به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، جشنواره سینما حقیقت به عنوان معتبرترین و فراگیرترین رویداد هنری - رسانهای برای آثار مستندی است که در طول یک سال، توسط سازمانها و افراد مختلف ساخته میشوند و سعی در نمایاندن واقعیتها در عرصههای گوناگون دارند. پانزدهمین دوره این جشنواره، آذر امسال برگزار شد و باز هم شاهد درخشش آثار تولیدی مراکز استانی رسانه ملی در این رویداد مهم سینمای مستند ایران بودیم. «پس از 22 سال» و «قاسم» دو اثر تولیدی صداوسیمای استانهای مرکزی و کردستان هستند که توانستند در این جشنواره، به عناوین برتر دست یابند و مهر تایید دیگری بر کیفیت بالای تولیدات استانی بزنند؛ مراکزی که با تکیه بر توان و خلاقیت هنرمندان بومی، دست به خلق آثاری در سطح تراز ملی و بینالمللی میزنند و توانستهاند در هر جشنواره و رویداد هنری و رسانهای، جزو آثار برگزیده و قابل تحسین باشند. بر این اساس با تهیهکنندگان و کارگردانان این دو اثر برگزیده سینما حقیقت که معتبرترین رویداد مربوط به فیلمهای مستند سینما و تلویزیون ایران است به گفتوگو نشستیم تا مخاطبان را از کمّ و کیف ایدهپردازی تا تولید این آثار قرار دهیم.
استاد گمنام به روایت مستندساز اراکی
محمدعلی یزدانپرست، متولد دی سال 1366، فارغالتحصیل کارشناسی کارگردانی مستند از دانشگاه صدا و سیما و دارای 10 سال سابقه تهیهکنندگی و کارگردانی بیش از 20 مجموعه و مستندهای تک قسمتی در شبکههای مختلف تلویزیونی، توانست امسال با مستند«پس از 22 سال» در جشنواره سینما حقیقت بدرخشد.
او درباره این اثر تولیدی صداوسیمای استان مرکزی میگوید: «پس از 22 سال» روایت زندگی شهید اسدالله بربری متولد روستای راوَنج دلیجان در استان مرکزی است؛ مردی که یکی از متبحرترین و مهمترین خلبانان نیروی هوایی ایران به شمار میرفت و استاد خلبانِ مطرحی همچون شهید عباس دوران هم بوده، ولی هنوز بهدرستی به جامعه ایرانی شناسانده نشده است. البته این مسئله ممکن است به این دلیل هم باشد که او ۱۸ روز پس از آغاز جنگ، در عملیات اَشتَر ۲۲ یعنی بمباران هوایی پایگاه موصل با دو هواپیمای f5e همراه با شهید ابراهیم دل حامد به شهادت رسید؛ یعنی تنها عملیات هوایی دفاع مقدس که هیچ خبری از اتفاقات آن در دسترس نیست.
یزدانپرست ادامه میدهد: رادارها در عملیات و همچنین گفتوگوی خلبان و پایگاه با برج مراقبت قطع میشوند، عدهای میگویند اِجکت کرده و اسیر شده و کارشناسان دیگری هم عقیده دارند هواپیمایش روی آسمان منهدم شده است. البته وقتی در سال ۱۳۸۲ پیکر مطهر او به کشور بازگشت، فرزندش که پزشک بود استخوانهای پایش را معاینه کرد و تشخیص داد که اثر شکستگی مشاهده میشود و کارشناسان هم به این نتیجه رسیدند که او ابتدا اسیر و شکنجه شده و سپس به شهادت رسیده است وگرنه در صورت انهدام هواپیما در آسمان، چیزی از استخوان پا باقی نمیماند. داستان فیلم تقریبا حول این محور شکل گرفته که چگونه است که شهید بربری برای این عملیات انتخاب شد. مثلا یک دلیل این است که برای اینکه هواپیما در رادار دشمن قرار نگیرد، باید در ارتفاع پایین پرواز میکرد و او از معروفترین خلبانانی بوده که میتوانست در ارتفاع خیلی پایین پرواز کند. معروف است که گاهی آنقدر در بین درهها پایین پرواز میکرد که قریب به نیم ساعت، حتی آسمان حین پرواز هم دیده نمیشد.
این تهیهکننده و کارگردان با اشاره به برخی موضوعات که موفق به پرداختن به آنها در قالب این مستند نشده است، میگوید: اجساد هفت شهید خلبان از جمله شهیدان اسدالله بربری، ابراهیم دل حامد و عباس دوران در قبرستان نینوا کنار هم دفن شدند با اینکه هرکدام در یک گوشهای از عراق مفقودالاثر شده بودند، بعد از سقوط صدام پیکر ایشان به وطن باز میگردد. نامگذاری مستند هم بر همین اساس بوده چون پیکر شهید بعد از 22 سال به ایران بازگشت.
او درباره فکر اولیه ساخت مستند و مشکلاتی که در این مسیر با آنها روبهرو شده است هم خاطرنشان میکند: در سفری که از اصفهان به کاشان میرفتم، تندیس شهید بربری را در ابتدای ورودی شهر دلیجان دیدم و برایم جالب بود که از یک شهر کوچک و صنعتی، چنین قهرمانی به کشور و جهان معرفی شده است. به همین خاطر تصمیم گرفتم مستندی درباره زندگی او بسازم که البته تا سال ۱۳۹۸ کسی زیر بار بودجه تولید آن نمیرفت، چون بعضی از صحنههای مهم را باید بازسازی میکردیم و این کار هزینه داشت. مهمترین مشکل، بودجه بود. زمانی از خستگی، این کار را کنار گذاشتم. روزی خانم شایانی، همسر شهید به من جملهای گفت که به ادامه راه ترغیب شدم و تمام تلاشم را کردم که این فیلم ساخته و حتی المقدور دیده شود. او به من گفت «میدانید چرا خیلی از شاگردانِ خلبانیِ اسد شناخته شدهاند، ولی اسد که استاد آنها بوده شناخته شده نیست؟ برای آنکه اسد برادر نداشت و کسی نبود او را معرفی کند، تو بیا و برای اسد برادری کن».
یزدانپرست ادامه میدهد: جذاب شدن اثر در گرو بازسازی چنین صحنههایی بود؛ البته به خاطر محدودیتها در بعضی بخشها از پویانمایی استفاده کردهایم، ولی از پایگاه هوایی بوشهر و پایگاه هوایی تبریز و فضای این دو شهر و تهران و روستای راوَنج دلیجان هم تصویربرداری کردیم.
به گفته تهیهکننده و کارگردان مستند«پس از 22 سال»، مهمترین ویژگی این فیلم، یکی ساخت عملیاتهای هوایی با استفاده از پویانمایی است که با جزئینگری خاصی صورت گرفته و دیگری، بازخوردهای خوبی است که از مخاطبان دریافت شده؛ همچنین نوع روایت خاصی که از زندگی یک شهید نشان داده شده هم در این اثر مشهود است.
او کمبودهای سینمای مستند ایران را مورد توجه قرار میدهد و میگوید: مستندسازانِ کاربلد، زیاد داریم و مدیران فرهنگی نیز به تازگی دارند فیلمها و سینمای مستند را میبینند و جدی میگیرند، ولی هنوز هم بودجه زیادی برای سریالها هزینه میشود، ولی به فیلمهای مستند که با هزینه به مراتب کمتر، اثرگذاری بالایی دارند بودجه خاصی تعلق نمیگیرد. در حالیکه این آثار میتوانند قهرمانان ملی را به همه جامعه معرفی کنند. اگر قهرمانهایمان را معرفی نکنیم، آن وقت بتمن و اسپایدر من، الگوی نسل فردایمان میشوند. در حالیکه حتی همین پرستاران و نیروهای درمانی که در دوران شیوع ویروس کرونا از جان مایه گذاشتند، قهرمانان واقعی ما هستند.
«ژنرال» قاسم ناجی اقلیم کردستان
«ژنرال» مستندی است 41 دقیقهای که با تهیهکنندگی و کارگردانی مهرداد یوسفی در صداوسیمای کردستان تولید شده و یکی از برگزیدگان جشنواره سینما حقیقت امسال به شمار میرود؛ مستندی فراملی و بینالمللی که با نگاهی متفاوت، زندگی یکی از فرماندهان بزرگ کشورمان را به تصویر میکشد و سعی دارد، چهره حقیقی و اثرگذار او را به مخاطب ایرانی و جهانی بشناساند.
موضوع این مستند، نجات اربیل از چنگال داعش است؛ روایتی دیگرگونه از حمله داعش به مرزهای اقلیم کردستان و نجات این منطقه از چنگ داعش به دست حاج قاسم.
روایت از آنجا شروع میشود که داعش در سال 1393به ورودی اربیل در کردستان عراق رسیده و بسیاری از مردم، آنجا را تخلیه کردهاند و شهر در آستانه فروپاشی و سقوط است، در عین حال روحیه پیشمرگان به شدت تضعیف شده و در این شرایط مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان با چند کشور از جمله عربستان سعودی، نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، فرانسه، آلمان و ترکیه تماس میگیرد و در خواست کمک میکند ولی همه به نوعی طفره میروند و پاسخی نمیدهند و در نهایت میگویند چندین روز بعد کمک خواهند کرد، ولی وضعیت بحرانیتر از آن است که بارزانی منتظر کمک آنها بماند، بنابراین به فکر چاره دیگری میافتد و در یک لحظه تصمیم میگیرد از ایران کمک بخواهد.
در تماسی که مسعود بارزانی با وزارت خارجه ایران میگیرد، او را به سردار سلیمانی ارجاع میدهند و حاج قاسم نیز به مسعود بارزانی میگوید کاک مسعود حالا ساعت 10 شب است شما تا صبح مقاومت کنید تا خودم را برسانم. در نهایت، شهید سلیمانی با 70 نفر از نیروهای متخصص و با تجهیزات کامل به اربیل میرود و آنجا را از دست داعش نجات میدهد.
مهرداد یوسفی درباره فیلم مستند«ژنرال» میگوید: درباره نقش حاج قاسم در سوریه، بحث و بررسی فراوانی صورت گرفته و مستندهای زیادی در این باره دیدهایم یا درباره مجاهدتهای او و نیروهای تحت امرش زیاد شنیدهایم، ولی ما درباره زمانی فیلم ساختیم که این سردار بزرگوار در اربیل عراق حضور داشت و بارزانی پشت ورودی اقلیم کردستان به دلیل حضور گروهک تروریستی داعش محاصره شده بود. او بعد از تماسهای مکرر با کشورهای دیگر و قطع امید از حمایت آنها، با وزارت خارجه ایران تماس میگیرد و آنها، شماره تلفنهمراه حاج قاسم را در اختیار او قرار میدهند و ژنرال ایرانی به کمک او میرود. در این مستند به صورت دقیق به ماجرا پرداختیم و با نگاهی بسیار ریزبینانه خوشحالی مردم آن دیار از حضور حاج قاسم را به تصویر کشیدیم.
به گفته کارگردان«ژنرال»، بخشی از این مستند در اقلیم و در مناطق اتحادیه میهنی و در پارت دموکرات کردستان در دفتر سفارت تولید و مجموعه کار به سبک مستند آرشیوی توضیحی ساخته شده؛ همچنین از گفتار متن نیز به بهترین وجه برای ارائه اطلاعات لازم به مخاطب بهره گرفته شده است.