به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در ابتدای جلسه دکتر فاطمه عظیمیفرد، مدیر گروه زبان، هنر و زیباییشناسی مرکز تحقیقات گفت: یکی از راههای حفظ زبانها برنامهریزی زبانی و افزایش دانش زبانی سخنگویان یک زبان است. برنامهریزی زبانی به هر نوع دخالت آگاهانه گفته میشود که از طرف دولت یا سازمانهایی صورت میگیرد که از حمایت دولتی برخوردارند. توجه به کاربرد زبان معیار از دیرباز در رادیو و تلویزیون مورد توجه بوده اما به موضوع مهم سیاستگذاری و برنامهریزی زبان کمتر پرداخته شده است. خلاء تدوین نشدن سند سیاست زبان منجر به مواجهه غیرعلمیبا امری مهم در کشوری است که دارای رنگینکمانی از زبانها و گویشها و لهجهها است. بدون برنامهریزی زبانی تصمیمگیریها درمورد زبان صرفاً اقتضامحور خواهد بود.
در ادامه دکتر داوری اردکانی گفت: حوزۀ مطالعاتی برنامهریزی زبان که یکی از حوزههای میانرشتهای زبانشناسی ذیل زبانشناسی اجتماعی است، حوزة مظلوم و مغفولی است و علتش این است که به قول مرحوم دهخدا زبان ملک مشاع ماست. نسبت به آن احساس و رای و نگرش داریم و حق هر فرد معمولی هم است که نسبت به زبانش احساساتی داشته باشد اما این امر ناخواسته موجب میشود که به همان احساسات شمیکه بعضاً هم درست است، بسنده کنیم و پژوهشمحور به موضوع نگاه نکنیم.
وی در ادامه، بحث خود را حول محور افسانهزداییها ادامه داد و گفت: برخی مسائل درمورد زبان به شکل افسانه درآمده است که نیاز به بازاندیشی دارد. برای عملکرد قوی در حوزۀ برنامهریزی زبان نیاز داریم به شناسایی و بازاندیشی این افسانهها بپردازیم. اولین افسانهزدایی را از مفهوم خود زبان آغاز میکنیم. زبان را ابزار بیان اندیشه میخوانند. این نکته درست است اما کافی نیست چراکه زبان را به ماشین بیان اندیشه تقلیل دادهایم. نگاه مطلقا ابزاری به زبان درست نیست. امروزه تحلیلگران گفتمان زبان را رقمزنندۀ ذهن و رقمزنندۀ جهان میخوانند. واقعیت این است که تلقی زبان صرفا بهعنوان ابزار درست نیست و پیامدهای ناخوشایندی دارد. زبان، ساحتی به گستردگی وجود پیچیدۀ انسان دارد و بنابراین خود دارای ابعاد مختلفی است. مثلا، زبان دارای شأنهای و گونههای مختلفی است و پس تقلیل دادن آن به شأن رسمی و گونه معیار زبان متضمن دید جامعی نسبت به آن نیست.
دکتر داوری اردکانی در ادامه گفت: یکی دیگر از افسانهزداییها به رابطة زبان و هویت بازمیگردد. در این مورد کمی جزمیبه موضوع نگاه شده است. مثلاً گفته میشود هر زبانی نماد هویت ملی آن کشور است. درصورتیکه تاریخ زیستۀ یک ملت است که زبانش را بهعنوان نماد هویت ملی رقم میزند یا نمیزند. درمورد ایران تاریخ زیستۀ ما مردم ایران است که به زبان فارسی پایگاه نمادگری هویت ملی را بخشیده است و در همۀ زبانها این امر صادق نیست.
دکتر داوری اردکانی در ادامه مبحث افسانهزدایی به بحث چندزبانگی و تکزبانی پرداخت و گفت: چندزبانگی و چندگونگی زبانها وضع طبیعی و هنجار جوامع انسانی است، اما تکزبانگی و ترویج آن که بیتردید تسهیلکنندۀ ارتباطات است، یکی از الزامات تشکیل دولت-ملتهای مدرن و نیز تسهیلکنندۀ امور اداری، آموزشی و علمی است. امروز رمز و کلید برنامهریزی زبان تولید فکر است. تولید اندیشه و فکر مهمترین راز ماندگاری یک زبان است. این نکته نباید دستکم گرفته شود و بر تولید فکر باید تمرکز شود. در عین حال، یکی دیگر از رازهای ماندگاری یک زبان نگرش گویشوران به زبانشان است. در برنامهریزی زبان از سیاست آشکار و پنهان سخن گفته میشود که منظور از سیاست پنهان همان نگرشهای مردم است. مادامیکه نگرش مردم به زبانشان مثبت باشد، شانس بقای آن زبان بیشتر میشود. وی آموزش زبان را کلیدیترین امر در حوزۀ گسترش یک زبان برشمرد.
دکتر داوری اردکانی در ادامه گفت: یکی دیگر از افسانهها درمورد زبان به تزاحم زبانها بازمیگردد. درحالیکه زبانها در تزاحم باهم نیستند و در شکلدهی به هویت افراد و جوامع می توانند به صورت هم افزا عمل کنند. از همین روست که آموزش زبان خارجی میتواند به گسترش فرهنگ ملی و بومیکمک میکند.
وی برنامهریزی زبان را بهمثابه تحت تاثیر قرار دادن رفتارهای زبانی گویشوران تعریف کرد و افزود: نکتۀ کلیدی این تعریف همان رفتارهای زبانی گویشوران است. یعنی مادامیکه برنامههای زبانی منجر به تحت تاثیر قرار دادن رفتارهای زبانی گویشوران نشده باشند، برنامهریزان زبان صرفاً مشغول یک بازی زبانی بودهاند. به همین دلیل، مرحله اجرای برنامهریزی بسیار مهم است و پاشنه آشیل برنامهریزی زبان قلمداد میشود.
دکتر داوری اردکانی در ادامه افزود: برنامه ریزان زبان لازم است در سیاستگذاری و اجرای هر برنامه زبانی دقیقا اهداف و انگیزههای خود را اعم از سیاسی و ارتباطی و اقتصادی و…) به طریقی عینی مشخص کنند. اشراف به انواع برنامهریزی زبان نیز بسیار مهم است. مثلاً، آگاهی از اینکه برنامهریزی زبان به دو شاخه خرد و کلان تقسیم میشود و نوواژهسازی از زمره برنامهریزی در سطح خرد زبان است. وی سطوح برنامهریزی را پیکره و شأن و زبانآموزی برشمرد و تأکید کرد برنامهریزی پیکره زبان بدون دنبالکردن اهداف شأنی زبان، بازی زبانیای بیش نیست. برنامهریزی شأن تقویت شأنهای مختلف زبان از طریق تولید محتوای متناسب با هر شأن را شامل میشود.
او با اشاره به مرحله اجرا که خود شامل انتشار و توزیع محصولات زبانی است گفت: صداوسیما علاوه بر امکان مشارکت در سیاستگذاری زبان، میتواند در توزیع محصولات فرهنگستان بسیار مؤثر باشد. داوری با اشاره به اهمیت برنامهریزی زبانآموزی شاخههای متعدد آن شامل سوادآموزی کودک و بزرگسال، علمآموزی، آموزش زبان بهعنوان زبان دوم، خارجی و موروثی، آموزش زبانهای خارجی، پرورش زبانهای محلی را نام برد. وی تأکید کرد: برخی برنامهریزی زبان را مترادف و محدود به واژهگزینی قلمداد میکنند درصورتیکه این تلقی اشتباه؛ یعنی تقلیل زبان به سطح واژگان آن و چنانکه اشاره شد برنامهریزی زبان سطوح بسیار دیگری دارد.
دکتر داوری اردکانی برنامهریزان غیررسمی زبان (رقمزنندگان سیاست پنهان زبان)را رسانه ملی و سایر رسانهها، وزارتخانهها، دانشگاهها، انتشاراتیها، مدارس، خانوادهها؛ نویسندگان، شاعران مشاهیر و مدیران در حوزههای مختلف؛ افراد (زبان ملک مشاع مردم است- دهخدا) معرفی کرد و برنامهریزان رسمی زبان (رقمزنندگان سیاست آشکار زبان) را فرهنگستانها و رسانه ملی خواند. وی رسانه ملی را بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین متولیان برنامهریزی زبان معرفی کرد که چنانکه مشاهده میشود در هر دو گروه سیاستگذاران رسمی و غیررسمی زبان مشاهده میشود. وی گفت: رسانه ملی پیونددهندۀ دولت و ملت است و نیز بازوی علمی و اجرایی نهاد فرهنگستان است.
دکتر داوری اردکانی در پایان درمورد اهمیت فعالیتهای صداوسیما گفت: باید به سطح گفتمان زبان که منجر به رواج تولید متون سلیس، روان و پرمعنی منجر میشود توجه ویژه داشت و کار برنامهریزی زبان را به سطح واژه محدود نکرد. اجرای آموزشها و برگزاری مسابقات و آزمونهای خلاصهنویسی، متننویسی، منسجم نویسی، ساده نویسی و … از مواردی است که برنامهریزی زبان را معطوف به سطح گفتمانی آن مینماید و پیوند آن را با تولید اندیشه تقویت میکند.
جلسه با پرسش و پاسخ حاضران پایان یافت