به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در این سریال بازیگرانی همچون شبنم قلی خانی، زنده یاد پرویز پورحسینی، پوراندخت مهیمن، پژمان بازغی، نگار عابدی و ایوب آقاخانی بازی میکنند. این سریال داستان زندگی نسا و جا به جایی یک دختر خدمتکار را با مینو، زنی متمول، روایت میکند. تهیه کنندگی این سریال را بهروز مفید بر عهده داشته و قصه آن به قلم فروغ فروهیده روایت شده است. در این گزارش با نویسنده، تهیهکننده و سه بازیگر این سریال درباره تولید این اثر نمایشی گفت و گو شده است:
خانه از پای بست ویران است
نویسنده آثاری همچون «آرام میگیریم»، «هفت سنگ» و «هاتف» درباره جرقه اصلی نگارش فیلم نامه میگوید: مدتها بود علاقه داشتم درباره تبعات دروغ اثری بنویسم که بزرگترین دروغ جا به جایی نمادین هویت آدمهاست.
فروغ فروهیده با بیان این که حدود 3 سال نگارش فیلمنامه به طول انجامید، در پاسخ به این پرسش که درباره نگارش شخصیت نسا در قصه به نمونه بیرونی مراجعه یا تخیل سازی کرده است؟ توضیح می دهد: نسا در قرآن به معنای زنهاست. دوست داشتم هویت چندگانه ای از یک زن را نمایش دهم یعنی این جا نسا نماینده چندین زن است؛ بخشی از این زن معصوم و دردکشیده است و گذشته ای دارد که در خیابانها از پس خودش برمی آید و جایگزین زنی میشود که با وجود این که زجر کشیده اما معیارهای بسیاری برای خود دارد. خواستم تا جایی که میشود زنها ما به ازایی در این شخصیت داشته باشند، نسا زنی دغل باز و شخصیت سیاهی نیست، آدم خوبی است که در شرایط بد پاسخ بد می دهد و ممکن است این موضوع برای همه ما پیش بیاید.
این نویسنده با بیان این که متاسفانه اجرا با آن چه در فیلمنامه است به اندازه یک دریا فاصله دارد، ادامه می دهد: دلم نمیخواهد حاشیه ایجاد کنم و سبب کدورت شوم چون عوامل تولید آن چه را که در توان داشتند در دوران کرونا گذاشتند اما دیدی که من از نسا داشتم چیز دیگری و در فیلم نامه ریتم سریال بسیار تندتر بود.
وی در پاسخ به این پرسش که چقدر به شخصیت نسا در قصه حق می دهد؟ میگوید: اگر به شخصیتی حق ندهم نمیتوانم در مورد او بنویسم برای همین آدم سیاه و سفید ندارم. یک نویسنده موقعی می تواند در مورد کاراکترها درست بنویسد که هر کاراکتری را محق اعلام کند.
وی با اشاره به این که پایان بندیها به دلیل ریتم کند و کشدار شدن تغییر کرده است، اضافه میکند: این موضوع دلایل مختلفی دارد، بخشی به شرایط تولید و بخش عمده آن به سازمان برمیگردد که به موقع پرداخت های مالی را انجام نمیدهد و گروه تولید را در مضیقه میگذارد، گروه تولید هم برای این که کار نخوابد ترجیح میدهد آن لوکیشن یا سکانس را حذف کند.
فروهیده اضافه میکند: متاسفانه بین نگارش و تولید فاصله است، اغلب هم نویسنده وقتی کار نگارشش به پایان می رسد از مرحله تولید کات میشود! دنیای ذهن نویسنده با دنیای کارگردان فرق دارد و در تولید باید با صحبت و شراکت به دنیای مشترکی رسید.
این نویسنده می افزاید: متاسفانه در سازمان متنها را نمیخوانند و میگذارند بعد از این که نگارش به پایان رسید و فیلم برداری شروع شد آن وقت شروع میکنند به خواندن و وقتی فیلم برداری شروع میشود ایرادگیریهای سازمان از متن آغاز میشود! یعنی خانه از پای بست ویران است.
به گفته وی، نویسندگان زن کم بودند و کمتر هم شده اند و با این شرایط که در تلویزیون وجود دارد دایره برای نگارش تنگ و تنگ تر میشود.
وی اضافه میکند: وقتی جنس سریالها تغییر میکند که به مفهوم کار مشترک پی ببریم یعنی متوجه شویم که یک کار از نویسنده آغاز میشود و با بازیگران، عوامل تولید، کارگردان، دستیار، طراح صحنه و لباس و گریم و موسیقی ادامه می یابد و ما در هیچ پروسه ای نمیتوانیم یک عامل را کنار بگذاریم و انتظار نتیجه خوب از مجموعه داشته باشیم.
وی اضافه میکند: به طور مثال دیدگاهی از شخصیت نسا داشتم و او را دختری درشت اندام، زبر و زرنگ، حاضر جواب و خونگرم میدیدم و با بازیگر نقش نسا از زمین تا آسمان متفاوت است. به نظرم کلاً دختری که در کف خیابان بزرگ میشود و با دست فروشی زندگی اش را میگذراند باید خصوصیاتی را که گفتم، داشته باشد. نوع گویش دختران دست فروش در سر چهارراهها را ببینید. متن من گویش لاتی کف خیابانی داشت و باید پروسه ای طی میشد تا نسا بتواند گویش خود را تغییر دهد، حتی نگاه، رفتار، حرکات و حسرتی که در زندگی دارد با ذهن من متفاوت است. به نظرم نسای به تصویر درآمده یک دختر مرفه بی درد و فیلسوف است.
این نویسنده با اشاره به این که به ناظر کیفی اختیار داده نمیشود، ادامه می دهد: به او باید اختیار داده شود که به کار ورود کند و هماهنگ کننده تمام عوامل باشد و نظرات را یک کاسه کند.
وی می افزاید: در سازمان برای بودجه صرف شده دلسوزی نمیشود. زمانی که نگارش را شروع کردم کارگردانی وجود نداشت و من با تهیهکننده پیش رفتم و بعد که کارگردان اضافه شد، نظرات او را لحاظ کردم. قرار بود سریال 60 قسمت و در سه فصل باشد و گفتند آن را در یکی، دو فصل جمع کنید و این کار شدنی نبود. معتقدم اگر دلسوزی بود با توجه به بودجهای که صرف شده به بهترین شکل بسته میشد. اگر تلخ است پخشش نکنید و اگر پخشش میکنید بگذارید قصه درست تمام شود.
کار بسیار پردردسر انتخاب بازیگران
بهروز مفید، تهیه کننده که سابقه تهیه آثاری نظیر «هشتونیم دقیقه»، «محکومین» و «سرگذشت» را در کارنامه دارد، میگوید: مبنای انتخاب کارم این است که حتماً باید دو جنبه داشته باشد: یک بخش، جذابیت کار است که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و دوم اینکه حتماً در دل خود پیامی متناسب با فضای روز جامعه داشته باشد. فکر میکنم سریال «بیگانه ای با من است» این دو معیار را دارد.
مفید درباره انتخاب بازیگران با بیان اینکه کار بسیار پر دردسری است، ادامه میدهد: انتخابها برخی مواقع با انتخاب اولیه تهیهکننده و کارگردان همراه است، ولی بعضی از مواقع ممکن است به انتخابهای سوم یا چهارم بسنده کنند. البته در مجموع احساسم این است که اکثر بازیگران در جای خود قرار گرفتهاند و مخاطب با بازیگران و نقشها ارتباط برقرار کردهاست. البته ممکن بود که اتفاقات بهتری بیفتد ، ولی بسیاری از امور اجتناب ناپذیر است و همه چیز در اختیار ما نیست. گاهی اوقات ممکن است بازیگری را برای نقشی در نظر بگیری که سر کار دیگری است.
مفید درباره انتخاب شبنم قلیخانی برای نقش نسا توضیح میدهد: قلیخانی در گذشته تجربه همکاری با آقای امینی را در «اولین شب آرامش» و با من در «هشت و نیم دقیقه» داشت. معتقدم نسا دارای شخصیت چندپارهای است و در عین حال که فقیر است شخصیت باهوشی دارد. نسا جزو مشکلترین انتخابهای ما بود، هم باید در بخش اول که فقیر بود باورپذیر میشد و هم در بخش دیگر بازیاش که شخصیت متمولی است و مسئولیت شرکت بزرگی را برعهده دارد. شبنم قلی خانی تلاش خود را برای بازی کرده، حالا ممکن است در بخشی از این شخصیت موفقتر از بخش دیگر باشد.
وی به ویژگی بارز زنده یاد پرویز پورحسینی اشاره میکند و میگوید: سومین تجربه همکاریام با زنده یاد پورحسینی را داشتم و پیشکسوتی، در شأن و برازنده او بود. متانت و توانایی بالایی داشت و حضورش به آرامش صحنه و فضای کار کمک میکرد. فقدان وی ضربهای به جامعه هنری زد و جای او خالی است و در عین حال خوشحال هستم که آخرین بازی این هنرمند پیشکسوت در سریال ما بودهاست.
وی در پاسخ به این پرسش که در فصل زمستان و شیوع ویروس کرونا به نظر چه نوع آثار نمایشی باید برای جذب مخاطب تولید شود، میگوید: معتقدم تلویزیون باید همه ذائقهها را در نظر بگیرد. به سریالهای کمدی موقعیت و اکشن برای نسل جوان و آثار اجتماعی نیاز داریم. مهمتر از همه این است که برای فیلمنامهها باید نیرو گذاشته شود و معتقدم فیلمنامه شرط بسیار اساسی برای ارتباط برقرار کردن مخاطب با اثر است. در نگارش فیلم نامه «بیگانهای با من است» بسیار کار شده و تا حدودی نتیجه دادهاست. باید تا میتوانیم فیلمنامه را از شتابزدگی نجات دهیم. متاسفانه در سریالهای مناسبتی اکثر مواقع در فیلمنامهها به دلیل شتابزدگی دقت کامل نمیشود و این به کار لطمه میزند. ما در فضاهای طرح و برنامه توقف زیادی داریم، ولی موقعی که کار باید روی کاغذ بیاید و آن اتفاق درست بیفتد دچار شتابزدگی یا تقریباً رها میشویم.
وی می افزاید: حضور سازمان را در طرح و برنامه بیشتر دیدهام تا در دل خود فیلمنامه. در صورتی که بعضی مواقع با گنجاندن چند دیالوگ در دل فیلمنامه میتوانیم آن را به سطح قابل قبولی برسانیم و امیدوارم معاونت سیما فکری اساسی برای این کار بکند.
مفید درباره مشکلات تولید در مقاطع زمانی دهه 60 و 70 و زمان معاصر در سریال توضیح میدهد: همه کارهایی که تهیه کردهام در دهه معاصر و این سریال نخستین تجربه ام در دهه دیگری بود، ولی به دلیل اینکه فیلمنامه شلوغی داشت با مشکلات زیادی رو به رو بودیم. مثلاً برای لوکیشن حتماً باید خانهای را انتخاب میکردیم که بافت دهه 60 را داشته باشد و هر خانه دهه شصتی اکنون تغییراتی کردهاست و کار برای ما سخت بود. حدود شش، هفت ماه اجاره دهندگان لوکیشن از اجاره دادن منزلشان خودداری میکردند و بسیار محدود شدیم و وضعیت رج زدنمان به هم خورد. مجبور شدیم بعضی از لوکیشنها را در شهرک سینمایی فیلمبرداری کنیم. خوشحالم که کار در فصل مناسبی به پایان رسید.
تهیهکننده سریال «بیگانهای با من است» انتقادات به ضرباهنگ کند و دوبله صدای «سلیم» را میپذیرد و ادامه میدهد: ضرباهنگ، نظر کارگردان و اقتضای فیلمنامه است و با هم مذاکراتی داشتیم. آقای امینی از ابتدا اعتقاد داشت که جنس سریال این ضرباهنگ را میپذیرد و با سلیقه او جلو رفتیم. انتقاد از دوبله صدای «پیام احمدی نیا» درست است. واقعیت این است که در آستانه پخش کار بودیم که آقای احمدی نیا گفت که احتمالاً کرونا گرفتهاست و نتوانست با ما همراه شود و مجبور شدیم از دوبله استفاده کنیم که این اذیت کننده شد.
وی اضافه میکند: قهرمان داستان یا نسای قصه ما به جای اینکه به دلیل دروغهایی که گفته درگیر عقوبت بیرونی شود، دچار ریزش درونی میشود که زندگی را برایش سخت میکند و به نظرم نقطه قوت سریال این است.
مردم نفرتشان از نقش را روی من خالی میکنند
ایوب آقاخانی، مدرس، نویسنده، کارگردان و بازیگری کاردان و فرهیخته، بازیگر نقش «جاوید» است. او میگوید: سریال بیشتر از سطح توقع ما بیننده داشته و ظاهراً بسیار با استقبال مواجه شدهاست و مردم آن را با هیجان دنبال میکنند.
وی با بیان اینکه درباره نقشی که بازی کردهام بازخوردهای عجیب و غریبی دریافت کردهام، ادامه می دهد: فرهیختگان بابت بازی در نقش متفاوت «جاوید» بیش از اندازه مرا تحسین کردهاند و مردم هم نفرتشان از نقش را روی من خالی میکنند که البته نشانه خوبی است و در واقع توانستهام نقشم را باورپذیر بازی کنم.
وی اضافه میکند: برای ایفای نقش جاوید به عنوان یک تئاتری اصیل و مدرس، الگو داشتم و آن هم شخصیت یاگو در «اتلو»، نمایشنامه شکسپیر بود. وقتی به جاوید نزدیک میشوید به او حق می دهید، چون سالها زحمت کشیده، ولی ناگهان اتلوی مغربی سیاه پوستی میآید و قدرت را در دست میگیرد. پس زحماتی که جاوید در این همه سال کشیده چه میشود؟ جاوید از لحاظ روان شناختی و منطق درخواست هایی کاملاً برحقی دارد برای همین وقتی به درون شخصیت او رجوع میکنید، میبینید فردی قابل ترحم است، ولی اعمالش متاسفانه گزنده، تلخ و بد است اما وقتی مخاطب به هر دو وجهه فکر میکند میبیند که جاوید را دوست دارد.
وی درباره محاسن هم بازی شدن با زنده یاد پرویز پورحسینی توضیح می دهد: اقبال بزرگ من هم بازی شدن با این زنده یاد بود. او در مقطع دانشجویی استادم و در این اثر درکنارم بود. در حین کار در هر فرصتی با هم گفتوگو میکردیم و درباره خاطرات دانشگاه و سکانسها حرف میزدیم. بخشی از محاسن بازی جاوید محصول هدایتهای مشفقانه معلم نازنینم، زنده یاد پورحسینی است.
اخلاق حرفهای را از زنده یاد «پرویز پورحسینی» یاد گرفتم
سراغ شبنم قلیخانی، بازیگر نقش نسا میرویم. او درباره باورپذیری قصه سریال میگوید: قصه در دهه 60 اتفاق میافتد و قابل باور است. در دهههای معاصر به خاطر وجود فضای مجازی چنین دروغ هایی هیچ وقت پنهان نمیماند، ولی در آن دهه به نظرم میتوانست پنهان بماند.
وی می افزاید: قصه را باور دارم چون گرههای آن درست است و شخصیتپردازی هم همین طور. ممکن است مانند همه آثاری که ساخته میشود ضعف هایی در کار باشد که این از دست من به عنوان یک بازیگر خارج است.
وی درباره هم بازی شدن با زنده یاد پرویز پورحسینی توضیح میدهد: او در دانشگاه استاد من بود و خیلی به او علاقه داشتم و وقتی فوت کرد بسیار ناراحت شدم. صحنههای بسیار زیادی را با هم بازی کردهایم و خیلی از حضورش به عنوان مربی و استاد استفاده کردهام. بسیار باهوش و بااستعداد بود و با توجه به سنش دیالوگها را بهراحتی حفظ میکرد و حسهای مختلف بازی را که کارگردان از وی میخواست با صبر و حوصله ارائه میداد. این درس بسیار بزرگی برای من بود و از ایشان اخلاق حرفهای را یاد گرفتم. حیف که او را از دست دادیم.
قلیخانی تصریح میکند: در میان دستفروشهای سر چهار راهها همه جور آدمی میبینیم؛ از دختر بچه ریز نقش چهار، پنج ساله تا زن درشت هیکل، و هیکل ملاکی برای انتخاب بازیگر نقش نسا نیست.
دوبله نقش «سلیم» به کار لطمه وارد کرد
پیام احمدی نیا، بازیگر نقش سلیم در ابتدا از دوبله «سلیم» گلایه میکند و میگوید: به خاطر لهجه بوشهری نقش سلیم را پذیرفتم که متاسفانه این اتفاق افتاد.
یکی از دغدغههای اصلی من ارائه لهجه بوشهری بود، روی لهجه و صدای این شخصیت کار کرده بودم و در شرایط شیوع ویروس کرونا حتی 10 روز زودتر از بقیه به بوشهر سفر کردم تا لهجه را یاد بگیرم. وی ادامه میدهد: فیلمنامه و همکاری با احمد امینی را دوست داشتم و متاسفانه دوبله به کار لطمه زد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا صحت دارد به دلیل اینکه تهیهکننده گفته بود به کرونا مبتلا شدهاید، نتوانستهاید برای دوبله سریال بروید، توضیح می دهد: این گونه نبود و من نقش را 9 ماه قبل بازی کردم و در این مدت خیلی چیزها می توانست اتفاق بیفتد نه اینکه سه شب مانده به پخش ناگهان تصمیم بگیرند کار را دوبله کنند. در ضمن من مبتلا به کرونا نشده و تست هم داده بودم و به خاطر آقای امینی که سن و سال دار بود وظیفه خود دانستم که بگویم رفتهام تست دادهام و تا جواب تست نیامده صبر کنند که از تماسم10، 12 ساعت بیشتر نگذشت که جواب تستم آمد. یعنی این قدر دوبله نقشم عجلهای بود؟ حتی با برنامهریز و مدیر تولید سریال تماس گرفتم و گفتم به هزینه خودم استودیو را در اختیار میگذارم و خودم دوبله میکنم تا لطمهای به نقش نخورد، ولی موافقت نکردند و گفتند دوبلهای که انجام شده خوب از کار درآمده و راضی هستیم.
وی اضافه میکند: آنهایی که مرا میشناسند، میدانند که اولین چیزی که در کار هنری برایم اهمیت دارد این است که به شعور مخاطب توهین نشود. متاسفانه با دوبله نادرست نقشم در سریال به شعور مخاطب توهین شد و در روز اول پخش با آقای امینی تماس گرفتم و گفتم که دوبله «سلیم» خیلی افتضاح است و گفت که تو این گونه فکر میکنی، چون صدای خودت را میشناسی و من در فضای مجازی از مخاطبانم عذرخواهی کردم.