به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، «مکث» با آرایهای ساده و بیانی گیرا، تلاش کرده روایتی درست و دست اول از مرزهای میان واقعیت و حقیقت ارائه دهد و در ابتدای برنامه پرسشهایی را مطرح میکند و مخاطبانی را که هر روز با حجم بالایی از اطلاعات و دادههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی روبهرویند در مقابل چرایی اتفاقها قرار میدهد. البته این برنامه قرار نیست پاسخگوی همه ابهامات در فضای رویدادهای کنونی جامعه باشد و تنها کلیدواژههای لازم را برای رسیدن به پاسخ و حرکت در مسیر دانستن به مخاطبان ارائه میدهد. این برنامه به دلیل ساختار اجرای متفاوت و استفاده از مستندها و برشهای تصویری حین اجرا نمونهای از تولیدات نوگرایانه تلویزیون است که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. گفتوگوی ما با یونس محمدی، تهیهکننده و مجری برنامه «مکث» را میخوانید.
از ایده تولید این برنامه بگویید و اینکه چطور شد از فضای پادکست و یوتیوب به آنتن تلویزیون رسیدید؟
«مکث» پیش از این به عنوان یک برنامه مستقل با عنوان«قرن پانزدهم» از شبکههای اجتماعی و یوتیوب پخش میشد و همان طور که از عنوان آن برمیآید، میخواست به مسائل کلان فرهنگی و سیاسی مرتبط با ایران در آستانه قرن جدید بپردازد. این عنوان به این معنی بود که در این قرن ادامه پروژه پیشرفت ایران وارد گام دوم میشود.
دیدگاهتان برای برنامهای که مخاطبانش در فضای مجازی هستند، چه بود؟
آن زمان با بررسی برنامههای مختلف تبیینی متوجه شدم اغلب رسانهها، یا در حالت دفاعی قرار گرفتهاند یا در نهایت به بررسی مسائل کوتاه مدت بدون تبیین پیشینه و تاریخنگاری و یا ارائه سند میپردازند. البته رسانههایی هم هستند که در تحلیل و تبیین پیشرو عمل میکنند، اما در فرم و ساختار ضعف دارند. همیشه به این فکر میکردم کاش این رسانههای پیشرو از فرم جذابتری برخوردار باشند.
پس خودتان با آن رسانهها ارتباط برقرار کردید؟
با همین دیدگاه با برخی از آنها ارتباط گرفتم تا در فرم کمکشان کنم. به غیر از یکی دو رسانه در فضای مجازی که با تغییرات جزئی سعی کردند بهبود ببخشند، از باقی تولیدکنندگان پاسخی دریافت نکردم.
چگونه به این شکل از روایت رسیدید؟
حرفه من تولید ویدئو بود، اما فعالیت موثر من در فضای پادکست انجام میگرفت، لذا به پیشنهاد برخی دوستان و دنبالکنندگان ابتدا با تولید کولاژهای مستند کوتاه و روایت متفاوت تاریخ فعالیت تصویری را در این حوزه شروع کردم و بعد از مدتی مقابل دوربین کار را ادامه دادم، چون بر اساس راهبرد نسل جدید رسانه، شبکه اجتماعی واقعی در سکوهایی مانند یوتیوب شکل میگیرد.
پس به نظرتان یوتیوب فضای مساعدی برای تولید محتوا داشت؟
ارتباط مستمر مخاطب با تصویر و صدا و اتفاقات روزمره یوتیوبر، شنیدن تحلیلها، واکنش به نظرات مخاطبان و فعالیتهایی از این دست موجب میشود تا مخاطب خود را در یک دورهمیشریک بداند و بخشی از شبکه دوستان در کانال شود. به نحوی که با یوتیوبر احساس دوستی و نزدیکی کند. اینجاست که شبکه اجتماعی شکل میگیرد و کار درست و حرف درست، میتواند گره از سوالات ذهن مخاطبانی که به شما اعتماد کردهاند، بگشاید که صد البته این اعتماد به واسطه رو کردن اسناد و تبیین خط و ربط آنها به وجود میآید، نه لزوما به دنبال حس دوستی.
پس تجربیات خوبی از حضور در شبکههای اجتماعی از جمله یوتیوب داشتید؟
من احساس کردم بهعنوان فردی که جوینده است و میتواند برنامهسازی کند، یوتیوب بستر مناسبی برای شکل دادن یک شبکه اجتماعی است تا مخاطبانم را دور آن شبکه جمع کنم. به همین دلیل وارد یوتیوب شدم و بعد از ساختن چند قسمت، دوستان از تلویزیون پیشنهاد کردند که این برنامه روی آنتن برود.
چگونه از تلویزیون سردرآوردید؟
اتفاقا تلویزیون بستر مناسبی برای پخش این دست از محتواهاست که با تشخیص و اعتماد مدیران شبکه یک سیما این اتفاق افتاد. جذب مخاطب در شبکههای اجتماعی کار دشواری ست. مخاطبان فرصت دارند انتخاب کنند و اگر شما نتوانید در مدت زمان کوتاهی آنها را جذب کنید از محتوای شما عبور میکنند و به سراغ بعدی میروند، اما اغلب در تلویزیون اینگونه عمل نمیشود. وفاداری به تولید محتوا با ضرباهنگ مناسب و نمایش تصویر به جای سخن گفتن از آن به سیاق شبکههای اجتماعی برای تولید یک برنامه تلویزیونی، میتواند منجر به ترکیبی مخاطبپسند شود.
آیا ساختار برنامه بعد از کوچ از یوتیوب به تلویزیون تغییری کرد؟
بدیهی است که باید تغییراتی به برنامه میدادیم تا برنامه جدیتر شود، چون پیش از آن شاید بهواسطه اینکه بسیاری از دوستانم مخاطب برنامه بودند، برخی چیزها را جدی نمیگرفتم، مثل ساخت موسیقی یا ریتم تدوین. در واقع محتوا همان بود و برخی تغییرات شکلی صورت گرفت. هرچند در تلویزیون هم تغییری اعمال نشد و سختگیری از جانب خودم بود که میدانستم قرار است میلیونها نفر از مخاطبان این برنامه را ببینند. در واقع میخواستم سر و شکل مرتبتر و قابلیت پخش از رسانه داشتهباشد. هرچند در محتوا تغییری صورت نگرفت، چون اتفاقا محتوا باعث شد که تلویزیون اقدام به پخش آن کند.
تجربه تولید محتوا در فضای مجازی چطور بود و آیا در آن فضا خود را موفق میدیدید؟
همان طور که عرض کردم، بنده هم مثل همه تولیدکنندگان محتوا، قدم به قدم پیش رفتم. شما شبکه تلویزیونی خودتان را دارید، فهرست پخش و روزهای انتشار را تعیین میکنید، مخاطبان را گرد میآورید و محتوا را طبق سیاستهای کلی رسانهتان تولید میکنید. این تجربه فوقالعاده است، اما اینکه خودم را موفق میدیدهام یا نه، شاید از حیث روند رو به رشد مخاطبان و بازنشر محتواها در صفحات پر مخاطب بله این طور بود، اما من این را از برکت قدم گذاشتن در این مسیر میدانم. خود تنفس کردن در این فضا با اعتقاد به اینکه جایی که ایستادهایم کانون دنیاست و همه امور متوجه ماست، مایه برکت است و توفیقاتش هم به وضوح برایم قابل مشاهدهاست.
سرخط کلی برنامه«مکث» چیست؟
بررسی مسائل فرهنگی با پشت پرده سیاسی از زاویه ای کمتر دیده شده همه آن چیزی است که در یک خط میتوان به عنوان هدف برنامه ذکر کرد. متاسفانه برخی رسانههای اثرگذار به ظاهر تبیینی هم وجه دلخواه متناسب با چارچوبهای خودشان را نمایش میدهند و مخاطب را به کلی از مسیر حقیقت دور میکنند. گاهی وقتی تاریخ را بر اساس حقایق میدان و اسناد روایت میکنیم، برخی از مخاطبان آن را جدید و جالب میدانند، در حالیکه این بوده و ماجرای جدیدی نیست فقط آنها از آن بیاطلاع بودهاند.
«مکث» مبتنی بر دو وجه مستندها و آیتمهای کوتاه و صحبتهای مجری است. محتواها را چگونه تهیه میکنید؟
برای تهیه محتوا زمان زیادی صرف میشود و به نظر من برخی پیچها و گردنهها بدون دخالت ما سپری میشوند. کمک خداوند در لحظه لحظه تولید«مکث» قابل مشاهده است، چون من خودم را اصلا تولید کنندهای کامل و مسلط نمیدانم. تنها تلاش میکنیم تا خطوط وصل میان وقایع تاریخی، برنامههای راهبردی، اسناد خارج شده از طبقه بندی را پیدا کنیم.
منبعتان چه آرشیوی است؟
آرشیو در دسترس ما همان چیزیهایی است که در دسترس همه هست.
برای بیان موضوعات چقدر فضای مطالعاتی نیاز دارید و آمادگیتان برای تحلیل و بیان موضوع به شکل است؟
ما به همه گونه آرشیو و بانکی سرک میکشیم، دامنه وسیعی از کلید واژهها جستوجو میشود و گاهی در مسیرهای متفاوتی به اسنادی دست مییابیم که مورد نظر نبوده، اما بسیار راهگشاست. شاید مهمترین وجه تحلیل در«مکث» این اعتقاد باشد که تا چیزی ما را قانع نکند، مخاطب را اقناع نخواهدکرد. با این وصف به بند بند تحلیلی که ارائه میشود متعقد هستیم و از اینکه روند ارائه، تهاجمیباشد به باورهای غلط رسانه، واهمهای نداریم.
انتخاب آرایه برنامه بر چه اساسی بود؟
آرایه فعلی همان چیزی بود که در ذهنم داشتم. درواقع میخواستم فضایی را که در یوتیوب داشتم به تلویزیون منتقل کنم تا مخاطب همان فضا را به یاد بیاورد و فکر نکند که بهواسطه ورودم به تلویزیون، شکل برنامه تغییر کردهاست. به نوعی میخواستیم تلویزیون همان برنامهای را که در شبکههای اجتماعی بوده، نشان دهد، نه اینکه یک برنامه تلویزیونی ساخته شود. با این حال ما امکانات چندانی هم نداشتیم و سعی کردیم از امکانات موجود استفاده کنیم. همان میزی که تدوین«مکث» بر روی آن انجام میشود، به عنوان آرایه صحنه هم استفاده شدهاست. معتقدم در دوران تحول، دیگر چوبها و فلزها و لباسهای فاخر و دندانهای لمینت شده و چهرههای گران قیمت پیشرو نیستند. دوران تحول به معنای انقلاب از درون است، که از تحول فکری ما برنامهسازها آغاز میشود.
صریح بودن زبان در برخی کلاکتهای این برنامه چگونه بوده است؟
قصدمان این نبوده که دست به صراحت بزنیم. البته گاهی ممکن است لحن من یا موضوع برنامه این حس را به مخاطب بدهد که من موضوع را شخصی کردهام. مثلا ممکن است حس من نسبت به موضوعی که به بخشی از تفکر جامعه ضربه میزند یا تفکری همسو با افکار غربزده است در برنامه بیان شود، اما به نظرم این لطف خداوند بوده که برنامه مخاطب خودش را پیدا کرده. هرآنچه در برنامه بیان میشود حرفهایی است که به آنها معتقدم و هیچکس من را مجبور به گفتن چنین حرفهایی نکردهاست. ویژگی دوربین این است که اگر به گفته خودتان اعتقاد نداشتهباشید و حرفتان واقعی نباشد لو میروید و مخاطب متوجه میشود. تولید این برنامه از صمیم قلب بوده و شاید به همین دلیل به دل کسانی نشسته که دغدغه موضوعات این چنینی را دارند.
به نظرتان مخاطب چقدر حوصله میکند بیننده برنامهای باشد که یک نفر متکلم وحده است و گویی دارد تحلیل خودش را از یک موضوع ارائه میدهد؟
قطعا برنامهای که یک نفر متکلم وحده باشد، حتی یک دقیقه اش هم حوصله سر بر است. برای همین ما در «مکث»، سیاستمداران، تحلیلگران، یوتیوبرها، سخنوران و صاحب نظران- حتی از دل تاریخ- را مشارکت دادهایم و سعی کردهایم رفت و برگشتهای تصویری با ظرافت و بجا باشد و به مخاطب حس رویارویی با متکلم وحده را ندهد. اصلا به دلیل همین تجمیع اطلاعات و گردآوری افراد و اسناد است که مخاطب حس میکند با یک تحلیل حاصل از خرد جمعی طرف است.
برای جذاب شدن اجرا و پذیرش مخاطب چه کار کردید؟
فقط سعی کردم صادق باشم و نخ تحلیل به باورهایم متصل باشد. این یک اصل است.
تا چه حد تلاش میکنید نگاه همه جانبه داشتهباشید و موضوعات را از منظر متفاوت بررسی کنید و متهم به یک سونگری نشوید؟
اول اینکه من رسانه بی طرف نمیشناسم، چون در جنگ باید جبهه مشخص باشد. اما انصاف چیز دیگری است که عموما حتی رسانههای حرفهای مدعی هم آن را رعایت نمیکنند. ما هم در «مکث» جبههمان مشخص است، لکنت هم نداریم. اسناد را نمایش میدهیم، بر پایه آنها روایت میکنیم و همیشه نتیجه را سوال میکنیم، خصوصا در پایان بندی برنامه. ذهن منصف خودش نتیجه را از درخت روایت میچیند.
فکر میکنید مخاطبان این برنامه چه کسانی هستند؟
بر اساس تحلیل دادههای شبکههای اجتماعی، مردان و زنان در بازه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال بیشترین مخاطبان «مکث» هستند، اما طبیعی به نظر میرسد که سایر بازههای سنی هم در رتبههای بعدی مخاطب برنامه باشند. بخشی از مخاطبان ما قشر تحصیلکرده جوان هستند که مسائل اجتماعی را دنبال میکنند و پیشبینی من این است که مخاطبانی که به موضوعات روز آگاهند و مطالعه میکنند، دغدغه موضوعات مطرح شده در برنامه را دارند.
بازخوردهای مطرح شده درباره برنامه «مکث» را چگونه دیدید؟
در شبکههای اجتماعی همواره با لطف و محبت مخاطبان مواجه میشویم. اغلب پیامهای صوتی و پیامکهای مردمی هم که به دستمان میرسد، نیز همینطور است. راستش قبل از ورود به ساحت تلویزیون، تصور نمیکردم مخاطبی باشد که گاهی ۱۰ یا ۲۰ دقیقه پشت خط منتظر بماند تا از برنامه مورد علاقه اش تمجید کند. من به مردم با ایمان و سرزمینم از عمق وجود عشق میورزم و حتی اگر جایی از خستگی پلکها روی هم برود، خودم را شرمنده و مدیون میدانم. حس دیده بانی را دارم که در حین انجام وظیفه روی برجک نگهبانی خوابش برده است. برای همین همواره درخواست دارم که ما را دعا کنند.