحول هستید؛ از ضرورتها و اهداف شکلگیری کارگروهتان بگویید. از ابتدای شکلگیری این کارگروه چه اهداف راهبردی تنظیم شده است؟ کدام اهداف، عملیاتی شدهاند؟
در دوره جدید، سند تحول درحال اجراست و سرفصلهای موضوعی و محتوایی دارد که بهمعنای در اولویت قرار گرفتن تولید و پخش است. اولویتهایی که مهم و در سالهای گذشته هم همواره مطرح بودهاند؛ اما به هر علتی، کمرنگ شدهاند و لازم است بهطور ویژه به آنها توجه شود که ازجمله آنها میتوان به حماسه، ایثار و دفاعمقدس اشاره کرد.
مهمترین مأموریت کارگروههای تحولی بازیابی میراث سازمان و همه آن چیزی است که تاکنون تولید و پخش شده و سرمایه سازمان و هنوز قابلاستفاده است. استخراج، ساماندهی و بهروزرسانی باتوجهبه ویژگیهای فنی جدید و البته در کنار آن، تولید محتوای جدید، وظیفه مهم کارگروههاست.
کار مهم دیگری که در همین راستا انجام میدهیم، نظارت بر تولیدات، ارتقای سطح تولیدات و نزدیک کردن آنها به حقایق تاریخی و مفهومی حوزه مقاومت و ایثار در طرحهایی است که به ما ارجاع میشود. بناست تا مقطع تولید و حین تولید هم پای کار باشیم و در کنار تیم تولید بمانیم. تاکنون در مرحله تولید متن مشارکت داشتهایم.
برنامههای «حماسهخوان»، «راویان»، چند مستند و چند مجموعه نمایشی که نظارت محتوایی بر آنها داشتهایم ازجمله اقداماتی بوده که انجام شدهاند و از فیلتر کارگروه عبور کردهاند. بهعبارتی، باید تأکید کنم رسالت اصلی ما در کارگروه غنیسازی و کمک به ارتقای محتوایی برنامههاست. ساخت فصل جدید «حماسهخوان»، فصل دوم برنامه «راویان » و برنامه تلویزیونی جدید «جبهه» - که مراحل پیشتولید را میگذراند - در حوزه حماسه و دفاعمقدس در دست انجاماند.
باتوجهبه احیای این گروه پساز یک دوره فترت، شنیدن از فعالیتها و اقدامات گروه حماسه شبکه یک هم باید جالب باشد.
مشخصترین کار گروه حماسه و ایثار در مدت اخیر، «حماسهخوان» بوده که فصل جدید آن در مرحله تولید قرار دارد. این گروه که به گروه حماسه و دفاع و بعد گروه جهاد و بعد گروه جنگ معروف بود و سابقهای 30ساله دارد، 13 سال قبل تعطیل شد که در این دوره شاهد احیای دوباره این گروه بودیم. اقدامیکه از مصادیق بارز در اولویت قرار دادن حماسه و ایثار است تا قدیمیترین گروه تلویزیون بعداز انقلاب احیا شود. مشخصترین کار گروه مجله تصویری «حماسهخوان» بود. چندین مستند هم ساخته و پخش شده و کار در این حوزه با تمام توان ادامه دارد.